انتخابات 92 که فرا رسید، با اینکه احمدینژاد دیگر فرصت کاندیداتوری نداشت و کاندیدای مورد حمایت وی نیز از فیلتر شورای نگهبان رد شده بود، اما باز هم قصهای دیگر بین او اصولگرایان نوشته شد. اصولگرایان و کاندیداهای آنها در انتخابات آنقدر در 8 سال گذشته از احمدی نژاد و اطرافیانش خون دل خورده بودند که اثبات خود را در نفی و نقد تند و تیز دولتهای نهم و دهم ببینند تا شاید با نقد احمدینژاد به کلید پاستور برسند. استراتژی که البته از سوی کاندیداهای مستقل و اصلاح طلب انتخابات هم دنبال شد و در نهایت این حسن روحانی بود که کلید دار پاستور شد.
پایان انتخابات ریاست جمهوری گرچه «سکوت» را برای احمدینژاد به ارمغان آورد اما کیست که نداند «سکوت» مرد پرحاشیه سیاست ایران به اندازه همان «بگم بگم» های معروفش میتواند جنجالی و خبرساز باشد. او گرچه لبخند و سکوت را جایگزین اظهارات جنجالی خود کرده است اما در سکوتش هم به خوبی نشان داده است که شوق و میل زیادی برای بازگشت دوباره به قدرت و نشستن بر صندلی پاستور دارد. از همین روست که در روزهایی که خود به ظاهر سکوت اختیار کرده، نزدیکان او پروژه بازگشتش به قدرت را کلید زدهاند. استراتژی که گویی قرار است آنها را بار دیگر به جریان اصولگرایی نزدیک کند تا اینبار هم برای بازگشت به قدرت نردبان اصولگرایی را زیر پای خود بگذارند.
احمدی نژادها باز هم دست بالا گرفتند
«انتخاب آقای روحانی بسیاری از معادلات فعلی بدنه اصولگرایان از صدر تا
ذیل را بهم ریخت. آنها چرا به آقای احمدی نژاد حمله می کردند؟ تصور آنها بر
این بود که کاندیدای آنها دولت بعدی را در دست خواهد گرفت و چون این اتفاق
نیفتاد، شرایط تغییر کرد. همان افرادی که تا دیروز منتقد آقای احمدی نژاد
بودند، امروز به ایشان رجوع می کنند نه اینکه آقای احمدی نژاد به آنها رجوع
کند. این اصولگرایان هستند که به آقای احمدی نژاد نیاز دارند نه آقای
احمدی نژاد.»، «اگر آقای احمدی نژاد به صحنه بیایند، این اصولگرایان هستند
که به احمدی نژاد رجوع می کنند. آنهم به این دلیل که گفتمان مقابل آقای
هاشمی را در کشور نمایندگی می کنند.»
اینها بخشی از اظهارات عبدالرضا داوری از نزدیکان مشایی و مسئول فعلی تیم رسانهای احمدینژاد است که در کنه خود استراتژی جدید این جریان را آشکار میسازد و از پیوندی دوباره بین دوباره جریان اصولگرایی و احمدی نژاد روایت میکند. پیوندی متفاوت از پیوند او با اصولگرایان در سال 84 و 88. چه آنکه در سال 84 این اصولگرایان بودند که با سرازیر کردن رای خود به نفع احمدی نژاد مرد ناآشنای سیاست را پیروز رقابت با آیت الله هاشمی کردند و او را به پاستور فرستادند.
رایی که خیلی زود از سوی احمدی نژاد نادیده گرفته شد و او خود را وامدار اصولگرایان ندانست. اصولگرایان سال 88 هم بار دیگر در واکاوی و تحلیل از شرایط انتخابات آن سال به سمت محمود احمدی نژاد رفتند آنهم در شرایطی که برخی از بدنه این اردوگاه دلخور و سرخورده از مشی رییس دولت نهم بود. دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد شکاف بین او و جریان اصولگرا را بیش از گذشته کرد تا آنجا که اصولگرایان بیش از اصلاح طلبان منتظر پایان دوره ریاست جمهوری او بودند.
نتیجه انتخابات 92 گرچه پیروزی کاندیداهای مورد حمایت جریان اصولگرا نبود اما حسن روحانی با برچسب عضو جامعه روحانیت مبارز باز هم از دیدگاه اصولگرایان فردی اصولگرا بود. شاید از همین رو بود که انتظارات راست گرایان از دولت برای نفوذ در بدنه دولت شکل گرفت. روحانی اما مرد سهم دهی به اصولگرایان و اصلاح طلبان نبود و کابینه خود را از مردان اعتدالی هر دو جریان برگزید. همین رویکرد روحانی که سبب ساز دلخوری بخشی از بدنه اصولگرایان شده گویی قرار است زمینه ساز استراتژی دولتی های سابق برای بازگشت به قدرت باشند.
استراتژی که برمبنای آن احمدی نژاد برخلاف سال های 84 و 88، خود را در موضعی بالاتر از جریان اصولگرایی قرار داده، خود را نجات بخش این جریان برای بازگشت دوباره به قدرت معرفی کند واصولگرایان را محتاج و دست به دامان مرد آرادانی سیاست.
