به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از پایگاه خبری پولیتیکو در گزارشی در این زمینه به قلم "جک گلدستون" تحلیلگر اندیشکده "وودرو ویلسون" آورده است: این اظهارات جاش ارنست باعث ایجاد اضطراب و جنب و جوش در میان آمریکاییها شد. یک روز پس از این اظهارات جان کری، وزیر خارجه آمریکا سخنانی کاملا بر خلاف این اظهارات ارنست بر زبان آورد و این در حالی بود که اوباما نیز در سخنرانی روز چهارشنبه خود درباره استراتژی آمریکا علیه داعش، سخنی از جنگ به میان نیاورد.
در واقع به نظر میرسد مقامات آمریکا علاقه زیادی به ساده انگاشتن مسائل بسیار پیچیده دارند. با این وجود به نظر میرسد مقابله با افراطیها که بخشهای عمدهای از سوریه و عراق را تحت کنترل خود دارند، تنها یک جنگ نیست. در یک جنگ متعارف شما با یک لشکر مجهز که تلاش میکند قلمرویی را به دست آورد و یا آن را حفظ کند، میجنگید. چنین لشکری را میتوان از طریق یک نیروی قویتر و داشتن مهارتهای تاکتیکی بیشتر شکست داد.
در یک جنگ داخلی اما شما با گروههای چریکی و یا شبهنظامی که تلاش میکنند خود را از قید دولت مرکزی آزاد کنند و یا آن را سرنگون کنند، درگیر هستید. در جنگ با این گروهها میتوان با حمایت مالی و نظامی از دولت مرکزی به منظور دفاع از خود و همچنین ایجاد مناطق امن برای حفاظت از غیرنظامیان و کشتن و یا دستگیری رهبران تروریستها، به موفقیت دست پیدا کرد.
اما به نظر میرسد گروه داعش برخلاف این دو، در حال ایجاد یک جنگ بزرگ است که در آن غیرنظامیان با هدف حمایت از یک ایدئولوژی و جایگزینی نظامی که به اعتقاد آنان غیرعادلانه عمل میکند و غیرمشروع است، به کار گرفته میشوند.
تمایز قائل شدن بین این سه بسیار مهم است. در واقع نابودی تهدید ایجاد شده از سوی داعش مستلزم ایجاد شرایطی برای ضد انقلابی جلوه دادن این گروه است. اعضای این گروه اکنون تنها حدود 30 هزار نیرو دارند. اما چیزی که باعث تقویت آنان شده است، حمایت میلیونها نفر از آنان در سرتاسر دنیا است. اعضای این گروه با دادن وعدههایی مانند انتقام از بشار اسد و یا مقابله با دولت عراق این حمایتها را به دست آوردهاند.
تحلیلگر اندیشکده "وودرو ویلسون ادامه داد: در واقع تنها راه مقابله با این گروهها و نابودی آنان ایجاد شکاف در میان حامیانشان است. درباره انقلاب فرانسه، همکاری انگلیس، امپراتوری پروس و روسیه باعث نابودی نیروهای ناپلئون در جنگ واترلو شد. درباره بلشویکهای روسیه نیز همکاری کشورهای عضو ناتو با حمایت استرالیا، ژاپن و نیوزیلند باعث نابودی این گروه و در عین حال گسترش کمونیسم در شوروی و دنیا شد. در هر دو این موارد ایدئولوژی مورد نظر انقلابیون به تدریح رنگ باخت.
وی افزود: اکنون درباره موضوع داعش نیز باید گفت که و برای ایجاد جدایی میان حامیان این گروه باید یک ائتلاف بینالمللی ایجاد شود و سالهای زیادی نیز بگذرد. اما موفقیت یا شکست در این امر به معنای احتمال چندین دهه تنش بیشتر خواهد بود. در واقع مشکل اصلی در این زمینه دو چیز است. یک اینکه باید نیروهای داعش از طریق حملات نیروهای نظامی و محدود کردن دسترسی آنان به حامیان مالی، منزوی و تضعیف شوند. و دوم اینکه باید با ایجاد یک دولت مطلوب که امنیت و شرایط مناسب برای حضور مردم در عرصه سیاسی را تامین میکند، ایدئولوژی این گروه تضعیف شود. تنها در این زمان است که اقدام نظامی برای نابودی افراطیون موثر خواهد بود. به همین دلیل است که موفقیت استراتژی اوباما برای نابودی داعش بستگی زیادی به حل سیاسی بحران عراق و سوریه دارد. با این وجود هنوز یک حقیقت بسیار مهم و ناگفته باقی مانده است و آن این است که حل بحران این دو کشور و در واقع حل هر بحران سیاسی در منطقه بدون موافقت ایران ممکن نخواهد بود.
خوشبختانه حوادث رخ داده اخیر در منطقه تا حدی به قرار گرفتن مسیر روابط ایران و آمریکا در روندی که به بهبود روابط دو کشور منجر شود، کمک کرده است. دولت جدید ایران برای مذاکره درباره برنامه هستهای خود در عوض رفع تحریمها تمایل نشان داده است. کمک آمریکا برای ایجاد و تثبیت ثبات در عراق برای ایران مفید خواهد بود. اما اکنون داعش به تهدیدی مشترک علیه منافع هر دو کشور تبدیل شده است، در حالی که تهدید منافع دو کشور به طور همزمان بسیار نادر بوده است.
ایران تاکنون در روند پیشرفت سیاسی در عراق همکاری کرده و اکنون نیز باید از ایجاد یک دولت فراگیر در این کشور حمایت کند تا از این طریق بتواند تهدید داعش علیه مرزهای خود را خنثی کند. البته همزمان با این مسئله ایران از دولت اسد در برابر تروریستها حمایت میکند که این مسئله با استراتژی اوباما برای آموزش معارضان میانهرو به منظور مقابله با داعش، در تضاد است.
نویسنده در ادامه مدعی شد: این مسئله شاید از دید برخی باعث ایجاد ضعف در مسائل دیپلماتیک شود، اما از طرف دیگر یک فرصت بسیار عالی محسوب میشود. ایران اگر راضی به ایفای نقشی مشابه آنچه در عراق انجام میدهد شود(ایجاد دولتی فراگیر در سوریه با محوریت نقش آمریکا در حمایت از نیروهای نظامی دولتی)، و از حمایت فعالانه خود از اسد عقب بنشیند، میتواند به روند ائتلاف ایجاد شده توسط اوباما برای استفاده از راهحل سیاسی در سوریه بپیوندد.
تحقق چنین مسئلهای بسیار مشکل خواهد بود، اما میتواند مزایای بسیاری برای منطقه داشته باشد. همکاری میان ایران و آمریکا و همکاری میان این کشور و کشورهای سنی منطقه و حمایت از دولتهای فراگیر در عراق و سوریه میتواند به کاهش اختلافات قومی که منطقه را در التهاب نگه داشته است، از جمله این مزایا است.جنگ داخلی در عراق و سوریه در کنار ناآرامیها در بحرین و یمن و عربستان همه به خاطر مسائل بسیار بیاهمیت درباره اختلاف جزئی میان شیعه و سنی ایجاد شده است.
یک تلاش دیپلماتیک منطقهای برای کمک به حل اختلافات شیعه و سنی و جلب حمایت ایران به عنوان یک نکته کلیدی برای غلبه بر داعش، یک عامل بسیار مهم و حیاتی برای موفقیت استراتژی ضد داعش اوباما است. حیدرالعبادی و احمد داوود اوغلو، نخستوزیران عراق و ترکیه افرادی مهم و کلیدی در تحقق این امر هستند و البته تحقق این مسئله باید از طریق مذاکرات با ایران انجام پذیرد.
نخستوزیر اسرائیل میگوید که برنامه هستهای ایران مهمترین مسئله است. اما تهدید داعش و استراتژی آمریکا درباره آن نباید نادیده گرفته شود. تمایل ایران برای ادامه فعالیتهای هستهای به دلیل تمایل این کشور برای امنیت و احترام است. اگر ایران خود را خارج از ائتلاف مد نظر آمریکا ببیند، در آن زمان شرایط برای جلب نظر این کشور بسیار دشوارتر خواهد شد.
مقامات ایران در پاسخ به بیمیلی کری برای حضور تهران در ائتلاف مورد نظر، این ائتلاف را زیر سوال بردهاند. اما اگر ایران احساس کند که نقشی مهم و کلیدی در توسعه ثبات و امنیت در سوریه و عراق دارد، احتمال بیشتری وجود دارد که در مذاکرات هستهای با کاهش فعالیتهای هستهای خود موافقت کند.
مسئله مقابله با داعش هرگز نباید کماهمیت جلوه داده شود، اما این مسئله بدون همکاری آمریکا، کشورهای سنی و ایران چشماندازی ندارد. اگر تهدید داعش به ایجاد ائتلافی میان ایران، ناتو و کشورهای سنی منطقه منجر شود، شاید بتوان ابراز امیدواری کرد که تلاش برای نابودی این گروه به موفقیت بیانجامد و صلح پایدار در منطقه ایجاد شود.
گلدستون در پایان مقاله خود مینویسد: اکنون فرصتی ایجاد شده که در هر نسل تنها یک بار به دست میآید. آیا اوباما شجاعت کافی برای استفاده از این فرصت را دارد؟
انتهای پیام./