به گزارش
خبرنگار سیاست خارجی باشگاه خبرنگاران؛ طاهره زادفرج از کارشناسان موسسه تحقیقات و پژوهشهای سیاسی و علمی ندا طی یادداشتی به ناکارآمدی اتحادیه عرب در جنگ غزه پرداخته است.
متن یادداشت به شرح ذیل است. تجاوز رژیم صهیونیستی به باریکه غزه یک بار دیگر ناکارآمدی بسیاری از نهادهای بین المللی و منطقهای را یادآوری کرد، یکی از این نهادها اتحادیه عرب است. برای یادآوری ناکارآمدی این اتحادیه گریزی از اشارهای کوتاه به تاریخچه آن نیست: اتحادیه عرب با چه اهدافی به وجود آمد؟ اتحادیه عرب، نخستین سازمان بینالمللی است که بین کشورهای عربی اسلامی در سال ۱۹۴۵ به ابتکار مصر تاسیس شد.
آزادی از سلطه بیگانگان و تحقق وحدت عربی مهمترین اهداف تشکیل اتحادیه عرب عنوان شدهاند؛ اتحادیه عرب با این هدف شکل گرفت تا از منافع کشورهای عربی دفاع کند و نماینده بیش از ۳۰۰ میلیون عربی باشد که در مساحتی وسیع (اگر مجموع کشورهای عربی را وطن عربی بنامیم، پس از روسیه دومین مساحت بزرگ جهان در اختیار این وطن است) زندگی میکنند. اما این اتحادیه هیچگاه نتوانست در مقابل دگرگونیهای بین المللی و منطقهای، مقاومت و به عنوان یک نهاد قوی قد علم کند و همچون درختی بیثمر با ریشههایی سست و ساقهای باریک به حیات خود ادامه داد و در این مسیر حتی نتوانست از پس حل هیچ یک نزاعهای عربی - عربی برآید. جنگ عراق و کویت در آغاز دهه ۹۰ آزمونی برایش بود تا شاید بتواند عرض اندامی کند اما نه تنها کاری از پیش نبرد بلکه پس از پایان جنگ در قبال محاصره اقتصادی، نظامی و سیاسی عراق نیز سکوت اختیار کرد. در جریان جنگهای داخلی لبنان و تجاوز رژیم صهیونیستی به این کشور نیز نتوانست چندان نقشی ایفا نماید. اما یکی از بدترین جلوههای انفعال این اتحادیه را میتوان در سکوتش در قبال اشغال عراق و پایتخت آن (بغداد) به عنوان اولین پایتخت عربی که در قرن بیست و یکم به دست یک کشور بیگانه یعنی ایالات متحده سقوط کرد، دانست.
این اتحادیه همچنین در سال ۲۰۰۶ در مقابل تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان و در سال ۲۰۰۸ در مقابل تجاوز این رژیم به فلسطین و نوار غزه سکوت اختیار کرد. اما قرار گرفتن اتحادیه عرب در سراشیبی سقوط تنها در موضع گیریهای منفعلانه آن خلاصه نمیشود بلکه این اتحادیهگاه به توطئه چینی علیه ملتهای عربی نیز دست زده است؛ نمونههای بارز آن را میتوان در صدور بیانیههایی در حمایت از رژیم آل خلیفه و توجیه اقدامات این رژیم برای حفظ امنیت خاندان حاکم بر این کشور دید درحالیکه سازمانهای بین المللی همانند اتحادیه اروپا، کمیساریای عالی حقوق بشر و دیگر سازمانهای بین المللی موارد نقض حقوق بشر در این کشور را بررسی کردند، اتحادیه عرب به هیچ وجه اشارهای به این جنایات نکرد. این سیاست به شکلی آشکار و عیان در قبال انقلاب یمن نیز در پیش گرفته شد. (در اینجا بد نیست یک بار دیگر اهداف شکل گیری اتحادیه را به یاد آوریم: آزادی از سلطه بیگانگان و تحقق وحدت عربی!)
هم اکنون در جریان تجاوز رژیم صهیونیستی به نوار غزه اتحادیه عرب یک بار دیگر با شرمساری تمام ناکارآمد بودن خود را برای همه به اثبات رسانده است. توصیه به حماس برای پذیرش طرح آتش بس مصر شاید تنها و جدیترین اقدام این اتحادیه از آغاز جنگ غزه تا کنون بوده است. اما ضعف عملکرد و در واقع تعطیلی عملکرد این نهاد را بیش از همه باید در وابستگی آن به ایالات متحده و رژیم صهیونیستی و همچنین وابستگی مالی به برخی قدرتهای عربی منطقه مانند عربستان سعودی جستجو کرد که این اتحادیه را به نهادی فلج، وابسته و در واقع غلام حلقه به گوشی برای قدرتهای یاد شده تبدیل کرده است؛ نهادی که بود و نبود آن -البته برای ملتهای عربی- تفاوتی نمیکند اما ظاهرا برای امریکا و حتی رژیم صهیونیستی چماقی است موجه و قانونی کهگاه بهگاه از آن برای ساکت کردن ملتهای مظلومی چون ملت فلسطین استفاده میکنند و شاید همین امر رمز ماندگاری اتحادیه عرب تا کنون باشد وگرنه همه میدانند که «بوی الرحمن» آن مدتهاست بلند شده و باید فاتحهای چند باره برایش خواند.
انتهای پیام/