به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،حزب کارگزاران خود را «لیبرالدموکرات مسلمان» میخواند. لیبرال واژهای بود که در سالهای اولیهی تأسیس، رقیبان سیاسی نیز به این حزب نسبت میدادند و کارگزارانیها بهجهت تبعات منفی و هزینههایی که برای آنها داشت، منکر این قضیه میشدند.
احزاب حاصل اندیشههای خاص عدهای از افراد هستند که با هدفگیری قدرت، بهصورت سازمانیافته در جامعه فعالیت میکنند. نیروی تحرکزا و انسجامآفرین در درون چنین سازمانهایی که افراد را مانند دانههای تسبیح به هم پیوند میزند و حول یک محور به جلو میبرد، جهانبینی و ایدئولوژی است. حتی احزابی که طبقاتی خوانده میشوند نیز خالی از این مبانی حرکتی در اندیشه و عمل نیستند. در واقع تمامی احزاب، حرکات، افکار و اندیشههای خود را براساس این مبانی تنظیم میکنند. در این بین، احزاب عملگرااز قبیل کارگزاران نیز از این امر مستثنی نیستند و باید ریشهی عملگرایی آنها را در روح کلیتری به نام مبانی فکریشان جستوجو کرد. حزبی مانند کارگزاران اگرچه هم بهلحاظ ادعای سیاستگذاران آن و هم خاستگاه اولیه، خود را در دایرهی جریان اسلامی تعریف میکند، اما در مواضع رسمی سران آن، نگاه جدی هم به اصول مدرنیته و اندیشههای غربی دارد. بنابراین در این بررسی، پس از یک مقدمهی کلی و مختصر، به مبانی فکری حزب کارگزاران میپردازیم.
مقدمه
شناخت احزاب، گروهها و افراد تأثیرگذار برای شناخت صحنهی سیاسی، امری ضروری است، زیرا در کوران وقایع سیاسی، بهخصوص در ایران که احزاب و گروهها به معنای واقعی و متناسب با مقتضیات جمهوری اسلامی نهادینه نشدهاند، پیچیده شدن رفتار و گفتار آشکار احزاب در لفافههای زیبا و مبهم یا فضای غبارآلود تقابل و تقلای سیاسی و دیگر عوامل، موجب میگردد که تشخیص طریق صحیح و احزاب مفید از مضر بهسختی انجام شود. اما مؤلفهای که میتواند در چنین شرایط مبهم و پیچیدهای، ما را در شناخت احزاب یاری نماید، آگاهی از جریان فکری و سیاسی و مبانی فکری است که آنها ذیل آن فعالیت مینمایند.
همانطور که بیان گردید، احزاب سیاسی تمامی فعالیتهای خود را در راستای کسب و حفظ قدرت براساس مبانی فکری و ایدئولوژی رهبران و اعضای خود شکل میدهند و مبانی فکری آنها را میتوان از مرامنامه، بیانیهها و اقدامات و سخنان رهبران آن استخراج کرد.
مهمترین مبانی فکری کارگزاران:
1. التقاط اسلام با لیبرالیسم
«لیبرالیسم» یا «مکتب اصالت آزادی» از اصول اندیشهی غرب و نظام سرمایهداری است. شاید بنا بر معنای لغوی آن، که ناظر به کلمهی مقدس «آزادی» است، در نظر برخی صحیح و قابل قبول باشد، اما کلمات در فرهنگهای مختلف، مفهوم متفاوتی مییابند. بنابراین باید به کاربرد «آزادی» و معنای اصطلاحی آن در فرهنگ غرب و اسلام نیز توجه شود.
لیبرالیسم در فرهنگ سرمایهداری غرب، در ارتباط با «اومانیسم» معنا مییابد؛ یعنی انسان محور آفرینش، مبدأ و فرجام آن است. در نتیجه، برای حفظ این محوریت، «آزادی فردی» ضروریترین رکن بهشمار میآید. در بینش لیبرالیستی، انسان باید فارغ از تمام قیدوبندهای اجتماعی، طبیعی و دینی زندگی کند. هیچ نیروی فردی، اجتماعی و ماورائی نمیتواند آزادی او را سلب نماید.
