اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِ اللّهِ يا جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ اَيُّهَا الصّادِقُ يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَ مَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ.
********
حضرت امام جعفر صادق (عليه السلام)، ششمین امام شیعیان جهان، در روز جمعه یا دوشنبه 17 ربيع الاول سال 83 هجرى قمری، در مدینه چشم به جهان گشودند.
پدر ارجمندشان؛ امام پنجم شیعیان، حضرت امام محمدباقر (ع)، و مادر گرامیشان؛ ام فروه است.
كنيه آن حضرت (ع)، « ابو عبدالله » و لقب مبارکشان « صادق » می باشد.
حضرت امام جعفر صادق (ع) تا سن 12 سالگى، معاصر جد گراميشان حضرت امام سجاد (ع) بودند و مسلماً تربيت اوليه ایشان، تحت نظر آن بزرگوار (ع) و با خوشه چينى از خرمن دانش و معرفت بی پایانشان صورت گرفته است.
امام صادق (ع)، پس از شهادت امام چهارم (ع)، به مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارشان؛ امام محمد باقر (ع) زندگى كرده و بنابراین، 31 سال از عمر شریف خود را در خدمت جد و پدر بزرگوارشان، كه هر دو حجت خدا بوده و از مبدأ فيض الهی، كسب نور مى فرمودند، طی نمودند که بهره مندى از محضر این 2 بزرگوار، موجب شد با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار، به حد كمال علم و ادب رسيده و در عصر خود، بزرگترين قهرمان علم و دانش گردند.
حضرت امام جعفر صادق (ع)، از سن 31 سالگی، و پس از شهادت پدر بزرگوارشان، به مدت 34 سال ( تا پایان عمر مبارک ) عهده دار مقام امامت شدند که در این دوران، « مكتب جعفری » را پايه ريزى، و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت ناب محمدى (ص) گرديدند.
زندگى پربار و سراسر خیر و برکت امام جعفر صادق (ع)، با خلافت 5 نفر از خلفای بنى اميه ( هشام بن عبدالملک، وليد بن يزيد، يزيد بن وليد، ابراهيم بن وليد، مروان حمار ) مقارن شد که هر يک، به نحوى موجبات تألم و تأثر و كدورت خاطر مبارک و روح بلند آن امام معصوم (ع) را فراهم مىكردند، و دو نفر از خلفاى عباسى ( سفاح و منصور دوانیقی ) نيز در زمان امام صادق (ع)، مسند خلافت را تصاحب كردند كه در بيداد و ستم، بر امويان پيشى گرفتند، چنانكه امام صادق (ع) در 10 سال آخر عمر مبارکشان، در ناامنى و ناراحتى بيشترى به سر مى بردند.
عصر امام صادق (ع) يكى از طوفانى ترين ادوار تاريخ اسلام است كه از يك سو، اغتشاش ها و انقلاب هاى پياپى گروههاى مختلف، بويژه از طرف خونخواهان امام حسين (ع) رخ مىداد، كه انقلاب ابوسلمه در كوفه و ابو مسلم در خراسان و ايران از مهمترين آنها بوده و همين انقلاب، حكومت شوم بنى اميه را برانداخت و مردم را از يوغ ستم و بيدادشان رها ساخت، اما سرانجام بنى عباس، با توطئه و ناحق، از انقلاب بهره گرفته و حكومت و خلافت را تصاحب كردند. ( دوره انتقال حكومت هزار ماهه بنى اميه به بنى عباس، طوفانى ترين و پر هرج و مرج ترين دورانى بود كه زندگى امام جعفر صادق (ع) را فرا گرفته بود. ) و از ديگر سو، عصر برخورد مكتب ها و ايدئولوژي ها، و عصر تضاد افكار فلسفى و كلامى مختلف بود كه از ارتباط ملت هاى اسلام با مردم كشورهاى فتح شده و نيز روابط مراكز اسلامى با دنياى خارج به وجود آمده و در مسلمانان نيز شور و هيجانى براى فهميدن و پژوهش پديد آورده بود.
عصرى كه كوچكترين كم كارى يا عدم بيدارى و تحرك لازم، موجب نابودى دين و تعليمات حيات بخش اسلام مى شد.
