میدل ایست آنلاین در مقاله ای نوشت هدف اصلی امریکا از طرح حمله به داعش در خاک سوریه آن هم بدون اجازه دولت دمشق ، در اصل زنده کردن طرح تغییر نظام این کشور است.

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران، در این مقاله که به قلم " رابرت پری" روزنامه نگار پژوهشی امریکایی نوشته شده نویسنده معتقد است نومحافظه کاران جنگ طلب امریکا که از مدت ها قبل اندیشه سرنگونی دولت اسد و تغییر نظام سوریه را در سر دارند اما نتوانستند در سال های قبل آن را اجرایی کنند اکنون فرصت مناسبی پیدا کرده اند که در پوشش مبارزه با داعش بار دیگر نیم نگاهی به تغییر نظام دمشق  نیز داشته باشند.

"رابرت پری" می‌نویسد:
رئیس جمهور اوباما در نظر دارد با آغاز حملات هوایی در داخل سوریه بدون رضایت دولت این کشور، قوانین بین المللی را نقض کند. آیا اوباما با طرح دوباره "تغییر نظام" دمشق به نفع نومحافظه کاران  کار می کند؟ 

 او می‌نویسد :
نو محافظه کاران همیشه بانفوذ  و متحدان "مداخله گر لیبرال" آنها تصمیم رئیس جمهور باراک اوباما برای گسترش  حملات هوایی آمریکا علیه تروریست های داعش به داخل سوریه را فرصتی جدید برای رسیدن به هدف  طولانی مدت نومحافظه کاران  برای"تغییر نظام" دمشق  می‌ببینند. 

در ظاهر، طرح فوق العاده ی اوباما برای نادیده گرفتن حاکمیت سوریه و حمله به مرزهای سوریه به عنوان اقدام یک جانبه آمریکا برای حمله به گروه تروریستی داعش(ISIS)  تلقی شده است،  اما این طرح به آسانی می تواند به تلاش تازه ای برای سرنگونی دولت بشار اسد تبدیل شود، که از قضا یکی از اهداف اصلی داعش است. 

داعش به عنوان بخشی از مقاومت سنی در برابر حمله جورج بوش به عراق که اکثریت شیعه عراق را به قدرت  رساند، آغاز شد. سپس این  گروه تروریستی تحت عنوان "القاعده عراق،" با کشتار شیعیان و بمب گذاری در مساجد آنها به جنگ فرقه ای دامن زد. 

 این گروه با تغییر نام خود به دولت اسلامی عراق و شام(داعش) ، به سوریه نقل مکان کرد و در آنجا به شورشیان تحت حمایت آمریکا که به دنبال سرنگونی نظام اسد بودند، پیوست. سپس، در تابستان امسال، داعش  به عراق  برگشت که در آنجا نیروهای دولت عراق  را در یک سلسله جنگ شکست داد و اعدام های عمومی، از جمله بریدن سر دو روزنامه نگار امریکایی را مرتکب شد. 

اوباما چهارشنبه در سخنرانی ملی خود گفت که او دستور خواهد داد نیروی هوایی ایالات متحده بدون هیچ گونه هماهنگی با دولت سوریه، به سراسر مرز سوریه  حمله کنند ، طرحی که دمشق  آن را به عنوان نقض حاکمیت ملی خود محکوم کرد. بنابراین، مطمئنا به زودی در واشنگتن این بحث به گوش خواهد رسید که به عنوان یک پیش نیاز نظامی دولت اسد باید برداشته شود تا حمله به داعش  بتواند انجام شود. در غیر این صورت، ممکن است تهدیدی از سوی پدافند هوایی سوریه برای هواپیماهای ایالات متحده وجود داشته باشد. 

این امر نئوکان ها را  به مسیر اصلی خود یعنی"تغییر نظام"  اجباری در کشورهایی که دشمن اسرائیل تلقی می شوند، برمی گرداند. هدف اول عراق  و به دنبال آن سوریه و ایران بود. هدف محروم کردن دشمنان نزدیک اسراییل، حزب الله لبنان و حماس فلسطین، از حمایت های حیاتی بود. وقتی که جنگ بوش در عراق به شکست انجامید و مردم آمریکا از گسترش جنگ به سوریه و ایران جلوگیری کردند، دیدگاه نومحافظه کاران متوقف شد. 
اما نو محافظه کاران هرگز دست از نظر خود برنداشتند. آنها دیدگاه خود را  نگه داشتند، پست های کلیدی در داخل نهاد های رسمی واشنگتن را گرفتند و "مداخله جویان لیبرال" را برای "تغییر نظام" استخدام کردند. نئوکان ها بر روی  سوریه و ایران تمرکز کردند به  امید  این که ایالات متحده را مجبور کنند هر دو کشور را بمباران کند. 