تنها حدومرز آن در اجتماع آزادی انسانهای دیگر است و سیستم دموکراسی متضمن این آزادی است. در اینجا لیبرالیسم صفت حکومت قرار میگیرد. در این بینش، چون انسان، محور است، عقل و اندیشه، آزادی و اراده، غریزهها، امیال انسان و... اصالت مییابد. به همین جهت، با دین و مذهب که عبودیت خداوند را محور همهچیز قرار داده است مخالفت میشود.
اصالت دادن به آزادی انسان بدین معنی است که انسانها در زمینههای جنسی، فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و... رها هستند و همهچیز بر مدار آزمندی روزافزون بشر شکل میگیرد. کاپیتالیسم (مکتب اصالت سرمایه) و سرمایهداری نیز نتیجهی همین میدان تمایلات و آزمندیهای بشر غربی است. بدین ترتیب، «لیبرالیسم» یک اصل و یا ایدئولوژی در نظام سرمایهداری محسوب میگردد. بنای آزادی غرب بر اومانیسم (خدای انسانی) دقیقاً در مقابل عبودیت قرار گرفته است؛ در حالی که اسلام بهعنوان مکتبی رهاییبخش، دلمشغولی اصلی احزاب و جریاناتی است که ذیل جریان اسلامی شکل گرفتهاند و در این راستا حرکت میکنند.
مهمترین شاخصههایی که این جریان و احزاب برخاسته از آن، به آن متصف میشوند، شامل اعتقاد به توحیدمحوری، نبوت، امامت، پیوستگی دوران فقاهت به امامت و اعتقاد به اصل ولایت فقیه، اعتقاد به وجود نظام سیاسی، اقتصادی و دیگر نظامات برای اسلام، اعتقاد به جامعیت دین و پیوستگی دین و سیاست، اعتقاد و التزام به اسلام و مبانی نظام اسلامی، اعتقاد به مشروعیت الهی رهبری و قوانین و... است. اینها شاخصههایی است که رهبر و معمار انقلاب اسلامی، امام خمینی بر آن تأکید ورزیدهاند و از آن بهعنوان «اسلام ناب محمدی» یاد میکردند.
با توجه به این توضیحات مجمل، حال باید نسبت کارگزاران با لیبرالیسم را مشخص نمود. حزب کارگزاران خود را «لیبرالدموکرات مسلمان»(5) میخواند. لیبرال واژهای بود که در سالهای اولیهی تأسیس، رقیبان سیاسی نیز به این حزب نسبت میدادند و کارگزارانیها به جهت تبعات منفی و هزینههایی که برای آنها داشت، منکر این قضیه میشدند.
سید حسین مرعشی، سخنگوی حزب سازندگی، میگوید: «ما به لیبرالیسم قید اسلامی زدیم. از نگاه کارگزاران تا جایی که مبانی دین مخدوش نشود، قرابت وجود دارد. معتقدیم که آزادی انسان، آزادی مسئولانهای است.»(7) در حالی که پذیرش لیبرالیسم با هر نسبت و قید مشخصی، به معنای پذیرش مبانی آن نیز هست و زدن قید اسلامی به لیبرالیسم، به معنی قید زدن به مبانی آن نیز هست.
بنابراین حزب کارگزاران با پذیرش برخی مؤلفههای لیبرالیسم، مانند فردگرایی، دولت حداقلی، تجددگرایی، پیشرفت و توسعهی اقتصادی، اشرافیگری و... به تلفیق اسلام و لیبرالیسم دامن زده است. حسین مرعشی بارها از لیبرالیسم بودن کارگزاران سخن به میان آورده است؛ از جمله در پی جلسهای که در منزل عبدالله نوری و جمعی از اعضای حزب شکل گرفته بود و سخنران جلسه عبدالکریم سروش، خواستار کار اثباتی در ایجاد فقه جدید و کلام جدید شد و گفت: «بالأخره روشنفکری باید تکلیف خودش را با یکسری مسائل روشن کند. دوستان ما هنوز ذهنشان نسبت به سکولاریسم روشن نیست... هنوز راجع به لیبرالیسم و غرب ذهنها روشن نیست... برچسب غربزده برای این است که من و شما را بترسانند. از چه میترسیم؟ من خیلی خشنود شدم وقتی شنیدم پارهای از کارگزاران صریحاً اعلام کردند ما لیبرال هستیم. بسیار خوب شترسواری که دولادولا نمیشود...» وی در این سخنرانی بارها از ضرورت افشای مخالفت با نگاه رایج به اسلام سخن گفت و این اقدام کارگزاران را ستود.
اندکی بعد، مرعشی از تهیه کردن مقدمات انتشار مبانی فکری این حزب در قبال نسبت «لیبرالیسم» و «اسلام» در قالب یک مانیفست خبر داد.(8) در مواضعی متناقض، از یکسو سیاست خود را مبتنی بر دین و مطابق مشی رهبر کبیر انقلاب قلمداد میکنند و از سوی دیگر، تنها تفکر حاضر در عرصهی مدیریت جوامع را سوسیالیسم و لیبرالیسم میدانند و اسلام و گرایش اسلامی در اینجا وجود خارجی ندارد.
مرعشی در جواب انتقادی که در این موضوع به حزب کارگزاران وارد شده بود میگوید: «لیبرالیسم در تقابل با سوسیالیسم است. اگر شما با لیبرالیسم مخالفید، قصد دفاع از سوسیالیسم را دارید. بالأخره باید در کشور یک جهتگیری را انتخاب کرد. گرایش ما لیبرالیسم است، زیرا آن را بیشتر از سوسیالیسم به مبانی اسلام نزدیک میبینیم و در مورد دموکرات بودن هم باید یادآوری کنم که دموکراسی، ایدهآل ما نیست، ولی بهتر از دیکتاتوری است.»(9)
حزب کارگزاران با کمی تسامح، مبانی لیبرالیسم را پذیرفته و به آن قید اسلامی زده است. این حزب تنها راه پیشرفت کشور و گذار از دوران پس از جنگ را عمل به مبانی لیبرالیسم غربی با گرایش اسلامی میداند.
2. اعتقاد به لیبرالیسم مذهبی-اعتقادی و دولت حداقلی
با پیش گرفتن مشی لیبرالی، حزب در باب آزادیهای مذهبی، با کمی تلطیف، مانند جریان نوگرای التقاطی میاندیشد. حسین مرعشی در تبیین این موضوع میگوید: «دولت و حاکمیت مسئول هدایت مردم نیست. پا را فراتر از این حرفها بگذاریم. در حال حاضر، دو دیدگاه در ایران وجود دارد که اولین دیدگاه قاطعانه میگوید که جمهوری اسلامی مسئولیت هدایت مردم را برعهده دارد. دیدگاه لیبرالی هم که از سوی کارگزاران دنبال میشود، معتقد است که حاکمیت مسئول هدایت مردم نیست.»
وی در ادامه، وظیفهی مسئولانه را تنها خوب کار کردن، هدایت مردم را تنها برعهدهی خداوند و مشی لیبرالی را مطابق آموزههای قرآن میداند. ایشان در مثالهای خود، به جنبههای فردی دین مانند عدم اجبار به نماز و بهزور راستگو کردن مردم اشاره میکند، اما گسترهی این مشی، مسائل اجتماعی دین را هم در بر میگیرد.
در واقع آنها معتقدند که باید بازارچهای از ارزشها و ضدارزشها وجود داشته باشد تا مردم با آزادی و اختیار، آنچه را دوست دارند انتخاب کنند. این دیدگاه حزب شباهت زیادی به نوگرایان دینی دارد که اصل را بر حقوق و آزادیهای انسان میگذارند.
آنها معتقدند اگر کاری از نظر شریعت، زشت و نارواست، به این معنا نیست که حکومت نیز مسئولیت دارد که آن را با جبر و زور ممنوع اعلام کند. علاوه بر این، حزب معتقد است: «هرچه مردم بخواهند، حق است و این حق را دین برایشان قائل است» و فرقی نمیکند که این انتخاب خیر باشد یا شر. نظر حزب مبتنی بر اصل لیبرالی «فلسفهی اختیار و خودمختاری انسان» و همچنین درصدی از عرفگرایی و نظریهی دولت حداقلی است. البته دخالت دین در سیاست از سوی کارگزاران پذیرفته شده است، اما محدودهی دخالت آن را کمتر از آن چیزی میداند که «جریان اسلامی» مبتنی بر نظرات امام خمینی (ره) به آن قائل است.(10)
با این تفاصیل، میتوان گفت حزب کارگزاران فردگرایی و آزادیهای مذهبی و دخالت حداقلی دولت و حاکمیت محدود را، که از اصول و مبانی مکتب لیبرالیسم است، پذیرفته و سعی بر محدود کردن اختیارات حاکمیت در راستای خودمختاری و آزادیهای مذهبی و فردی انسانها دارد.
