شب که می‌شود حوصله‌ها مانند سایه ماه کوتاه است و کمرنگ. داستانک، قلقلکی کوتاه برای فکر و روحمان است تا در ساعات پایانی شب، لحظات کوتاه امروز را با خواندن جملاتی کوتاه بهتر و بیشتر قدر بدانیم.

مجله شبانه باشگاه خبرنگاران؛
دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟
دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است
رهروی گفت: کوچه ای بن بست
سالکی گفت: ....

راه پر خم و پیچ
در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ
دلبری گفت: شوخی لوسی است
تاجری گفت: عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند
شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه
شیخ گفتا: گناه بی بخشش
واعظی گفت: واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظماست
قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت
جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است
دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست
چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم
طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!
برای مشاهده مجله شبانه اینجا کلیک کنید
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار