"پتر اورزچفسکی" (Peter Orzechowski) نویسنده، پژوهشگر و استاد آکادمی مطبوعات بایرن معتقد است که هرچه میگذرد، احتمال وقوع جنگ میان ابرقدرت رو به زوال "ایالات متحده" و رقیب در حال ظهور وی "روسیه" افزایش مییابد. در کنار ناآرامیهای فعلی که در مرز اوکراین- روسیه وجود دارد، صحنه جنگ جدیدی، این بار در مرزهای جنوبی روسیه در حال شکلگیری است.
وزارت امور خارجه آذربایجان اعلام کرد که در روزهای اخیر روی خط جداکننده قرهباغ کوهستانی و آذربایجان 12 سرباز ارتش آذربایجان کشته شدهاند. ایالت قرهباغ معترض است به اینکه ارتش آذربایجان، آتشبس مورد توافق طرفین را نزدیک به 1500 بار در هفته گذشته نقض کرده؛ چه اتفاقی در حال وقوع است؟
منطقه کوهستانی قرهباغ که در اصل ارمنیها را در خود جای داده ولی جزو آذربایجان محسوب میشود، در سپتامبر 1991 به عنوان منطقه خودمختار اعلام استقلال کرد. در پی این استقلال درگیریهای مسلحی در این منطقه صورت گرفت که 30 هزار کشته بر جای گذاشت.
ارمنیهای قرهباغ از سوی آوارگان ارمنی در سراسر دنیا حمایت شدند و این در حالی بود که دولت آذربایجان میکوشید تا به هر نحوی از تجزیه این کشور جلوگیری کند. در 12 می 1994 یک قرارداد آتشبس میان طرفین به امضا رسید. آذربایجان کنترل منطقه قرهباغ و همچنین هفت محدوده همسایگی آن را از دست داد.
*** تلاش ناتو برای به دست گرفتن ارمنستان
برای روشنتر شدن وضعیت این مناطق بعد از این مرحله، به 1 آوریل 2014 بازمیگردیم. اشپیگل آنلاین در این روز سند مهمی را منتشر کرد و در آن از تمرینات نظامی ناتو در کشورهای مولداوی، آذربایجان و ارمنستان خبر داد.
سپس در مارس 2014 نیز بخشنامهای با عنوان "اقدامات عملی برای تقویت مناسبات چندجانبه" در کمیته همکاریهای مشترک به تأیید رسید که به موجب آن، برای ارتش کشورهای مذکور امکان همکاریهای نزدیک با ائتلاف نظامیان ناتو فراهم شد و برگزاری آموزشها و رزمایشهای مشترک را نیز دربرمیگرفت.
در این بخشنامه همچنین مولداوی، آذربایجان و ارمنستان باید تشویق شوند تا در پروژه "دفاع هوشمند ناتو" (Smart-Defence-Projekten) شرکت کنند. این پروژه شامل تولید کالاهای تسلیحاتی، تثبیت و تخصصیسازی قابلیتهای نظامی با هدف بهرهگیری بهتر از آنهاست. یکی از مثالهای موفق عملیات "دفاع هوشمند" که توسط کشورهای عضو ناتو به انجام رسید، کنترل حریم هوایی بالتیک بود.
برای هر یک از این سه کشور هم اقدامات کمکرسانی ویژهای تدارک دیده شده است:
حضور ناتو در مولداوی باید پررنگتر از بقیه باشد. همچنین مشارکت جمهوری مولدا در ائتلاف موسوم به "نیروهای واکنش سریع" (NATO Response Force) در دستورکار قرار دارد.
در آذربایجان همکاریهای گستردهتر در زمینه امنیت سایبری و انرژی مورد نظر است.
در ارمنستان آموزش ارتش در اولویت قرار دارد.
*** تلاشهای بیثمر؟!
به اختلافات کنونی بازمیگردیم: درگیریهای پیش آمده در روزهای اخیر میتواند به ایجاد چالشهای جدید میان آذربایجان (متحد ناتو) و همسایهاش ارمنستان منجر شود. کشور ارمنستان، میان گرجستان دوست ناتو (از شمال)، آذربایجان (از شرق)، ترکیه عضو ناتو (از غرب) و کشور استراتژیک ایران (از جنوب) قرار گرفته است.
ولی در عین حال ارمنستان عضو "سازمان پیمان امنیت جمعی" (OVKS) است که براساس قانون آن (مصوب در 20 دسامبر 2011) عضوشدن هریک از اعضاء در پیمانهای دیگر (مانند ناتو) مستلزم موافقت همه اعضاء است.
سازمان پیمان امنیت جمعی به نوعی یک "سازمان ضدّ ناتو" محسوب میشود که اعضای آن عبارتند از روسیه، روسیه سفید، ارمنستان، قزاقستان و قرقیزستان. روسیه در هر یک از این کشورهای جداشده از جمهوری شوروی سابق، دارای پایگاههای نظامی است.
در منشور OVKS آمده است: وظیفه این پیمان تأمین امنیت، همبستگی و تمامیت ارضی کشورهای عضو است. دستیابی به این مهم، از طریق همکاریهای نزدیک در سیاست خارجی، عرصه نظامی، تحقیقات در زمینه فناوریهای جدید نظامی مانند مقابله با تهدیدات فراملیتی از سوی تروریستها و افراطیون حاصل میشود.
به نقل از گزارش اشپیگل، ناتو میکوشد تا ارمنستان را از پیمان امنیت جمعی خارج کند. آیا قدم بعدی ناتو، استفاده از ارمنستان برای تحرکات جدید علیه روسیه خواهد بود؟
*** باز هم پای نفت و گاز و نقل و انتقال آن در میان است
ارمنستان و دو همسایهاش، درست به اندازۀ روسیه و سازمان پیمان امنیت جمعی، برای آمریکا و ناتو حائز اهمیت راهبردی هستند. اگر آمریکا و ناتو بتوانند بر گرجستان، ارمنستان و آذربایجان تسلط یابند، در حقیقت بر دالانهای غنی کشورهای گازی و نفتخیز حاشیه خزر، دریای سیاه و در نهایت اروپا تسلط یافتهاند.
"برژینسکی" نظریهپرداز سیاست خارجی و مشاور ژئوپلتیکی باراک اوباما 15 سال قبل در کتابش با عنوان "تنها قدرت جهان" نوشت:
«بخشی از دریای خزر پیش از فروپاشی شوروی جزو آبهای روسیه محسوب میشد ولی از زمانی که آذربایجان، قزاقستان و ترکمنستان استقلال یافتند، بالطبع روسیه دیگر نمیتوانست از قدرت مدیریتی خود بر این آبها و ذخایر ارزشمند موجود در آن بهرهبرداری کند... پس از استقلال دولتهای آسیای مرکزی، این کشورها از منابع عظیم معدنی و نفت خام برخوردار شدند و قاعدتاً میخواستند دست بیگانگان را از این منابع کوتاه کنند.»
*** آسیای مرکزی؛ طعمهای جدید و بهانهای برای جنگ
در منطقه آسیای مرکزی، همان چیزی که برای آمریکا مهم است، به همان اندازه برای روسیه نیز اهمیت دارد. چراکه از باکوی آذربایجان در دریای خزر یک خط لوله با عبور از خاک گرجستان تا بندر سیحان ترکیه و از آنجا تا کشورهای غربی ادامه مییابد.
"فرانک نینهویسن" در روزنامه آلمانی زوددویچه 27 آوریل 2006 به فاکتور دیگری نیز در این زمینه اشاره میکند و آن اینکه آذربایجان حدود 600 کیلومتر مرز مشترک با ایران دارد و ثروت نفت و گاز عظیمی در اختیار ایران است.
در یکی از پژوهشهای صورت گرفته در مرکز تحقیقات جهانیسازی کانادا آمده است: قفقاز جنوبی، صلیب راهبردی قرن 21 خواهد بود، چون این منطقه همانند پلی میان اروپای غربی و آسیای شرقی، میان هسته مرکزی اوراسیا و اقیانوس هند، میان شرق مدیترانه و آفریقاست. به همین خاطر کشورهای جنوب قفقاز برای هر دو رقیب راهبردی (یعنی آمریکا و روسیه) اهمیت بسیار دارد.
در پایان یادآور میشویم که تجربه جنگ 5 روزه میان روسیه و گرجستان در اوت 2008 نشان میدهد که جنگ بر سر این منطقه به سرعت میتواند به درگیری نظامی بینجامد. از سوی دیگر هم شاهد هستیم که از آغاز بحران اوکراین، حتی پیوستن گرجستان به پیمانهای اروپایی به نقل مجالس اتحادیه اروپا تبدیل شده است. به هر حال هر لحظه این پتانسیل وجود دارد که تیراندازی متقابل آمریکا-روسیه به سمت یکدیگر جرقه بخورد، این بار در صحنهای جدید از تئاتر جنگ.
گزارش از طاهری
منابع:
http://info.kopp-verlag.de/hintergruende/geostrategie/peter-orzechowski/ein-neuer-kriegsschauplatz-geht-es-jetzt-im-suedkaukasus-los-.html
http://www.mystica.tv/gaste/peter-orzechowski/#
انتهای پیام/