بانوان و خانوادههایشان معتقدند مهریههای سنگین، تنها ابزار و اهرم فشاری است که با آن میتوانند سرکشی احتمالی مردان را تحت کنترل درآورند، یا آنکه در صورت رها شدن توسط مردان، منبع مالی مناسبی جهت تداوم زندگیشان دارند و در کنار آن انتقام مناسبی هم از مرد خطاکار به عمل آوردهاند.
در هر دو وجه این قضیه، جلوههایی از حقیقت وجود دارد اما تالی فاسدهایی هم (یعنی کنترل مرد یا انتقامگیری از مرد با مهریههای سنگین) وجود دارد؛ حال سوال اینجاست که آیا ما ناگزیر به قبول یکی از این دو نظر هستیم یا آنکه میتوانیم نظر سومی ارائه دهیم مبنی بر آنکه نقاط مثبت هر دو نظر را در دل خود داشته باشد و در عین حال بری از نقاط منفی آنها باشد؟
از نظر نگارنده شق اخیر صحیح به نظر میرسد و میتوان رویه پرفایده و کمآسیبی را که اتفاقاً بسیار هم سهل و آسان به نظر میرسد را در این باره به اجرا گذاشت.
توضیح آنکه زوجین و خانوادههایشان برای رعایت ترجیحات شرع و پیشگیری از مسائل تلخ بعدی (کلاهبرداری و زندانی مهریه و فروپاشی خانوادهها به این دلیل) میتوانند در گام اول مهریههای پایینی را اخذ کنند و در گام دوم برای رفع نگرانی احتمال سوء رفتار زوج، در قباله ازدواج شرط و شروطی را در نظر بگیرند و مثلاً بنویسند که در صورت سوء رفتار، اعتیاد، ترک زندگی، ارتکاب جرم یا … مبلغ معینی و یا تعداد مشخصی سکه بعنوان شرط ضمن عقد از سوی زوج به زوجه پرداخت شود.
در این پیشنهاد نه خبری از مهریههای سنگین است که باعث بیانگیزگی آقایان به امر ازدواج شود، نه امکان کلاهبرداری با مهریه وجود دارد، نه انسانهای بیگناه به خاطر عدم توان پرداخت مهریه به زندان میافتند و نه ترجیح شرع مقدس، متروک میماند و از آن سو زمینه نسبی برای پیشگیری از سوء رفتار زوج تا حدی فراهم میشود و لااقل این تعهد مقید، همان نقش اطمینانزایی مهریه را میتواند ایفا کند.
بد نیست مسئولان قضایی کشورمان به کمک روحانیت معزز این پیشنهاد را مورد بررسی قرار دهند و در صورتی که اتقان استدلالهای مطرح شده برای آنها روشن شد، با هماهنگ ساختن محاضر و محاکم این رویه را به مرحله اجراء درآورند.