ورلد سوسیالیست:

مبارزه با داعش، جنگ نافرجام دیگری برای سازماندهی مجدد خاورمیانه

منطق مداخله در عراق که به دنبال حملات هوایی آمریکا به مواضع گروه داعش از اواسط ماه ژوئیه گذشته صورت می گیرد در واقع مشابه وقایعی است که سه سال قبل در لیبی صورت گرفته است.

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران، پایگاه اینترنتی ورلد سوسیالیست در گزارشی به قلم "رمزی بارود" با عنوان " نسل‌کشی بی دردسر: جنگ نافرجام دیگری برای سازماندهی مجدد خاورمیانه" می نویسد: تا همین چند ماه قبل آمریکایی ها و اروپایی ها اطلاعی از وجود فرقه ایزدی ها در شمال غربی عراق نداشتند. حتی در خود منطقه خاورمیانه نیز، ایزدی‌ها و نحوه زندگی آنها در هاله ای از ابهام قرار داشت اما اکنون سرنوشت آنان به بانگ بلندی برای آغاز تهاجم نظامی دیگر تحت رهبری آمریکا به عراق تبدیل شده است.  

تعجب آور نیست که این اقلیت کوچک عراقی هدف شبه نظامیان تندرو گروه دولت اسلامی عراق و شام " داعش" قرار گرفته است؛  جنایات غیرقابل توصیفی را علیه ایزدی ها مرتکب شده اند و آنها را از خانه هایشان در دهوک ، اربیل و دیگر مناطق شمال عراق بیرون رانده اند.

بر اساس آمارهای سازمان ملل متحد و دیگر نهادها ، 40 هزار ایزدی در کوه های سنجار سرگردان شده اند و اگر اقدام فوری برای نجات جان آنها صورت نگیرد باید به همین زودی ها منتظر وقوع " نسل کشی " باشند.

حال از سوی دیگر باید به این ماجرا نگاه کرد. منطق مداخله در عراق که به دنبال حملات هوایی آمریکا به مواضع گروه داعش از اواسط ماه ژوئیه گذشته صورت می گیرد در واقع مشابه وقایعی است که سه سال قبل در لیبی صورت گرفته است.
در اوایل سال 2011 " نسل کشی " قریب الوقوعی در انتظار مردم شهر بنغازی در شرق لیبی به دست نیروهای معمر قذافی دیکتاتور سابق این کشور بود که این امر قدرت های غربی را وارد جنگی کرد که منجر به کشتار و تخریب در لیبی شد.
از زمان مداخله ناتو در لیبی که دهها هزار کشته و مجروح بر جا گذاشت ، این کشور در دام درگیری های بی پایان و ظالمانه ای با حضور شبه نظامیان و نیروهای مسلحی افتاده است که از سوی قدرت های منطقه ای و بین المللی مختلف حمایت سیاسی و مالی می شوند. 

همه به خوبی می دانند که چطور مداخله قبلی آمریکا در عراق صورت گرفت و نسل کشی واقعی در حقیقت حدود دو دهه قبل با جنگ آمریکا در سال 1990 و 1991 ، تحریم یک دهه ای و نیز آغاز جنگ و اشغال ویرانگر در سال 2003 ، آغاز شد.

هیچ یک از روزنامه های پرتیراژ آمریکایی حتی یکبار از واژه " نسل کشی " برای کشتار و نقص عضو میلیون ها عراقی استفاده نکردند.

در حقیقت عملیات جنگی گروه داعش بخشی از طغیان گسترده تر سنی‌ها در عراق و در واکنش به جنگ آمریکا و اقدامات دولت تحت رهبری شیعیان طی سال های گذشته است.

نیازی به بیان این موضوع نیست که قانونگذاران آمریکایی اهمیت چندانی به فرقه ایزدی ها نمی دهند چرا که آنها منافع آمریکا را تامین نمی کنند. 

به عنوان مثال باید این حقیقت را در نظر گرفت که گروه داعش سالهاست که در مناطق غربی و شمالی سوریه مرتکب جرایم جنگی وحشتناکی می شوند. صدها هزار سوری طی سال ها در این کشور کشته و زخمی شده اند. گروه های اقلیت زیادی در این کشور با نسل کشی مواجه شدند و هنوز با این خطر مواجه هستند اما با این حال خونریزی های تکان دهنده در این کشور نه تنها جدی گرفته نشد بلکه در حقیقت به نوعی به آن کمک هم شد. 

برای مدت زمان بیش از سه سال ، تلاش های اندکی برای یافتن و به کار گیری راه حل سیاسی برای جنگ داخلی سوریه صورت گرفت. هزاران خارجی به لطف مرزهای ترکیه توانستند به این درگیری ها بپیوندند. 

آیا کشتار حلب ، نسل کشی نبود؟ محاصره یرموک چطور ؟ حذف بسیاری از روستاها از روی نقشه جغرافیا و سر بریدن و نقض عضو کردن بسیاری به دلیل وابستگی به یک فرقه یا مذهب آیا کشتار و نسل کشی محسوب نمی شود؟
با این حال باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا در سخنرانی خود به مناسبت سیزدهمین سالروز حملات یازده سپتامبر علیه گروه داعش اعلان جنگ کرد. وی در سخنرانی 13 دقیقه ای خود دستور کار سیاست خارجی پیچیده اش را درباره مقابله با داعش برشمرد و گفت :« من در راه مبارزه با داعش در سوریه و عراق تامل نخواهم کرد.»
در واقع به نظر می رسد وی به دلیل انتقادات رقبای جمهوریخواه و متهم شدنش به عملکرد ضعیف و عدم قطعیت در مواجهه با این تهدیدات ، ناگزیر به بیان چنین مطالبی شده است. حزب دموکرات وی ممکن است در انتخابات ماه نوامبر کنترل بر سنا را از دست بدهند و مبارزه وی علیه داعش به معنای کمک به بهبود وجهه اش به عنوان رئیس جمهوری مصمم و قاطع است و شاید بتواند حواس بسیاری را از آشفتگی های اقتصادی در آمریکا پرت کند.

برخی از رسانه های خبری نیز به طور زیرکانه ای از درگیری ها و نسل کشی ها در عراق به نوعی همسو با دستور کار سیاست خارجی آمریکا بهره برداری کرده اند.

زمانی که ایزدی ها در سنجار سرگردان بودند ، اسرائیل نسل کشی علیه فلسطینیان را در غزه مرتکب می شد. بیش از دو هزار و 150 نفر کشته شدند که بیشتر آنها غیرنظامی و صدها نفر کودک بودند. در این حملات بیش از 11 هزار نفر نیز زخمی شدند که اکثریت آنها را غیرنظامیان تشکیل می دادند و این در حالی بود که جمعیت یک میلیون و 800 هزار نفری غزه در زندان روبازی گیر افتاده بودند که هیچ راه فراری وجود نداشت.

اما این حملات به هیچ وجه نسل کشی در نظر گرفته نشد و حتی دولت های غربی و آمریکا به طور جدی از آن دفاع کردند و حتی به طور اخص آمریکا ،انگلیس ، فرانسه و ایتالیا تهاجم اسرائیل را تامین مالی و تسلیحاتی کردند.

تجربه به ما آموخته است که همه نسل کشی ها به صورت مشابه صورت نمی گیرند: برخی از آنها ساختگی و برخی دیگر اغراق آمیز هستند. برخی از آنها برای برپایی جنگ مفید هستند و برخی دیگر صرف نظر از دامنه بی رحمی آنها ظاهرا حتی ارزش اشاره را نیز ندارند. 

برخی نسل کشی ها ، جنگ برای آزادی و دموکراسی نام می گیرند و برخی دیگر از نسل کشی ها حتی از حمایت و کمک مالی برخوردار می شوند.

اما تا جایی که به مشارکت آمریکا در خاور میانه مربوط می شود ، تنها نسل کشی زمانی واقعی محسوب می شود که با ایجاد فرصت مداخله نظامی به دنبال مداخله راهبردی و سیاسی در منطقه بتواند منافع غرب را حفظ کند.

تجربه آمریکا در عراق به ما نیز آموخته است که اقدامات آن تنها به تشدید بحران و برانگیختن خشونت های بیشتر منجر خواهد شد.   




انتهای پیام./
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار