به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،نفتی ها شهریور 93 را به کام قرمز و آبی پایتخت تلخ کردند. در شبی که
علیرضا منصوریان با ارسال نامه ای از استقلالی ها پوزش خواسته بود که
ناگزیر است روبه روی تیم محبوش روی نیمکت بنشیند و به نظر می رسید بازی تحت
تاثیر من بمیرم – تو بمیری های ایرانی قرار بگیرد، بازیکنان نفت تهران
همان دقیقه اول آتش را روشن کردند.
یک پاس اشتباه شگفت انگیز از
هاشم بیگ زاده در عرض خط دفاع و روی زمین چمنی که پرچاله چوله بود، مثل یک
هدیه آسمانی پیش پای امیری مهاجم نفت افتاد و او هم کسی نبود که این «هدیه
را وا نکرده» پس بفرستد!
نفت 1- استقلال 0. بازی کم نوسان و سرد
پیش می رفت اما در دقایق پایانی این نفت تهران بود که گل دوم را زد تا
استقلال در شبی که می توانست فاصله بیشتری با رقبا بگیرد تن به شکستی تلخ
بدهد.
منتقدین به آندرانیک تیموریان خرده گرفتند و عنوان کردند او
با این آمادگی بدنی می تواند زوج مناسبی برای برادرش سرژیک در تیم
پیشکسوتان باشگاه باشد! اما امیر قلعه نویی به آینده استقلال امیدوار است
البته اگر رسول خطیبی و شاگردانش این همه اشتها نداشته باشند!
جمعه
شب در ورزشگاه آزادی نفت مسجد سلیمان به نظر طعمه خوبی برای دشت اول
حمیددرخشان می آمد؛ مثل یک راحت الحلقوم که زحمت جویدن هم نداشت. در میان
تماشاگرانی که به ورزشگاه آزادی رفته بودند کسانی را اما می شد دید که تشنه
حاشیه هستند.
می دانستند این بازی معمولی نخواهد بود و حاشیه های
دلچسبی دارد اما کسی پیش بینی نمی کرد در دقیقه دوم بازی چراغی با ضربه ای
دقیق، درخشان را به چالش آب یخ دعوت کند و خودش کنار زمین با دستمال های
رنگارنگ کُردی برقصد! خیلی زود کسانی که صبح برنامه ورزش و مردم را دیده
بودند نیز علیه سیاسی و درخشان شعار دادند. در این میان بهرام شفیع انگار
از قلم افتاده بود.
صبح جمعه، حمیدرضا سیاسی رئیس هیات مدیره
باشگاه - که او را هدایت گر جریان موسوم به کودتای سرخ در برکناری دایی و
نصب درخشان می دانند- با خونسردی بی اندازه ای، روبه روی بهرام شفیع نشست و
از کارش دفاع کرد. تنها در یک دقیقه آخر برنامه وقت به علیرضا رحیمی
مدیرعامل برکنار شده پرسپولیس رسید.
این مدیر قدیمی اصفهانی گله
مند از این وقت اندک، با تیزهوشی چند جمله گفت: « من مثل شما نوکر بعضی ها
نیستم. من از شما بزرگ ترم چون خدا مردم را دارم ولی شما فقط پول دارید و
معلوم نیست کی هستید و از کجا وارد ورزش شدید».
جملاتی که می شود
آنها را در کتاب جملات قصار ورزش ایران ثبت کرد. بی تردید سال های بعد از
علیرضا رحیمی به عنوان مدیری که در عصر رواج بله قربان گویی و سر آوردن به
جای کلاه و دور زدن رفیقان «مردانه» اخراج شد و تن به دستورات نداد یاد
خواهد شد.
در حالی که شعارهای «علی دایی، علی دایی» اوج می گرفت
پرسپولیس روی یک ضربه کاشته به گل رسید اما خوش شانس بود که بازی را واگذار
نکرد. آش آنقدر شور بود که سرمربی و بازیکنان نفت مسجد سلیمان که تازه
دومین گل شان در این هشت هفته را جشن می گرفتند و هنوز هیچ پیروزی را دشت
نکرده اند با افسوس زمین را ترک کردند که چرا پرسپولیس را شکست ندادیم!
هنوز
برای قضاوت در مورد عملکرد فنی و میزان تاثیر حمیددرخشان بر تیم زخم خورده
پرسپولیس بسیار زود است اما اگر اوضاع بدین منوال پیش برود او قبل از هر
حریفی با شمشیر داموکلس علی دایی باید مبارزه کند؛ شمشیری که با مویی نازک
بالای سرش آویزان است و با هر شعار هواداران تکان می خورد و ممکن است سقوط
کند!