اينجا بود كه پيشواى ششم شیعیان (ع)، دشوارى فراوان در پيش و مسئوليت عظيم بر دوش داشت. ایشان در گير و دار چنين بحرانى مى بايست به فكر نجات افكار توده مسلمانان از الحاد و بى دينى و كفر، و نيز مانع انحراف اصول و معارف اسلامى از مسير راستين باشد، و از توجيهات غلط و وارونه دستورات دين به وسيله خلفاى وقت جلوگيرى كند.
علاوه بر اين، با نقشه اى دقيق و ماهرانه، شيعه را از اضمحلال و نابودى برهاند. شيعهاى كه در خفقان و شكنجه حكومت، آخرين رمق ها را مىگذراند، و آخرين نفرات خويش را قربانى مىداد، و رجال و مردان با ارزش شيعه يا مخفى بودند و يا جرأت ابراز شخصيت نداشتند. حكومت جديد هم در كشتار و بى عدالتى دست كمى از قبل نداشت و وضع به حدى خفقانآور و ناگوار و خطرناک بود كه همه ياران امام (ع) را در معرض خطر مرگ قرار مى داد.
امام صادق (ع) در چنين شرايط دشوارى، به عنوان مبارزى نستوه و خستگىناپذير و بنيادى در ميدان فكر و عمل، كارى را كه امام حسين (ع) به صورت قيام خونين انجام دادند، در لباس تدريس و تأسيس مكتب و انسان سازى انجام داد و به احياء و بازسازى معارف اسلامى پرداخت و مكتب علمى عظيمى به وجود آورد كه محصول آن، تربیت چهار هزار شاگرد متخصص ( همانند هشام ، محمد بن مسلم، جابر بن حيان و ... ) در رشته هاى گوناگون علوم بود که در سراسر كشور پهناور اسلامى آن روز پخش شدند.
تأسيس چنين مكتب فكرى و نوسازى و احياى تعليمات اسلامى، سبب شد كه امام صادق (ع) به عنوان رئيس مذهب جعفرى ( تشيع ) مشهور گردند.
فقه جعفرى همان فقه محمدى يا دستورات دينى است كه از سوى خدا، و از طريق قرآن و وحى، به پيغمبر بزرگوارش (ص)، رسيده بود.
دوران امام صادق (ع)، در حقيقت، عصر طلايى دانش و ترويج احكام و تربيت شاگردانى بود كه هر يك مشعل نورانى علم را به گوشه و كنار برده و مانند استاد بزرگ و امام بزرگوار خود در هدايت مردم كوشيدند.
حضرت امام صادق (ع)، مانند پدران بزرگوار خود، در كليه صفات نيكو و سجاياى اخلاقى سرآمد روزگار بود. آن حضرت (ع) داراى قلبى روشن به نور الهى و در احسان و انفاق به نيازمندان مانند اجداد خود بودند.
ایشان، داراى حكمت و علم وسيع و نفوذ كلام و قدرت بيان بود. با كمال تواضع و در عين حال با نهايت مناعت طبع، كارهاى خود را شخصاً انجام مىداد، و در برابر آفتاب سوزان حجاز، بيل به دست گرفته و در مزرعه خود به كشاورزى مى پرداخت.
حضرت امام جعفر صادق (ع)، سرانجام در سن 65 سالگی، بر اثر توطئه هاى منصور عباسى ( منصور دوانیقی )، در 25 شوال المکرم سال 148 هجرى قمری مسموم و به شهادت رسید و پیکر مطهرشان، در قبرستان بقيع در مدينه مدفون شد.
پس از شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع)، مقام امامت، بنا به امر خدای متعال، به فرزند عزیزشان؛ حضرت امام موسى بن جعفر الكاظم (ع) منتقل گرديد.
حضرت امام جعفر صادق (ع)، دارای 10 فرزند ( هفت پسر و سه دختر ) بودند.
******
اين آتشي كه شعله زده بينِ خانهام ارثي بُوَد كه ز مادر به من رسيد ...
الّلهُمَّ ارْزُقْنا زِيارَتَهُ وَ شَفاعَتَهُ وَ اجعَلنَا مِن خَیرِ شِیعَتِهِ وَ مُحِبِّیهِ ...