این احتمال آنجا قوی تر می شود که دیگر نزدیکان احمدی نژاد هم دائما «پشیمانی اصولگرایان از دوری از احمدی نژاد» را زمزمه میکنند و احمدی نژادها در تلاش برای جا انداختن این امر هستند که اصولگرایان از دوری از احمدی نژاد پشیمان هستند و تماسهای خود با احمدی نژاد را برای بازگرداندن دوباره او به سیاست آغاز کردهاند. تا آنجا که یکی از نزدیکان به مشایی صراحتا میدعی شده است« جریان اصولگرایی چند سال اخیر در تمام انتخاباتهایی که از احمدینژاد فاصله گرفته با شکست مواجه شده است.»
احمدی نژاد؛ گوهر مقصود اصولگرایان؟
دنبال کردن پروژه بازگشت اصولگرایان به احمدی نژاد و قرار دادن او در
جایگاهی که گویی قرار است او محور وحدت بین اصولگرایان باشد، در شرایطی از
سوی این طیف دنبال می شود و آنها خود را «گوهر مقصود» راست گرایان سیاست
ایران معرفی می کنند که اصولگرایان بارها و بارها از این جریان اعلام برائت
کردهاند و همچون 8 سال گذشته نقدهای جدی به عملکرد رییس دولت سابق و
اطرافیانش دارند. آنگونه که محمدرضا باهنر دبیرکل جبهه پیروان بازگشت احمدی
نژاد به قدرت را بعید می داند.
محسن کوهکن نایب رئیس «جبهه پیروان خط امام و رهبری» هم معتقد است «اگر کسی مدعی باشد آقای احمدىنژاد میتواند محور اتحاد و اتفاق اصولگرایان باشد، این دیدگاه هیچ مبنایى ندارد و قابل قبول هم نخواهد بود. از سوی دیگر، از آنجایى که مشاورین آقاى احمدىنژاد در دوران ریاست جمهورى ایشان تأکید مىکردند آقاى احمدىنژاد اصولگرا نیست؛ لذا نباید انتظار داشته باشند مجموعه اصولگرایان از ایشان حمایت کنند.»
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه هم که اساسا وجه وجودی برای جریان احمدی نژاد قائل نیست معتقد است« جریانی به نام احمدینژاد وجود ندارد. آنها یکی دو نفر هستند مثل داوری و الهام. بعید است این چند نفر اصلا بخواهند وارد ائتلاف اصولگرایان شوند و مهمتر اینکه بدنه جریان اصولگرایی جایگاهی برای آنها متصور نیستند.»
پایداری ها؛ وفادارترین اصولگرایان به احمدی نژاد
احمدی نژاد اما با وجود مخالفان سرسختی که در طیف راست گرایان سنتی دارد،
حامیانی وفادار نیز در بین نو آمدگان این جریان دارند که چشم امید او برای
پیاده کردن این هدف هستند. تشکل هایی از جنس پایداری که علی رغم دیگر
اصولگرایان نه تنها فاصله ای بین آنها و احمدی نژاد نیست که نزدیکی شان
آنقدر هست که زمزمه بازگشت دولت کریمه را بر زبان رانند و تلاش برای فشار
آوردن بر دولت روحانی و زمینه سازی برای بازگشت احمدی نژاد به قدرت را به
جد در دستور کار خود قرار دهند.
در این میان گویی احمدی نژاد هم بی تمایل نیست که از کانال پایداری ها خود را به اصولگرایان نزدیک کند و آنها را لنگرگاه بازگشت خود به جمع اصولگرایان قرار دهد. آنگونه که امیر محبیان از تئوری پردازان جریان راست سنتی می گوید «احمدینژاد با هوشمندی با پایداری بازی میکند و نهایتا میکوشد آنها را مثل کاتالیزور بهکار گیرد یعنی در فعل و انفعالات هستند ولی در نتیجه نخواهند بود. »
احمدی نژاد به یقین می داند که پیروزی در انتخابات سال 84 و 88 برای اویی که مرد آشنایی در سیاست ایران نبود بیش از همه مرهون حمایت های بی دریغ اصولگرایان از کاندیداتوری وی بود از سویی دیگر عملکرد 8 سال گذشته او بیش از همه اصولگرایان را سرخورده وناراضی کرده است و رجعت او به اصولگرایان بی شک به راحتی امکان پذیر نخواهد بود.
از همین روست که چشم به ناکامی دولت روحانی و استیصال جریان اصولگرا برای بازگشت به قدرت دوخته است تا با طرح ادعاهایی چون داشتن پایگاه رای در بین مردم زمینه را برای رغبت اصولگرایان و سرمایه گذاری آنها بر روی خودش فراهم سازد.
در این میان او بی شک به فشار تندروهای اصولگرا به عقلای اصولگرا برای پذیرش دوباره خود در اردوگاه اصولگرایی امید بسته است. تندروهایی که قرار است محمود احمدی نژاد را تنها شانس دوباره اصولگرایان برای بازگشت به قدرت معرفی کنند.