در اقدام آمریکا برای تجاوز غیرقانونی به خاک عراق در مارس 2003 این اطمینان به جامعه بین المللی داده شد که رهاورد چنین تجاوزی بازگشت امنیت , صلح و ثبات به این کشور و حتی کل منطقه خاورمیانه است .

به گزارش سرويس بين‌‌الملل باشگاه خبرنگاران به نقل از خبرگزاری روسیه؛ این پایگاه خبری در مقاله ای به قلم "نیل کلارک" نویسنده و روزنامه نگار نوشت : در اقدام آمریکا برای تجاوز غیرقانونی به خاک عراق در مارس 2003 این اطمینان به جامعه بین المللی داده شد که رهاورد چنین تجاوزی بازگشت امنیت , صلح و ثبات به این کشور و حتی کل منطقه خاورمیانه است . اینکه تنها با سرنگونی حکومت صدام در عراق و از بین بردن سلاح های کشتار جمعی وی _ که هرگز چنین ادعایی اثبات نشد _ "جنگ علیه ترور" پیروز خواهد شد . 

ریچارد پرل , رییس انجمن سیاست دفاعی در یک مصاحبه مطبوعاتی در پاسخ به این سوال که " اگر آمریکا به عراق برود و در آنجا حکومت صدام را سرنگون کند , چه خواهد شد ؟ " گفت : در این صورت بطور حتم پایانی برای تروریسم بوجود خواهد آمد . 

تونی بلر در اظهاراتی می گوید : بی شک آنچه اکنون در ذهن من می گذرد در ذهن بسیاری از مردم خاورمیانه نیز خطور کرده است , اینکه اگر حکومت صدام براندازی شود هم مردم عراق و هم مردم کل منطقه در وضعیت بهتری خواهند بود . حالا یازده سال از تجاوز آمریکا به عراق می گذرد و نظامیان آمریکایی بار دیگر ناچار شدند خاک بغداد را بمباران کنند و این بار بهانه این حمله شورش تروریست های تکفیری بعثی ای است که بخش هایی از عراق را به کنترل خود درآورده اند . 

بطور قطع پیش بینی این مسئله کار دشواری نبود که براندازی خشونت آمیز حکومت صدام می تواند جرقه آشوب و درگیری های درازمدت را توسط شورشیان و افراطیان ( به اصطلاح ) اسلامگرا_ که آموزش های تروریستی را توسط نظامیان آمریکایی و در پایگاه های نظامی هم پیمانان کاخ سفید دیده اند _ روشن و شعله ور کند . 

در ادامه این مقاله آمده است : همانگونه که در گزارشی در مارس 2002 منتشر گردید , در صورت براندازی حکومت صدام در عراق و بشار اسد در سوریه شورشیان تندرو قدرت را بدست خواهند گرفت . اوضاع وقتی بدتر می شود که ماموریت نظامیان آمریکایی علاوه بر سرنگونی حکومت صدام , تخریب تمامی زیرساخت های اساسی عراق , پاکسازی و انحلال همه خدمات اجتماعی و مدنی بیش از 120 هزار شهروند این کشور و خلع سلاح ارتش عراق می باشد . 

در حقیقت اقدامات آنها دستوری برای ایجاد یک فاجعه بود . پس از سال 2003 نه تنها توانایی دولت عراق برای ایجاد نظم و انضباط احتماعی از بین رفت بلکه انسجام و ظرفیت نهادهای مدنی نیز بطور کامل نابود شد . استراتژی نومحافظه کاران آمریکایی و مغزهای به اصطلاح بزرگی که طراح جنگ در عراق بودند گمراه کننده و اساسا احمقانه بوده است . 

این استراتژی احمقانه بدتر هم شد , چرا که واشنگتن با تکه تکه کردن عراق و اطمینان از تضعیف کامل دولت و ارتش این کشور در واقع بغداد را تحویل تروریستهای بعثی و تکفیری داد ؛ تروریستهایی که به تازگی قدرت گرفته و زمینه مناسبی برای ظهور و اجرای عملیات های خرابکارانه و تروریستی یافته اند . 

"دن گلزبروک" در کتاب " استراتژی امپریالیستی غرب در عصر بحران " می نویسد : این استراتژی که علاوه بر تلاش برای "تغییر حکومت" در کشورها , بدنبال تخریب و نابودی منابع انسانی , زیرساختی و مالی نیز هست نتیجه طبیعی کاهش نفوذ اقتصادی امپراطوری آمریکاست . واشنگتن دیگر نمی تواند مطمئن باشد که دولت های جدیدی که به جای دولت های براندازی شده قبلی جایگزین می شوند می توانند حامی بی چون و چرای کاخ سفید باشند یا خیر .

بنابراین بهترین استراتژی تخریب کشور مورد نظر و ایجاد اطمینان از این موضوع است که حکومت و دولت آن دیگر هرگز نمی تواند بازیگری قدرتمند و , مستقل و تاثیرگذار در امور بین المللی باشد . 

در بخش دیگری از کتاب گلزبروک آمده : این مسئله از سیاست های اعمال شده از سوی غرب در کل خاورمیانه بطور کامل قابل مشاهده است . در واقع آمریکا تلاش می کند دولت های کوچک شده , ضعیف و وابسته را در منطقه به حکومت برساند بگونه ای که هیچیک از آنها نتوانند متحدانی قوی برای خود یا دیگر کشورهایی نظیر چین , روسیه یا ایران باشند . بنابراین شکست پرانتقاد غرب در عراق نیز یک نقشه از پیش تعیین شده بوده است . 

عراق تحت حکومت صدام اگرچه همراهی هایی با آمریکا داشت اما بدلیل استقلال فکری دولت بغداد بعنوان سدی در برابر طرح های سلطه گرایانه آمریکا و اسرائیل در خاورمیانه عمل می کرد . بنابراین این سد باید هرچه زودتر تخریب می شد هم از طریق "تغییر حکومت " و هم از طریق " تخریب زیرساخت های کشور " . هرگونه سازمانی که در عراق به منظور اتحاد اعراب فعالیت می کرد غیرقانونی و ممنوعه اعلام شد . 

لیبی نیز در زمان حکومت معمر قذافی دارای دولتی با استقلال فکری محسوب میشد که تلاش میکرد با ایجاد اتحاد میان کشورهای آفریقایی مانع ایجاد هژمونی آمریکایی بر این قاره شود . بنابراین طراحی نابودی حکومت و کل این کشور نیز در دستور کار کاخ سفید قرار گرفت . " لیبی " اکنون به کشوری ساقط شده و ضعیف تبدیل شده است . 

سوی دیگر سیاسی غرب در خاورمیانه "سوریه " است . بشار اسد و دوستی وی با حزب الله لبنان و جمهوری اسلامی ایران به اندازه کافی شرایطی را مهیا می کرد که دمشق را در معرض تجاوز غرب قرار دهد . اگر حکومت اسد سرنگون میشد که همه چیز برای آمریکا خوب پیش میرفت اما حتی اگر دولت وی براندازی نشد اما تخریب زیرساخت ها و نیروی انسانی این کشور نیز می تواند در درازمدت هدف واشنگتن و تل آویو را برای تضعیف سوریه بدست دهد . گروه های خشونت طلب و یاغی که مورد حمایت غرب و هم پیمانان عرب آن هستند ابزار این تضعیف قرار گرفته اند .



انتهای پیام /
برچسب ها: آمریکا ، غرب ، گرفتار ، مهاجر
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار