پورحسینی، روانشناس در گفتگو با
خبرنگار اجتماعی باشگاه خبرنگارانگفت: کودکان خیابانی به دلیل اینکه از پیوند عاطفی و دلبستگی کمتری نسبت به کودکان معمولی برخوردارند، زمینههای بزه در این کودکان معمولی است.
وی افزود: در مطالعات روانشناختی هم این مسلم شده است که هر چقدر دلبستگی کودک و ارتباط عاطفی او با والدین کمتر باشد احتمال بزه و اختلال سلوک یعنی اختلال رفتاری و ارتباطی او بیشتر میشود.
وی تصریح کرد: وقتی این کودکان وارد خیابان میشوند و در آنجا هم با یک سلسله نا به سامانیهای اجتماعی،اقتصادی و بیاحترامیهای مواجه شده و مجبور به انجام اعمالی میشوند که در سطح سنی و شناختی آنها نیست. در نتیجه عادتهای بد را از این سن از بزرگسالان میآموزند و بدون رشد عاطفی مناسب و گذراندن دوران کودکی زود هنگام بزرگ میشوند.
این روانشناس در ادامه بیان کرد: بزرگ شدن زودهنگام این کودکان در مناسبات اجتماعی و ارتباطی باعث میشود نوع ارتباط برقرار کردن و استفاده از واژگانه آنها خیلی شبیه واژگان و ارتباط بزرگسالان شود.
پور حسینی عنوان کرد: این کودک در سنین پایین شناخت خاصی از محیط اطراف خود دارند اما مجبورند ادای بزرگسالان را در بیاورند بنابراین چنین اشخاصی به دلیل اینکه کودکی نکردهاند امکان ابتلا به اختلال سلوک در آنها از کودکان عادی خیلی بیشتر است.
وی اظهار داشت: به عبارت دیگر این کودکان مجبورند مانند بزرگسالان عمل کنند اما بزرگسالان آنها را بچه تلقی میکنند و این کودکان زمانی که میخواهند با آنها ارتباط برقرار کنند بزرگسالان میدانی برای ارتباطا داشتن به آنها نمیدهند بالطبع این کودکان به تدریج به سمت رفتارهای اغراقی، بزهکارانه و پرخاشگرانه میروند.
پور حسینی همچنین افزود: نمیتوان گفت همه این کودکان اختلال سلوک دارند اما زمینهها ابتلا به این نوع اختلال در آنها به دلیل نبود پیوند عاطفی، نقص در دلبستگی، نداشتن رشد عاطفی و ورود زودهنگام به ارتباطات با بزرگسالان بیشتراست.
وقتی کودکان خیابان تحت سودجوییهای جنسی، کاری و استثمار بهرهکشیهای اقتصادی قرار میگیرند به دلیل وارد شدن زودهنگام به محیطهای بزرگسالی تن به خواستههای نامعقول میدهند در نتیجه احساس حقارت در آنها شکل میگیرد که منجر به پرخاشگری و رفتارهای بزهکارانه در بزرگسالی آنها میشود.
پور حسینی استاد دانشگاه تهران خاطر نشان کرد: اگر بسیاری از کودکان خیابانی وارد محیط تربیتی مناسب شوند قادر خواهند بود خود را از نو بسازند و کمبودهای خود را جبران کنند، تجربههای جامعهشناختی نشان داده است اکثر این کودکان از محیطهای فقیر جامعه بر میخیزند و منظور فقر اقتصادی، فقر عاطفی، هیجانی و فقر شناختی است.
بنابراین اگر شهرداری، بهزیستی و نیروی انتظامی برنامهریزی مناسبی در این محیط داشته باشد خیلی از کودکان خیابانی قابل بازسازی هستند و میتوانند محیط خانوادهها باز گردند اما برخوردهای انتظامی و انضباطی بدون ساماندهی تربیتی ممکن است حتی بزهکاری و پرخاشگری را در این کودکان افزایش دهد در نهایت باید به این موضوع تاکید کرد عابرین سواره و پیاده نباید به کودکان خیابانی به چشم کودکانی هرزه ولگرد و نا به هنجار نگاه کنند.
انتهای پیام/