3. نفی نظام اقتصادی در اسلام
کارگزاران، اسلام را فاقد نظام اقتصادی میخواند و تأکید دارد که «نظامهای اقتصادی از ابتدا تا به امروز ساخته دست بشر است. لذا اگر کسی بگوید که نظام اقتصادی کشور ما یک نظام اسلامی است، در حقیقت اسلام را در حد یک نظام ساختهی دست بشر کوچک کرده است... همانطور که در اسلام نظام پزشکی نداریم، نظام اقتصادی هم نداریم.»(11)
از این نگاه در بخش اقتصاد، اسلام اصول ثابت و مشخصی مانند احترام به آزادی اقتصادی، مالکیت خصوصی، حقوق مردم نسبت به اموال عمومی و... دارد، اما در سایر امور مانند مکانیسم تخصیص، متغیر است و بر روش خاصی تأکید نمیکند؛ گرچه نظام بازار را به علت توجه به اصل آزادی اقتصادی، ترجیح میدهد.
معمولاً آنهایی که به نظام اقتصادی اسلام اعتقادی ندارند، نداشتن یک مکانیسم تخصیص ویژه را دلیل عدم وجود آن میدانند که حرف درستی نیست و با سایر ادعاهای آنان در تضاد است. وقتی از آنها در مورد مشخصههای سایر نظامها (مثلاً نظام سرمایهداری) سؤال میشود، خصوصیاتی مانند احترام به آزادی اقتصادی، کارآمدی، قبول مالکیت خصوصی، نظام تخصیص مبتنی بر بازار و... را مطرح میکنند. به این معنی که قبول دارند تخصیص تنها یکی از ابعاد نظام اقتصادی است و فقط در مورد اقتصاد اسلامی و دینی آن را عمداً عام تلقی میکنند.
امام خمینی (ره) میفرمایند: «مذهب اسلام از هنگام ظهورش، متعرض نظامهای حاکم در جامعه بوده است و خود دارای سیستم و نظام خاص اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که برای تمامی ابعاد و شئون زندگی فردی و اجتماعی قوانین خاصی دارد و جز آن را برای سعادت جامعه نمیپذیرد.»
سخنگوی حزب در مصاحبهی جنجالبرانگیز خود با نشریهی «ذکر»، ضمن تأکید بر اینکه در اسلام به هیچ عنوان اقتصاد اسلامی وجود ندارد میگوید: «اسلام تنها احکام اقتصادی دارد و نه نظام اقتصادی.»(12) نظام مجموعهای از نهادها و روابط میان این نهادهاست. این در اسلام نیست. البته شأن اسلام هم نیست که چنین مسائلی را داشته باشد. چون نظامها متناسب با تجربه و تجمع عقل بشر در حال تغییر و تحولاند.(13)
حزب در مورد نقش اسلام در این نظامات، تنها قائل به هدایت کلی است. سید حسین مرعشی، سخنگوی حزب کارگزاران، بعد از چندی که حزب متبوع خود را لیبرالدموکرات خواند، در مصاحبه با نشریهی «ذکر»، منکر وجود نظام سیاسی، اقتصادی و قضایی در اسلام گردید. وی تأکید داشت که نظامهای سیاسی و اقتصادی، همگی دستاورد تجارب بشری است. ولی تنها نظامهای موجود را نظام لیبرالیستی و سوسیالیستی دانست و گرایش کارگزاران برای مدیریت کشور را لیبرالیستی خواند.(14)
4. نفی نظام سیاسی در اسلام
اندیشمندان معاصر در طبقهبندی نظامهای سیاسی آنها را بهلحاظ شکلی به سلطنتی و جمهوری و براساس محتوای نظامها به دموکراسی، الهی و استبدادی و یا در تقسیمبندی دیگر به لیبرالی، مارکسیستی، مختلط (التقاطی) و اسلامی تقسیم میکنند.(15) بر این اساس، نظام جمهوری اسلامی بهلحاظ شکلی جمهوری و بهلحاظ محتوایی الهی و اسلامی است.
در نظام جمهوری اسلامی، «...حاکمیت ملی بهعنوان حقی که خداوند به انسان در مورد تعیین اختیار سرنوشت خویش عطا کرده به رسمیت شناخته شده، ولی اعمال این حق براساس نظام امت و ولایت امر با نظارت فقیه جامعالشرایط منتخب مردم انجام میپذیرد.»(16) در نتیجه، اسلام دارای نظام سیاسی است و این نظام مبتنی بر نظریهی امامت و ولایت است که در مبانی و محتوای اسلامی ثابت است و میتواند با توجه به زمان و مکان در شکل، متغیر باشد.
مرعشی سخنگوی کارگزاران میگوید: «کار دین دستگاهسازی در زمینهی امور سیاسی و اقتصادی و فرهنگی نیست، بلکه کارش روشن کردن چراغ هدایت است و نشان دادن راه و بیراهه به مؤمنان...»(17) این وضعیت ناظر بر نوعی نگاه حداقلی به نقش دین در امور سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است. این در حالی است که جریان اسلامی معتقد به نظام سیاسی اسلامی بوده و نظام جمهوری اسلام ایران را برگرفته از دین مقدس اسلام میداند و به آن پایبند است؛ در حالی که براساس مبانی فکری کارگزاران به نقش دین، نظام سیاسی اسلامی وجود نداشته و جمهوری اسلامی هم در قالب نظام سیاسی اسلامی جای نمیگیرد.
5. اعتقاد به دولتسازی مدرن و سکولاریسم اسلامی
با اندکی دقت متوجه میشویم که دیدگاه کارگزاران در قائل نبودن نظام برای اسلام، خواسته یا ناخواسته، متأثر از رویکرد روشنفکران مسلمان به «دولتسازی مدرن» است که در قالب «سکولاریسم اسلامی» ارائه شده است. سکولاریسم اسلامی در دوران معاصر، در پاسخ دولتسازی مدرن، به ارائهی الگوی نظام «بدیل» در برابر حکومت دینی پرداخته است.
گرچه حزب کارگزاران دین را از سیاست جدا نمیداند، ولی نظراتش به روشنفکران سکولار، از جمله «محمد مجتهد شبستری» نزدیک است. در اندیشهی شبستری، اسلام با سکولاریسم پیوند خاص دارد و از این منظر، دین اسلام ذاتاً غیرسیاسی است؛ یعنی نوع خاصی از حکومت را برای ادارهی جامعه تعیین نمیکند، اما بر ارزشهای سیاسی و اجتماعی (بهویژه عدالت) تأکید دارد.
شبستری این دیدگاه را با مراجعه به قرآن چنین توضیح میدهد: «در قرآن روی شیوهها و نظامهای حکومت تأکید نشده، بلکه عادلانه حکومت کردن تأکید شده است.» گویی قرآن تعیین شیوهها و نظامهای حکومت را در شأن دین و وحی نمیداند. بلکه تعیین ارزشهای مربوط به حکومت را در شأن وحی و دین میداند.
در این عبارت، تفکیک بین ارزشها و ساختار مشاهده میشود و انتظاری که از وحی میتوان داشت، بیان امور ثابت و ارزشهای مربوط به زندگی سیاسی است، نه تعیین نوع ساختار و نظم سیاسی. براساس این دیدگاه، دیگر نمیتوان از نظام سیاسی اسلام سخن گفت، زیرا دین بر نوع خاصی از نظام سیاسی تأکید ندارد و حاکمان مسلمان فقط ارزشهای اسلامی را در زندگی سیاسی مورد توجه قرار میدهند. از این رو، نوع نظام که دموکراسی است، دموکراسی مسلمانان و جامعهی اسلامی است، نه دموکراسی مبتنی بر اسلام و نظام مردمسالاری دینی که بر ایدهی پیوند دین و سیاست شکل گرفته باشد.(18)
هرچند نظر کارگزاران در اینباره کاملاً منطبق بر ایدهی فوق نیست، ولی بیان مطالبی همچون «اعتقاد به نظام مسلمانان بهجای نظام اسلامی»، «اسلام نظام سیاسی و اقتصادی ندارد»، «لیبرالدمکرات دانستن خود» و اینکه «نظام دموکراسی با گرایشهای لیبرالی در حال حاضر مناسبترین نظام است، اما کاملترین نیست» و... حاکی است که آنان از ایدههای نوگرایان عرفگرا تأثیر پذیرفتهاند.
