*حال «آقا» خوب است
روزنامه جوان ذیل عنوان «رهبر معظم انقلاب به دليل عارضه پروستات تحت عمل جراحي قرار گرفتند» نوشته: ناگهان صورت اماممان بر صفحه سيما ظاهر شد با عباراتي ساده و غريب :«بله، من يك عمل جراحي دارم و اكنون عازم بيمارستان هستم.» همين كافي بود تا ولوله و شوري در ميان مردم دعاگو بيفتد: «تنت به ناز طبيبان نياز مباد/ وجود نازكت آزرده گزند مباد» و ديگري نوشت: «بس كه عادت كردهام بر قامت استادهات/ روي تختي و همين عكس تو ما را ميكشد» و آن ديگري : «جان ما را بگيرد آنكه خودش / حفظ كرده هميشه جانت را/ خبر رفتن اتاق عمل/ كشته از صبح عاشقانت را» و كاربر ديگري نوشت: «تو مسيحي و اين دل شيدا/ به هوايت هميشه مسلوب است/ جان عالم فداي نامت ما/ نگرانيم حالتان خوب است؟» و ديگري احساس خود را اينگونه به صحنه آورد: «تو همين قدر سالمي، كافي است/ كور گشته است چشم بدخواهان/ عكسهاي به روي تختت گفت/ چه قدر استواري آقاجان» و شاعر ديگري سرود: «از دعاهاي مردم ايران/ دكترت گفت بهتري آقا/ كوري چشم دشمنان حسود/ تا هميشه تو رهبري آقا» و آن شاعر با ذوق نيز گفت: «نذر كردم براي بهبودت/ اشكهاي محرم و صفرم/ سايهات مستدام آقاجان/ اي فداي تو مادرم و پدرم»
*رمزگشایی
از استراتژی جدید اوباما
سخنان اخیر اوباما درباره ایران و خطر داعش مورد توجه تعدادی از روزنامه های صبح امروز قرار گرفت : روزنامه ایران در یادداشتی با عنوان «رمزگشایی از استراتژی جدید اوباما» نوشته است : باراک اوباما، رئیس جمهوری امریکا برای نخستین بار اعتراف کرد که ایران مشکل منطقه نیست.
اوباما که با شبکه «ان.بی.سی» امریکا سخن میگفت، تأکید کرد که «من کاملاً واضح و شاید برای نخستین بار میگویم که مشکل پیش رو برای کشورهای سنی متحد امریکا، ایران نیست و مسأله شیعه و سنی هم نیست.» اظهارات اوباما از یک واقعیت کاملاً آشکار حکایت دارد که متأسفانه جریانهای افراطی عربی، گروه فشار امریکا و لابی صهیونیستی طی 3 دهه گذشته تلاش کردند تا این واقعیت را پنهان و حتی خلاف آن را در میان افکار عمومی ترویج دهند.
هر چند در ادبیات دیپلماتیک، این اعتراف نوعی عذرخواهی غیر رسمی و غیر آشکار رئیس جمهوری امریکا از ایران تلقی میشود، اما در عین حال از وجود یک گام مثبت از سوی کاخ سفید برای بازنگری در سیاستهای امریکا نسبت به ایران حکایت دارد.
باراک اوباما طی یک سالی که از عمر دولت یازدهم میگذرد، بارها نشانههای کاملاً مثبتی از واشنگتن به تهران ارسال کرده که تغییر رویکرد احتمالی سیاست کاخ سفید نسبت به ایران را به دنبال دارد. اگر چه تغییر سیاست کاخ سفید نسبت به ایران نیازمند رضایت کامل کنگره و لابی صهیونیستی است، اما اساساً سیاستهای کلان امریکا با دوگانگی کاملاً آشکاری همراه بوده و هست. باراک اوباما بشدت تلاش میکند تا در دو سالی که از عمر ریاست جمهوری وی باقی مانده، یک دستاورد تاریخی را در کارنامه سیاسی خود ثبت کند.
این دستاورد میتواند در حوزه تعامل با ایران وحل موضوع هستهای ایران باشد اما نباید فراموش کرد که صرفاً حسن نیت شخصی اوباما برای برداشتن گام نهایی در این خصوص کافی نیست. تماس تلفنی سال گذشته باراک اوباما با رئیس جمهوری اسلامی ایران در حاشیه نشست مجمع عمومی سازمان ملل در نیویورک، احتمالاً میتواند مؤیدی بر این مدعا باشد که اوباما تلاش میکند تا تعامل مثبتی با ایران داشته باشد. البته تردیدی نیست که حضور لابی صهیونیستی و گروه فشار وابسته به اسرائیل در ساختار قدرت امریکا، همچنین نفوذ مالی و اقتصادی برخی کشورهای عرب منطقه در امریکا، قدرت مانور اوباما را برای حل اختلافات امریکا و ایران، بشدت کاهش میدهد.
با این که امریکا نوعاً دارای نهادهای مدنی گستردهای است که به کاخ سفید، وزارت خارجه و کنگره امریکا مشورت میدهند اما سیاست خارجی امریکا تابعی از اراده لابی صهیونیستی است و این یکی از مشکلات رؤسای جمهوری این کشور در حوزه دیپلماسی است.
اظهارات اخیر اوباما در مورد این که ایران و تشیع مشکل اصلی کشورهای سنی منطقه نیست، اگرچه یک واقعیت غیرقابل انکار است اما به نظر میرسد کاخ سفید به این نتیجه رسیده که ظرفیت ایران برای ریشهکنی تروریسم از ظرفیت مجموعه کشورهای عرب بسیار بالاتر است.
دلیل این امر این است که یکی از مقامات بلندپایه سیاسی امریکا در سفر به عربستان سعودی، از مقامات این کشور سؤال میکند که آیا برای حل بحرانهای منطقه طرح و برنامهای دارند؟
مقامات عربستان پاسخ منفی میدهند. پس از آن، دیپلمات امریکایی خطاب به مقامات سعودی میگوید: تنها هنر شما سعودیها، بحرانسازی است! و برای مهار بحرانها ناتوان هستید و تنها ایران است که در مهار بحرانهای منطقه این ظرفیت و توانایی را دارد.
به این اعتبار از آنجا که ایجاد یک ائتلاف جهانی علیه گروهک تروریستی داعش بدون حضور جمهوری اسلامی محکوم به شکست خواهد بود، اظهارات اخیر باراک اوباما را شاید بتوان نوعی دلجویی از ایران تلقی کرد.
کاخ سفید و متحدان امریکا که با چالش جدیدی به نام داعش مواجه هستند، به خوبی میدانند که برای تشکیل یک ائتلاف جهانی در مسیر ریشهکنی تروریسم باید به ایران متوسل شوند.
*آیا نظر آمریکا در باره ایران واقعا عوض شده است؟
دنیای اقتصاد هم در اینباره نوشته است : ظهور و پیشرویهای گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق و اعلام خلافت اسلامی، توجهات را به مبارزه با افراطگرایی جلب کرده است. تا آنجا که باراک اوباما در شاهکلید اظهارات جدید و البته متفاوت خود گفت که «مشکل اعراب، ایران نیست، بلکه افراطگرایی است.»
رئیسجمهوری آمريکا در آستانه معرفی استراتژی خود برای مقابله با اقدامات «خلافت اسلامی» (داعش پیشین) در مصاحبه با شبکه «انبیسی» با اشاره به شکلگیری ائتلاف منطقهای و بینالمللی علیه گروه داعش، برای نخستین بار گفت که ایران مشکل پیش روی کشورهای عرب منطقه نیست، بلکه افراطگرایی است که در سپهر بحرانزده منطقه جولان میدهد. این اظهارات رئیسجمهور آمریکا نقطه مقابل اظهارات چند روز گذشته هنری کیسینجر دیپلمات کهنهکار و وزیر خارجه دولت ریچارد نیکسون رئیسجمهور پیشین آمریکا است که در اظهاراتی عجیب مدعي شده بود که ایران خطر بزرگتری از داعش است.
*«چرخش
اوباما»
صادق زیباکلام نیز در شرق «چرخش
اوباما» را این گونه کالبدشکافی کرده که: چه کسی فکر میکرد روزی روزگاری بیاید که
رییسجمهور «ایالات متحده» از آن سر دنیا، کشورهای عربی را در این سر دنیا و در
همسایگی ایران نصیحت کند که مبادا دچار این اشتباه استراتژیک شوید و ایران شیعه را
دشمن خود تصور کنید. موضعگیری اوباما در آستانه سالگرد 11سپتامبر در حقیقت هدیهای
- خواسته یا ناخواسته - برای ایران بود. نیازی نیست، ایران تلاش کند تا کشورهای
عربی را مجاب کند که نه امروز و نه در گذشته، اساسا دلیلی برای دشمنی با اعراب
نداشته و در افراطیگریها اثری از ایران و ایرانی دیده نمیشود. در عین حال، این،
همه داستان نیست. این درست است که این تغییر 180درجهای در نگاه واشنگتن در نتیجه
ظهور قدرت جدیدی در منطقه به نام گروه تروریستی «داعش» به وجود آمده است و فعلا
آمریکا میخواهد همان اجماعی را که علیه صدام 11 سال پیش به وجود آورد، علیه
«داعش» هم ایجاد کند. به عبارت دیگر واشنگتن حاضر نیست به تنهایی خود را درگیر با
«سلفی- تکفیری»ها کند.