به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران به نقل از روزنامه "البعث"؛ امروز عربها و بلکه جهان، سخنان اوباما را به شدت رصد می کنند و تمام اقدامات او را زیر نظر دارند.
دولت آمریکا و وابستگان آن در منطقه، با تبدیل تحولات موسوم به "بهار عربی"، از اعتراضاتی که در آغاز به دنبال تحقق خواستههای قانونی خود بود، به نزاع های دینی و نژادی، در انتشار اوراق سنتی خود از جمله ثباتی که بیش از نیم قرن توانسته ترتیبات جدیدی بر ملت ها، دولت ها و حاکمان منطقه تحمیل کند، موفق بوده اند.
همچنین این دولت در تخریب مفاهیمی که برای امنیت ملی عربی واضح و ثابت بود، موفق بوده است؛ به گونه ای که محوریت قضیه ی فلسطین و آزادی سرزمین های اشغالی عربی و مبارزه با طرح صهیونیستی-آمریکایی، به حاشیه رانده شده است.
یکی از دغدغه های اصلی غرب به سرپرستی آمریکا، ایجاد شکاف در امنیت ملی عربی بوده است که تاحدودی در تثبیت این مفاهیم، موفق بوده است:
1. امنیت هر منطقه ی عربی، از دیگر مناطق آن، مستقل است
2. هر کدام از مناطق مختلف عربی با همسایه ی خود، اختلاف داشته باشد: یمن با آل سعود، عراق با کویت، سوریه و عراق، مصر با سودان، الجزائر با مغرب و....حتی تا همین حد هم اکتفا نکرده و پا را از هویت ملی و مرزهای سایکی پیکو فراتر نهاده و به هدف تجزیه ی عراق براساس اختلافات مذهبی و نژادی، جغرافیای جدیدی ایجاد کرده اند که رابط میان آن، نه اصالت عربی و نه اسلام است.
بنابراین، مفهوم جدیدی برای امنیت منطقه ظهور کرده است که براساس اصالت عربی و ملی نیست و صهیونیسم دیگر در آن خطری جدی محسوب نمی شود؛ بلکه خطر اصلی و جدید، افراط گرایی، اندیشه ی تکفیری و تروریسم سرطانی است که در تروریسم داعش و النصره بروز یافته که این اقدام در راستای محدود کردن امنییت قومی عربی به مذهب و دین و فراموش کردن خطر اصلی که همان رژیم صهیونیستی است، صورت گرفته است.
تمام این اقدامات، به هدف ویرانی هرگونه استراتژی ملی که اصالت عربی و اسلام را برای مبارزه با اندیشه ی تکفیری، افراط گرایی و تروریستی در نظر دارد و نیز استراتژی مرکزی غربی که بنای آن در پی استهلاک نفت در غرب و رسانه های گمراه سازی افکار عمومی و فتنه گرایی، پس از آنکه این استراتژی با کمک اموال خلیجی، 400 روشنفکر عرب را خریده، انجام شده است.
امروز، جهان حیران است که خطر واقعی چیست: صهیونیسم، یا النصره و داعش و یا شیوه مقاومت و پایداری؟ شبهه ای عجیب؛ چه کسی می تواند از مصیبت های آن نجات یابد؟ چه کسی می تواند خود را ناگزیر از ایستادن در کنار دشمن ببیند؟ دشمن واقعی کیست؟
انتهای پیام./