در حال حاضر با خشم عمومی از جنایات داعش امید تازه نئوکان ها  از راه رسیده است. با این وجود، نو محافظه کاران در حالی که به وقوع این جنگ جدید اصرار دارند ، " دستور کار تغییر نظام خود را کم اهمیت جلوه داده اند، و از اوباما خواسته اند فقط با  کشاندن بمباران داعش از عراق به سوریه  موافقت کند. اما تغییر نظام دمشق، اولویت اصلی نومحافظه  باقی مانده است. 

"جان مک کین و لیندزی گراهام"، سناتورهای نومحافظه کار در سر مقاله 29 اوت نیویورک تایمز در مورد جنگ داخلی سوریه  با زبانی مبهم  درباره حل مناقشه سوریه صحبت کردند ، اما به وضوح منظورشان این بود که اسد باید برود. 

این دو جنگ طلب نوشتند که خنثی کردن  داعش مستلزم پایان دادن به درگیری داخلی سوریه و انتقال سیاسی در آنجا است، زیرا نظام بشار اسد هرگز شریک قابل اعتمادی برای مبارزه با داعش نخواهد بود. در واقع، دولت اسد به ظهور داعش کمک کرده است ، همانطور که اسد تروریسم  سلف داعش ،القاعده عراق ، را تسهیل کرد.

اگر چه تصویر مک کین-گراهام  در مورد ارتباط  بشار اسد با داعش و القاعده در بهترین حالت ، تحریف است - در واقع، ارتش اسد  موثرترین نیرو در عقب راندن گروه های تروریستی  است که آمده اند تا جنبش شورشی تحت حمایت غرب را به سلطه خود در آورند- نکته ی اصلی سر مقاله کاملا واضح است: اولین گام عملیات نظامی آمریکا علیه  داعش باید "تغییر نظام" در دمشق باشد. 


حیله گری  نومحافظه کاران 
 همچنین نئوکان ها به حیله قدیمی خود که همان در هم آمیختن تروریست های مخالف دولت اسد با دولت اسد است، برگشته اند. در آن سرمقاله، مک کین و گراهام  جملاتی از "جه جانسون"  وزیر امنیت داخلی نقل می کنند که ظاهرا "سوریه  را یک مسئله امنیت ملی" دانسته - زمانی که او در فوریه گذشته گفت: 

"ما بر روی ستیزه جویان خارجی که راهی سوریه می شوند بسیار متمرکز هستیم. بر اساس کارخود و کار همکاران بین المللی ما، ما می دانیم افرادی از ایالات متحده، کانادا و اروپا در حال سفر به سوریه برای شرکت در جنگ هستند. در همان زمان، افراط گرایان به طور جدی تلاش می کنند غربی ها را استخدام کنند، آنها را شستشوی مغزی بدهند ، و آنها را با ماموریت های افراطی به کشورهای خود بازگردانند. " 

به عبارت دیگر،مشکل ذکر شده توسط جانسون "سوریه"  نیست بلکه مشکل «ستیزه‌جویان خارجی است که عازم سوریه می شوند" و این احتمال که آنها ممکن است " با ماموریت های افراطی به کشورهای خود بازگردند".این تمایز مهم است، اما مک کین و گراهام می خواهند این تهدید را نامشخص کنند و آمریکایی ها را به اشتباه بیندازند که "سوریه" را مشکل اصلی بدانند، نه افراط گرایان را. 

رویکرد مشابهی توسط "سامانتا پاور" سفیر امریکا در سازمان ملل متحد، و یکی از  جنگ طلب های  لیبرال دولت اوباما اتخاذ شده است. در 4 سپتامبر، او تلاش کرد  که اتهاماتی مبنی براین که اسد ممکن است تمام سلاح های شیمیایی خود را تسلیم نکرده باشد  را با این احتمال که هر گونه سلاح باقی مانده ممکن است به دست تروریست های داعش بیفتد در هم آمیزد. 

پاور گفت: "قطعا در صورتی که سلاح های شیمیایی در سوریه  باقی مانده باشد این خطروجود خواهد داشت " که آنها ممکن است به دست داعش بیفتد. "و ما می توانیم تصور کنیم که اگر گروهی مانند داعش چنین سلاح هایی در اختیار داشته باشد چه می‌کند." 