نتیجهگیری
حزب کارگزاران سازندگی بهلحاظ پیشینهی فکری اعضا، جزء احزابی محسوب میگردد که ذیل جریان اسلامی شکل گرفت، اما با اتخاذ سیاستها و مشی اقتصادی شبهسرمایهداری، آرامآرام بهسوی نوعی لیبرالیسم اقتصادی، سیاسی و فرهنگی درغلتید؛ بهگونهای که در دههی اخیر، با نفی نظامات اسلام در حوزههای اقتصاد، سیاست و فرهنگ، به التقاط روی آورد و حتی خود را لیبرالدمکرات خواند.
آقای مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران، بارها و بارها بر لیبرالیست بود حزب اشاره و تأکید کرده است و با نگاهی به سخنان و موضعگیریهای حزب از یک طرف و نیز مبانی فکری و اصولگونههای مختلف لیبرالیسم، شاهد هستیم که کارگزاران با کمی تسامح، اصول و مبانی آن را پذیرفته، ولی به آن قید اسلامی زده است.
چنانکه بیان گردید، فردگرایی و دولت حداقلی و نقش محدود دین و آزادیهای مذهبی و کم کردن اختیارات حاکمیت، از جمله ویژگیهای لیبرالیسم است که توسط حزب پذیرفته شده است و نیز عدم قائل شدن به نظام سیاسی و اقتصادی و فرهنگی در اسلام و تدوین نظام سیاسی در چارچوب دولتسازی مدرن و سکولاریسم اسلامی و نیز نظام اقتصادی مبتنی بر عملگرایی و لیبرالیستی که به کسب حداکثر سود و اشرافیتگری میانجامد، نقش دین را کمرنگ کرده که تناسبی با مبانی فکری امام و جریان اسلامی که خود را در ذیل آن تعریف میکنند، ندارد و در نتیجه، میتوان این حزب را بیشتر در ذیل جریان لیبرالیستی و اصلاحطلبی قرار داد.(*)
پینوشتها:
1. نیکلاس آبرکرامبی، استفن هیل، برایان اس، ترنر، فرهنگ جامعهشناسی.
2. فریدون رزمی، جریانشناسی سیاسی معاصر ایران، ص 42.
3. عبدالله شمسی، جامعهشناسی سیاسی احزاب 5، حزب کارگزاران سازندگی، ص 18.
4. http://www.akharinnews.com
5. سخنگوی حزب در گفتوگو با رسانههای مختلف از جمله سایت آفتاب.www.aftabnews.ir/vbcfytdwjdythtml6-
6. مباحثهای با حسین مرعشی، نشریهی ذکر.
7. همان.
8. پایگاه خبریتحلیلی سپهر.
9. مباحثهای با حسین مرعشی، نشریهی ذکر.
10. عبدالله شمسی، جریانشناسی گروههای دومخردادی، نشریهی پیام، تابستان 1390، شمارهی 106، ص 128.
11. http://www.farsnews.com
12. صحیفهی نور، ج 4، ص 167.
13. مباحثهای با حسین مرعشی، نشریهی ذکر.
14. همان.
15. محمداسماعیل خدادادی، مبانی علم سیاست، انتشارات یاقوت، قم، 1380، ص 98.
16. عباسعلی عمید زنجانی، فقه سیاسی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1366، ص 237.
17. روزنامهی کارگزاران، 26 تیر 1386.
18. محمد مجتهد شبستری، هرمنوتیک کتاب، سنت، ص 4، به نقل از: میراحمدی، سکولاریسم اسلامی، ص 70.