اگر هر یک از این تاکتیک های لفاظی زنگ خطر را به صدا درمی آورد، به این دلیل است که آنها یادآور آنند که چگونه نو محافظه کاران، مردم آمریکا را ترسانند تا از جنگ عراق درسال 2003 حمایت کنند. در آن زمان، مقامات دولت بوش ادعاهای بی اساسی در مورد سلاح های کشتار جمعی عراق  را با این چشم انداز که در آینده آنها به دست القاعده می افتد، در هم آمیختند.

در هر دو مورد – عراق در گذشته و سوریه در حال حاضر - وجود سلاح های شیمیایی خطرناک  مورد شک و تردید بوده است و حتی اگر وجود می داشت ، دو دولت - صدام حسین در آن موقع و بشار اسد در حال حاضر - با القاعده و اکنون با شاخه آن یعنی داعش دشمن بودند. با این حال، تلاش ها برای به اشتباه انداختن و گیج کردن مردم آمریکا - با دستکاری عدم آگاهی آنها در مورد ارتباطات قدرت درخاورمیانه – ممکن است یک بار دیگر نتیجه بدهد، و اینطور القا شود که داعش و اسد هر دو دشمنان خطرناکی هستند.

همچنین در هفته های پیش رو، مطمئنا اسد به عنوان مانعی بر سر راه حملات آمریکا علیه داعش به تصویر کشیده خواهد شد. او به احتمال زیاد بخاطرعدم همکاری با حملات هوایی مقصر شناخته خواهد شد اگرچه  این دولت اوباما بود که حاضر به هماهنگی با دولت اسد نشد. 


ISIL یا ISIS؟ 
در میان"واقع گرایان"  ضد نومحافظه کار در داخل جامعه اطلاعاتی ایالات متحده، نگرانی در مورد این که چگونه این حملات هوایی به سوریه ممکن است به "خزش خطرناک ماموریت "منجر شود آنقدر بزرگ است که گفته شده است برخی از تحلیلگران ارشد حتی  به استفاده مکرر اوباما از مخفف "ISIL" - برای دولت اسلامی عراق و شام - به جای  مخفف شایع تر "ISIS" - که تنها به عراق و سوریه اشاره دارد- سخت بدبین هستند. 

نگرانی این است که " Levant" بیانگر منطقه وسیعی شامل تمام "سرزمین های مدیترانه ای در شرق ایتالیا،" است که به لحاظ نظری می تواند شامل هر نقطه، از ترکیه گرفته تا فلسطین و اردن و بخش هایی از مصر باشد. یک منبع گفت: گنجاندن عبارت "ISIL،" به جای "ISIS" در هر قطعنامه مربوط به "استفاده از زور" می تواند  مهم باشد چون احتمال جنگ بسیاروسیعتری را به دنبال دارد. 

اوباما در سخنرانی روز چهارشنبه خود برای مردم ، به استفاده از مخفف "ISIL"  ادامه داد اما مرجع عملیات نظامی او  به عراق و سوریه محدود بود. 

بخش بحث برانگیز سخنرانی اوباما اعلام صریح انجام حملات مرزی به سوریه  و نقض آشکار قوانین بین المللی بود. او همچنین بر  افزایش حمایت های نظامی از شورشیانی که برای سرنگونی دولت اسد می جنگند، تاکید کرد.

اوباما اعلام کرد که "ما کمک های نظامی  خود به مخالفان سوریه را افزایش داده ایم" و از کنگره منابع اضافی درخواست کرد. وی افزود: "ما باید مخالفان را به عنوان بهترین وزنه تعادل در برابر افراط گرایانی مانند داعش تقویت کنیم، و در عین حال به دنبال راه حل سیاسی لازم برای حل بحران سوریه برای یک بار و همیشه باشیم."  بیانی دیگر از این که "تغییر نظام" دوباره در راه است. 

دقیقا چیزی که اوباما فکر می کند می تواند از مخالفان سوریه دریافت کند، پر رمز و راز است، چرا که او خود در مصاحبه ای در ماه گذشته اظهار داشت که این تصور که مسلح کردن شورشیان ظاهرا "معتدل" در سوریه تفاوتی ایجاد خواهد کرد "همیشه یک فانتزی (تخیل) بوده است. " 

او به "توماس ال فریدمن" خبرنگارنیویورک تایمز  گفته است:" این ایده که ما می توانیم برخی سلاح های سبک و یا حتی سلاح های پیچیده تر را در اختیار معارضان/ مخالفان متشکل از پزشکان سابق، کشاورزان، داروسازان و غیره قرار دهیم، و این که  آنها قادر باشند با یک دولت  نه تنها به خوبی مسلح بلکه یک دولت به خوبی مسلح مورد حمایت روسیه، ایران و حزب الله، بجنگند،  هرگز اتفاق نخواهد افتاد. " 

با وجود این، اوباما اکنون آن تخیل ("فانتزی") قدیمی خود را با طرح کشاندن جنگ علیه داعش به سوریه ، تکرار کرده است. اوباما همچنین می داند که بسیاری از "میانه رو های" قبلی سوریه که از ایالات متحده سلاح دریافت  کردند ،بعدها خود را اسلام گرایانی نشان دادند که مخالفان مورد حمایت آمریکا را رد کرده و با گروه های وابسته به القاعده در سوریه،مانند جبهه النصره متحد شدند. 

با توجه به این سوابق - و علم اوباما به آن - فرمول فریبنده ای که او چهارشنبه شب به مردم آمریکا ارائه کرد، چه معنایی دارد؟ 

یک توضیح می تواند این باشد که اوباما نقش مستقیم تری-  والبته پنهانی-  برای ایالات متحده برای از بین بردن اسد و قرار دادن یک نظام جدید  در راس قدرت در دمشق در نظر دارد. یا ممکن است اوباما می خواهد دل نئوکان ها و لیبرال های جنگ طلب را به دست آورد زیرا اگر او آشکار اذعان می کرد، که اقدام هوشمندانه، همکاری بی سر و صدا با اسد برای شکست دادن داعش و جبهه النصره است،این جنگ طلبان دیوانه می‌شدند.

 شاید اقدام هوشمندانه دیگر برای اوباما از سرگیری همکاری پشت صحنه با ولادیمیر پوتین، رئیس جمهور روسیه باشد ، که به مهندسی توافق سوریه برای تسلیم زرادخانه تسلیحات شیمیایی  خود در سال گذشته کمک کرد و احتمالا می تواند واسطه یک توافق آرام بین اوباما و اسد باشد تا اکنون حملات هوایی امریکا را امکانپذیر سازد. 

اگرچه نو محافظه کاران آمریکا و "مداخله جویان لیبرال" از بحران اوکراین  سوئ استفاده کردند تا میان این دو فاصله بیندازند، اوباما  ممکن است در مورد آن خصومت تجدید نظر کرده و کمک روسیه – و نیز ایران- را برای دستیابی به هدفی که همه آنها در مورد آن باهم توافق دارند یعنی  شکست داعش و دیگر گروه های تروریستی سنی بپذیرد. 

با این حال، به نظر می رسید اوباما در سخنرانی روز چهارشنبه، با تقبیح "تجاوز روس ها" به اوکراین تمام تلاش خود را برای توهین به پوتین انجام داد. 

دولت ایالات متحده ،مسکو را به نقض حاکمیت ملی اوکراین از طریق عبور از مرز شرق اوکراین و کمک به شورشیان روس تبار متهم کرده است. اوباماادعا کرد که مداخله واشنگتن در اوکراین "در حمایت از حقوق مردم اوکراین برای تعیین سرنوشت خود" بود. 

با این حال واقعیت ها در کی یف، که دولتش مورد حمایت ایالات متحده است و در دمشق، که دولتش مغضوب واشنگتن است ،موازی هستند. در سوریه، بشار اسد، برنده انتخابات اخیری شد که با جنگ داخلی کوتاه شد. در اوکراین، دولت کنونی به وسیله  کودتا فوریه که  در آن رئیس جمهور منتخب را سرنگون کرد مستقر شد و در حال حاضر توسط رئیس جمهوری هدایت می شود که توسط تنها بخشی از مردم، منهای بسیاری از ساکنان شرق ،انتخاب شده است. 

اما، در یک کشور - اوکراین - ایالات متحده آمریکا می گوید مداخله خارجی حتی  توسط یک همسایه برای محافظت از جمعیت تحت حمله نظامی غیر قانونی "تجاوز" است در حالی که در کشور دیگر - سوریه - برای ایالات متحده کاملا درست که نیروی نظامی  خود را به مرزهای سوریه برای انجام حملات هوایی اعزام کند، و همزمان شبه نظامیان را برای سرنگونی دولتی که  در سطح بین المللی به رسمیت شناخته شده، تسلیح کند. 

به طور معمول، نه اوباما و نه مطبوعات جریان اصلی امریکا به این دوگانگی  توجهی نمی کنند. اما اکنون  سوال بزرگتر این است که آیا نو محافظه کاران، طرح اوباما برای بمباران داعش در سوریه را برای رسیدن به یکی از محبوب‌ترین اهداف خود، یعنی تغییر نظام دمشق سرقت نخواهند کرد؟ 



انتهای پیام./
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار