به گزارش
خبرنگار دفاعی- امنیتی باشگاه خبرنگاران،
این روزها همزمان با آتش جنگ اسراییل علیه مردم بیدفاع غزه، عوامل پیدا و پنهان صهیونیسم با رخنه در میان عدهای مسلمانان شیعی مذهب و دارای تعصب کور، شبهاتی را طرح و در افواه توده مردم افکنده تا بدین وسیله آتش اختلاف را در میان جوامع مسلمان شعلهور ساخته و مانع وحدت و یکپارچگی آنها شوند.
به عنوان مثال گفته میشود: مگر در کشور خود فقیر ندارید، با این همه فقیر چرا به کسانیکه همکیش و آیینتان نیستند(!) کمک میکنید؟!
يا اين شبهه که:
مگر فلسطینیان ناصبی و کافر نیستند(!) و با علی و خاندانش (علیهمالسلام) رسماً دشمنی نمیورزند، پس چرا ... متأسفانه در این میان، برخی از خودیهای ناآگاه با خیل غیر خودیهای آگاه همداستان شده و دشمن را در نشر اینگونه شبهات یاری میرسانند. «ابوالقاسم شکوری» نویسنده دینی مینویسد:
در یک آیه قرآنی درسها و پیامهایی وجود دارد که ما را در پاسخ به شبهه طرح شده یاری میبخشد.
إنَّ الَّذِینَ جَاءُوا بِالْإِفْكِ عُصْبَةٌ مِنْكُمْ لَا تَحْسَبُوهُ شَرًّا لَكُمْ بَلْ هُوَ خَیرٌ لَكُمْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا اكْتَسَبَ مِنَ الْإِثْمِ وَالَّذِی تَوَلَّى كِبْرَهُ مِنْهُمْ لَهُ عَذَابٌ عَظِیمٌ (نور/11)
مسلماً کسانی که آن تهمت عظیم را عنوان کردند گروهی متشکل و توطئهگر از شما بودند؛ اما گمان نکنید این ماجرا برای شما بد است، بلکه خیر شما در آن است؛ آنها هر کدام سهم خود را از این گناهی که مرتکب شدند دارند؛ و از آنان کسی که بخش مهم آن را بر عهده داشت عذاب عظیمی برای اوست! (ترجمه: آیتالله مکارم شیرازی)
کریمه یاد شده به آیه "افک" شهرت دارد. "افک" آنگونه که راغب در مفردات خویش آورده است به امری اطلاق میشود که از حالت طبیعی و اصلی خویش منحرف گردد؛ چنانکه بادهای مخالف را "مؤتفکه" میخوانند از آن رو که از مسیر اصلی خویش انحراف یافتهاند.(المفردات، راغب اصفهانی، ذیل واژه افک)
هرگونه سخنی را که از جاده حق انحراف یابد همچون دروغ و تهمت، "افک" میگویند.
در داستان افک، عده ای از مسلمانان، به یکی از همسران پیامبر(ص) که در جنگ "بنی مصطلق" با وی همراه بود ولی بنا به دلایلی از لشکر جا مانده بود، تهمتی ناروا نسبت دادند که خداوند متعال از این گروه به"عصبة" تعبیر میکند. "عصبة" از ماده عصب، به رشتههای مخصوصی گفته میشود که عضلات انسان را به هم میپیوندد، لذا به عدهای که شبکه منسجم و به هم پیوستهای را با همفکری یکدیگر هدایت میکنند،"عصبه" گفتهاند.
از این تعبیر میتوان دریافت که افرادی که بدین شایعه دامن میزدند، توطئهگرانه در پی دستیابی به اهدافی بودند که از پیش طراحی شده بود.
این آیه در حقیقت به مثابه زنگ هشداری است برای قاطبه مسلمانان که بر هر آنچه که میشنوند ناآگاهانه مهر تأیید ننهند.
دلايل دروغ بودن اين شايعه: 1
- اکثریت قاطع مردم فلسطین شافعی مذهبند و اتفاقاً ابوعبدالله محمدابن ادریس شافعی، رهبر این مذهب نیز در غزه تولد یافته است.( الموسوعة المیسرة فی الادیان و المذاهب المعاصرة، مانع بن حماد الجهنی، ج 2، ص 124)
در میان مذاهب اهل تسنن، نزدیکترین مذهب به شیعه، هم از نظر میزان علاقمندی به اهل بیت پیامبر(ص) و هم از نظر اصول و احکام فقهی، مذهب شافعی است.
محبت خود شافعی به اهلبیت (ع) ـ بویژه شخص امیرالمؤمنین علی (ع) و امام حسین (ع) ـ نیز بسیار معروف و مشهور است.
شافعیان هم به تبعیت از رئیس مذهب خود نسبت به اهل بیت(ع) ارادت دارند و حتی به زیارت مشاهد مشرفه منتسب به آنان میروند.
علاقه رئیس مذهب شافعی به خاندان رسالت باعث نزدیکی هر چه بیشتر پیروان این مذهب با شیعیان امام علیابنابیطالب(ع) شده است.
ابوعبدالله شافعی همچنان که درباره امام علی(ع) اشعار نغز و پرمغزی سروده درباره واقعه عاشورا نیز اشعاری زیبا و جانسوز دارد. در اینجا به برخی از آنها اشاره میکنیم:
و مما نفی نومی و شیب لحیتی ـ تعاریف ایام لهن خطوب
تأوب همی و الفواد کتیب ـ وارق عینی و ارقاد غریب
تزلزلت الدنیا لآلمحمد ـ و کادت لهم صم الجبال تذوب
فمن بلغ عن الحسین رساله ـ و ان کرهتها انفس و قلوب
قتیل بلاجرم کان قمیصه ـ صبیغ بماء الارجوان خصیب
نصلی علی المختار من آل هاشم ـ و نوذی بینه ان ذاک عجیب
لئن کان ذنبی حب آل محمد ـ فذلک ذنب لست عنه اتوب
هم شفعائی یوم حشری و موقفی ـ و بغضهم للشافعی ذنوب
یعنی: «
این حادثه از حوادثی است که خواب مرا ربوده و موی مرا سپید کرده است. دل و دیده مرا به خود مشغول ساخته و مرا اندوهگین کرده است و اشک چشم جاری و خواب از آن پریده است. دنیا از این حادثه خاندان پیامبر متزلزل شده و قامت کوهها از آن ذوب شده است. آیا کسی هست که از من به حسین پیامی برساند اگر چه دلها آن را ناخوش دارند. حسین کشتهای است بدون جرم و گناه که پیراهن او به خونش رنگین شده. عجب از ما مردم آن است که از یک طرف به آل پیامبر درود میفرستیم و از سوی دیگر فرزندان او را به قتل میرسانیم و اذیت میکنیم. اگر گناه من دوستی اهل بیت پیامبر است از این گناه هرگز توبه نخواهم کرد. اهل بیت پیامبر در روز محشر شفیعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضی داشته باشم گناه نابخشودنی کردهام». (دیوان امام شافعی، الصراط السوی فی مناقب آل النبی، حادثه کربلا از نظر اهل سنت، سیمای علی علیهالسلام از منظر اهل سنت، نامه دانشوران ناصری، و مجله بصائر شمارههای ۷ و ۸).
رئیس مذهب شافعی که در دوستی اهل بیت زبانزد است، اشعار بسیاری در فضائل اهل بیت سروده است. او همچون سایر ائمه اهل سنت در ابراز ارادت خود نسبت به خاندان پیامبر صلی الله علیه و آله از هیچ کوششی دریغ نکرد و حتی از اینکه او را به خاطر این ارادتمندی رافضی خوانند ابا نکرد و فرمود:
یا راکباً قف بالمخصب من منی
واهتف بقاعد خیفها و الناهض
سحراً اذا فاض الجیج الی منی
فیضاً کملتطم الفرات الفائض
ان کان رفضاً حب آل محمد
فلیشهد الثقلان أنی رافض
یعنی ای سواره، اگر به مکه میروی در ریگزار منا بایست و سحرگاهان خطاب به ساکنان مسجد خیف که همانند امواج خروشان دریا به منا سرازیر میشوند ندا سرداده و بگو: اگر دوست داشتن آل محمد رفض است، انس و جن گواه باشند که من (شافعی) رافضی هستم. ابوعبدالله شافعی معتقد است که محبت خاندان رسالت حکم واجبی است که خداوند در قرآن دستور داده و برای نشان بزرگی و فضیلت ایشان همین کافی است که اگر کسی بر آنها در نماز و سلام و صلوات نفرستد نمازش ادا نخواهد شد. یا آل بیت رسول الله حبکم
فرض من الله فی القرآن أنزله
یکفیکم من عظیم الفخر أنکم
من لم یصل علیکم لا صلاه له
یعنیای آل محمد محبت شما امر واجبی است که خدا آن را در قرآن نازل کرده و همین یک دلیل بر عظمت قدر شما کافی است که هر کسی نماز بخواند و بر شما درود نفرستد نمازش نماز نیست. او با توسل به آنها و امید اینکه شفیع او در قیامت واقع شوند گوید: آل النبی ذریعتی
و هم الیه وسیلتی
أرجو بهم اعطی غداً
بیدی الیمین صحیفتی
یعنی اهل بیت پیامبر وسیله نزدیکی من به خدای یگانهاند و به وسیله آنها امیدوارم که نامه اعمالم فردای قیامت به دست راستم داده شود.
به اعتقاد او جریان رافضیگری و ناصبیگری که دوستی و دشمنی افراطی را در حق علی(ع) دنبال میکردند نادرست است. یعنی انسان مؤمن به خدا و رسولش کسی است که محبت اهل بیت را آشکار کند.
تقسیم بندی مسلمانان به رافضی و ناصبی تقسیم بندی مطرودی است و افرادی که مسلمانان را به این دو دسته تقسیم میکنند قطعاً مجرم و گناهکارند زیرا محبت علی(ع) و خاندانش از اصول دین اسلام است و اگر کسی چنین امری را آشکار کند به اصل اسلام عمل کرده و به ایمان خویش استحکام بخشیده است. اذا فی مجلس نذکر علیاً
و سبطیه و فاطمه الزکیه
یقال تجاوزوا یا قوم هذا
فهذا من حدیث الرافضیه
برئت الی المهیمن من أناس
یرون الرفض حب الفاطمیه
یعنی «زمانیکه در مجلس ذکر علی(ع) و فاطمه(س) و حسن(ع) و حسین(ع) میشود بعضی از دشمنان میگویند: ای مردم از ذکر علی و فرزندان او بگذرید که اینها از سخنان رافضیهاست. من از مردمی که دوستی فاطمه را رفض میدانند به خدا پناه میبرم.»
وی در مدح علی علیهالسلام این دوبیتی بسیار عجیب را سروده است:
لو أن المرتضی أبدی محله ـ لخرَّ الناس طُرّاً سُجّداً له
یموتُ الشافعی و لیسَ یدری ـ علیّ ربه أم ربه الله!
یعنی: «اگر علی مرتضی، مقام خود را به مردم بشناساند خواهی دید که جمیع خلایق بر او سجده میکنند. زندگی شافعی رو به پایان است در حالیکه بالاخره نفهمید رب او خداست یا علی!».ارادت و علاقه رئیس مذهب شافعی به اهل
بیت پیامبر(ص) چنان بود که برخی از اهل سنت او را شیعه پنداشتند و حتی جهت
محاکمه به بغداد برده شد. او معتقد بود که ارادت به خاندان علی(ع) را باید
علنی و آشکار ساخت و این پندار باطل را از اذهان دور کرد که رفض را در
دوستی علی(ع) و فاطمه(س) و فرزندان آن دو میداند و یا ناصبیگری را در
دوستی ابوبکر و عمر. هر زمان در فلسطین بحرانی آغاز میشود، جماعتی به اصطلاح شیعه که شبکههای ماهوارهای آنان در جهت تفرقه در امت اسلامی تلاش میکنند و از شهر مقدس قم به تولید برنامه میپردازند( و اخيراً به دام سربازان گمنام امام زمان افتادهاند)، دائماً تکرار میکنند که فلسطینیها ناصبی یا همان دشمنان اهل بیت (ع) هستند. سادهترین تعریف از فرد ناصبی این است: «کسیکه با امیرالمؤمنین علی (ع) و اهلبیت پیامبر (ص) دشمنی و به آنان جسارت میکند».
در دوران معاصر، تاکنون موردی از جسارت به ائمه و اهلبیت (ع) در بین یا از سوی فلسطینیان دیده یا گزارش نشده است.
از سوی دیگر بسیاری از مردم مسلمان فلسطین شیعه میباشند که همواره ارتباط خود با لبنان به عنوان یکی از مراکز مهم شیعی را حفظ کردند و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی نیز این ارتباط تنگتر شد.
جهاد اسلامی به عنوان شیعیترین جنبش فلسطینی پیوند مستحکمی را با حزبالله و ایران برقرار کرد و به همین واسطه نقش مهمی را در گسترش شیعه در این کشور داشت.
شهید " فتحی شقاقی" دبیر کل پیشین این جنبش و حامی جدی انقلاب اسلامی بارها اعلام کرد که از دهه 1970 میلادی بود که با اسلام انقلابی از طریق آثار امام خمینی و آیت الله سید محمد باقر صدر آشنا شدیم.
علاوه بر جهاد اسلامی، جنبشهای ملی و دینی دیگری با صبغه شیعی در فلسطین شکل گرفت که بیشتر کارکرد فرهنگی و اجتماعی دارند.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، تشکلی تحت عنوان اتحاد الشباب الاسلامی (اتحادیه جوانان اسلام) در بیتاللحم پا گرفت که جمعیتی خیریه با رویکردی تبلیغی بود.
این گروه اقدام به تاسیس درمانگاه خیریه الاحسان، درمانگاه السبیل، مرکز جراحی نقاءالدوحه، مدرسه النقاء و مرکز زنان کردند و مضاف بر آن دورههای آموزشی قرآن را در مساجد و مؤسسات به راه انداختند که نقش مهمی در گسترش تشیع داشت.
گروه فعال دیگر در این زمینه الحرکهالاسلامیهالوطنی (جنبش اسلامی ملی) است که مدتی پیش با شیعه شدن "محمد ابوسمره" رئیس و دیگر اعضاء خود، به حرکت جهاد اسلامی پیوست.
جنبش مذکور، مؤسسهای را تحت عنوان "مرکز مطالعات و تحقیقات قدس" برای فعالیت تبلیغی خود راه اندازی کرده است.
مرکز شیعی دیگر در بیتاللحم توسط "محمد الشحاده" یک از یاران جنبش جهاد اسلامی اداره میشود که به سهم خود در گسترش شیعه نقش داشته است.
یکی دیگر از مؤسسات پرکار در این زمینه "جمعیت الجعفریه" است که در حوالی "دبوریق" تأسیس شده و زیر نظر استاد " اشرف امونه" اداره میشود.
هیأتهای متعددی زیر نطر این مؤسسه مشغول فعالیت هستند که حسینیه الرسول الاعظم، مکتب الزهرا و مجله السبیل از آن جمله هستند. (مجله الثقافی، گفتگو با صلاح نوری عبود پژوهشگر دانشگاه کربلا)
به تازگی مؤسسهای با عنوان شورا یا مجلس عالی شیعیان فلسطین تأسیس شده که سرپرستی آن را "محمد غوانمه" به عهده دارد. وی از اعضای جنبش جهاد اسلامی بود. (تشیع در فلسطین، پایگاه اطلاع رسانی جهان تشیع)
2-
در یکی از اخبار چنین آمده است: «هواپیماهای رژیم صهیونیستی امروز مسجد امیرمومنان علیابنابیطالب (ع) را در شهر غزه بمباران کردند». در تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی به غزه، در روز ۱۰ دی، مسجدی به نام «مسجد علیبنابیطالب» واقع در محله الزیتون شهر غزه، توسط جنگندههای اسرائیلی بمباران شد و تعدادی فلسطینی به شهادت رسیدند.
اگر فلسطینیان به واقع ناصبی و دشمن اهل بیتند پس چگونه است که در گوشه و کنار کشورشان نام اهل بیت پیامبر (ص)، بر پیشانی مساجدشان میدرخشد؟ برخی مساجد دیگر در فلسطین نیز به نامهای زیرند:
کتیبه مسجد «الامام علی بن ابی طالب»، واقع در فلسطین
مسجد فاطمة الزهراء (س) واقع در جنوب طولکرم، نزدیک شهر جنین فلسطین
حداقل دو مسجد با این نام در فلسطین وجود دارد. این تصویر در روستای "ارتاح"، واقع در جنوب «طولکرم» است.
- مسجد «الحسین بن علی» واقع در نوار غزه و الخلیل
حداقل دو مسجد به این نام در فلسطین وجود دارد:
یکی در "حیالصبرة" واقع در نوار غزه و دیگری مسجد و مدرسه «الحسین بن علی» در "الخلیل" که در تصویردیده میشود.
مسجد «حسینبنعلی» در خیابان «عین سارة» شهر الخلیل واقع شده است. اعلامیههایی در مورد برگزاری یک راهپیمایی در الخلیل وجود داشته که نقطه شروع آن، مسجد الحسینبنعلی، بیان شده است.
مدعیان ناصبی بودن مردم فلسطین، به این سؤال جواب دهند که چگونه مردمی میتوانند هم لعنتکننده اهل بیت (ع) باشند و هم آنقدر برای آنها احترام و تقدس قائل باشند که نامشان را بر مساجد خود بگذارند؟ واضح است که هیچ فرد ناصبی، نام علیبنابیطالب را روی مسجدش نمیگذارد. 3-
افزون بر گرایش دو تن از رهبران جنبش جهاد اسلامی فلسطین، شهید دکتر "فتحی شقاقی" و شهید "محمود شحادة" به مذهب شیعه، در سالیان اخیر گرایش مردم فلسطین به تشیع بسیار چشمگیر بوده است. چنانکه طبق یک آمار در حال حاضر حدود ۷۰ هزار شیعه فلسطینی در مناطق اشغالی وجود دارد. (ر. ک: دایره المعارف looklex)
از این میان در غزه و کرانه باختری، مجموعاً حدود 60 هزار شیعه زندگی میکنند.
جالب است بدانید که بهترین کتاب را در دفاع از مسلمان بودن شیعیان، همین شهید فتحی شقاقی و همان مجاهد اهل سنت فلسطینی نوشته است. کتاب دقیق و تأثیر گذار «شیعه و سنی؛ غوغای ساختگی» یکی از نوشتههای اوست که با ملاحظه تمامی دقایق سیاسی و اجتماعی مسأله، در دفاع از شیعه و اثبات ضرورت وحدت اسلامی کمنظیر است.
۴- زبان گویای اسلام، استاد شهید مرتضی مطهری خود سندی دیگری است مبنی بر اینکه اینگونه ادعاها، دروغ و شایعهای کهنه بیش نیست.
ایشان در سخنرانی سال ۱۳۴۹ که در مسجد امام جواد (ع) ابراز داشتهاند افزون بر اینکه شبهه ناصبی بودن فلسطینیان و نظایر آن را ساخته و پرداخته صهیونیستها میدانند، به عنوان مثال «لیلا خالد»، از مبارزان مشهور فلسطین را نام میبرد که به طور رسمی و علنی در چندین نطق و سخنرانی، خودش را پیرو مذهب شیعه معرفی کرده و حتی جمعیت مردم فلسطین را مرکب از شیعه و سنی میداند. ( کتاب آشنایی با قرآن، ج۴، پی نوشت ۲)
همانطور که ذکر شد، این شبهه بسیار قدیمی است. «استاد شهید مرتضی مطهری» در یک سخنرانی در سال ۱۳۴۹ به این شبهه اینگونه پاسخ داد:
«
یک وقتی شایع بود و شاید هنوز هم در میان بعضیها شایع است، یک وقتی دیدم یک کسی میگفت: این فلسطینیها ناصبی هستند. ناصبی؛ یعنی دشمن علی (ع). ناصبی غیر از سنی است. سنی؛ یعنی کسی که خلیفه بلا فصل را ابوبکر میداند و علی (ع) را خلیفه چهارم میداند و معتقد نیست که پیغمبر شخصی را بعد از خود به عنوان خلیفه نصب کرده است. میگوید پیغمبر کسی را به خلافت نصب نکرد و مردم هم ابوبکر را انتخاب کردند. سنی برای امیرالمؤمنین احترام قائل است چون او را خلیفه چهارم و پیشوای چهارم میداند و علی را دوست دارد. ناصبی؛ یعنی کسی که علی را دشمن میدارد. سنی مسلمان است، ولی ناصبی کافر است، نجس است. ما با ناصبی نمیتوانیم معامله مسلمان بکنیم. حال یک کسی میآید میگوید این فلسطینیها ناصبی هستند. آن یکی میگوید. این به آن میگوید، او هم یک جای دیگر تکرار میکند و همین طور. اگر ناصبی باشند کافرند و در درجه یهودیها قرار میگیرند. هیچ فکر نمیکنند که این، حرفی است که یهودیها جعل کردهاند. در هر جایی یک حرف جعل میکنند برای اینکه احساس هم دردی نسبت به فلسطینیها را از بین ببرند. میدانند مردم ایران شیعهاند و شیعه دوستدار علی و معتقد است هر کس دشمن علی باشد کافر است، برای اینکه احساس همدردی را از بین ببرند، این مطلب را جعل میکنند. در صورتی که ما یکی از سالهایی که مکه رفته بودیم، فلسطینیها را زیاد میدیدیم، یکی از آنها آمد به من گفت: فلان مسئله از مسائل حج حکمش چیست؟ بعد گفت من شیعه هستم، این رفقایم سنیاند. معلوم شد داخل اینها شیعه هم وجود دارد. بعد خودشان میگفتند بین ما شیعه و سنی هست. شیعه هم زیاد داریم. همین "لیلا خالد" معروف (چریک مبارز فلسطینی)، شیعه است. در چندین نطق و سخنرانی خودش در مصر گفته من شیعهام، ولی دشمن یهودی یک عده مزدوری را که دارد، مأمور میکند و میگوید: شما پخش کنید که اینها ناصبیاند. قرآن دستور داده در این موارد اگر چنین نسبتهایی نسبت به افرادی که جزو شما هستند و مثل شما شهادتین میگویند، شنیدید، وظیفهتان چیست؟» (شهید مطهری، آشنایی باقرآن، جلد ۴، پاورقی صفحه ۳۲.)
این گفتار را شهید مطهری در ضمن تفسیر سوره نور درمسجد الجواد(ع) بر زبان آوردهاند.
با دقت در زمان و محتوای سخنرانی فوق، تفاوت «یک عالم روشنبین» با افراد سطحی و عوام معلوم میشود.
۵-
سند زنده این استدلال استاد شهید هم اینکه اخیراً «منوشه امیر» کارشناس رادیو اسرائیل در مصاحبه با بخش فارسی رادیو آمریکا گفته است: «ایران دارد برای قاتلان امام حسین دل میسوزاند و به آنان کمک میکند»! جالب اینجاست که اسرائیلیها طرفدار امام حسین (ع) شدهاند!
دقیقاً شبیه به وقتیکه که "ابـوذر غفاری" شاهد تفسیرهای غلط "کعبالاحبار" بود و به او میگفت: «اى یهودىزاده! به تو چه ربطی دارد که درباره احکام اسلام اظهار نظر میکنی؟ تو میخواهی اسلام و احکام آن را به ما یاد بدهی؟» و یا شبیه به زمانی که امام خمینی (ره) فرمود: «حالا آقای کارتر اسلامشناس شده است»! 6-
آنچه این شایعه را تقویت کرد، خبری بود که یک سایت جدیدالتأسیس عراقی منتشر کرد مبنی بر اینکه یکی از رهبران حماس در مصاحبه با شبکه الجزیرة گفته است: «سننتصر على اسرائیل کما انتصر یزید علىالحسین/ یعنی: ما بر اسراییل پیروز خواهیم شد همچون پیروزی یزید بر حسین»!!!
در اینجا چند سؤال به وجود میآید:
اولاً) اگر این خبر صحت دارد، نام این رهبر حماس چیست؟
ثانیاً) این مصاحبه در چه روز و چه ساعتی با شبکه الجزیرة صورت گرفته است؟
ثالثاً) آیا این سایت میتواند فیلم این مصاحبه را پخش کند؟ یا هرگونه سند دیگری ارائه دهد؟
مطمئناً این سایت، پاسخی برای سؤالهای بالا ندارد. با این حال میتوان جمله «سننتصر على اسرائیل کما انتصر یزید على الحسین» را در گوگل یا هر موتور جستجوی دیگری در اینترنت سرچ کرد. توجه به نتایج این جستجو نشان میدهد:
این جمله فقط در سایتها و وبلاگهای فارسیزبان وجود دارد که البته این سایتها و وبلاگها هم منبعشان در نقل این جمله، همان سایت کذایی است. حتی در یک سایت عرب زبان هم، این جمله را نمیبینیم.
جالب اینجاست که گردانندگان این سایت با عقبنشینی از موضع سابق چنین اعلام موضع کردهاند: « اما در مورد گفته یکی از رهبران حماس: «سننتصر على اسرائیل کما انتصر یزید على الحسین». این گفته ۳ سال پیش در کانال الجزیره منتشر شد و ما به صورت زنده آن را مشاهده کردیم ولی هماکنون فیلمی از آن در دست نیست...»!
7- نماینده جنبش حماس هم خود به این خبر عکسالعمل نشان داده و گفته است: «من نمیدانم این خبر از کجا آمد و چه کسی در پس انتشار این خبر بیاساس و دروغین بود. درج این خبر با آن ابعاد گسترده برای ما هم جای سؤال دارد... این خبرها بیاساس و دروغ است. ما معتقدیم دستهایی در پس تدوین و نشر این خبر در رسانهها و مطبوعات ایران وجود داشته که هدفشان ضربه زدن و خدشهدار کردن مناسبات مستحکم جنبش حماس با دولت و مردم عزیز ایران بوده است. اما اگر منظور شما سازمانهایی مثل جنبش فتح و حزب بعث فلسطین هستند این سؤال را باید از آنها پرسید.»
مسؤول اطلاع رسانی دفتر نمایندگی جنبش حماس در تهران نیز این شایعه را توطئه دشمنان اسلام به منظور کاهش حساسیت شیعیان نسبت به کشتار مردم غزه دانست.
«ابو السرور» گفت: «ظاهراً یک پایگاه اینترنتی فارسی - عراقی منبع اصلی این شایعات بوده اما هیچ سایت عربی این خبر را منتشر نکرده است. این رهبر حماس که این سخنان را گفته است چه کسی بوده؟ تاریخ مصاحبه کی بوده؟ تمام مصاحبههای الجزیره از طریق سایت اینترنتی این شبکه قابل دسترسی است و با اندکی جستجو میتوان فهمید که چنین مصاحبهای وجود خارجی ندارد. این قبیل شایعات هر از چند گاهی توسط دشمنان مسلمین و اسلام مطرح میشود تا از میزان حساسیت ملتهای مسلمان نسبت به فلسطین بکاهند. این شایعات بیشتر در جاهایی مطرح میشود که بیشترین حمایت از مردم فلسطین دارند و با این کار قصد دارند در کمک این مردم به فلسطین تشکیک به وجود آورند».
ابو السرور افزود: « آنها میخواهند مانع ادامه حمایتهای ملتهای مسلمان به خصوص برادران شیعه از فلسطین و مظلومیت مردم فلسطین بشوند. در حالیکه امام حسین (ع) تنها متعلق به شیعیان نیست. امام حسین اسوه آزادگان جهان و قیام او قیام مقدسی برای اقامه عدل و حق بوده و مبارزان حماس با الگوپذیری از آن حضرت میجنگند. هیچ انسان مسلمانی به خود این جرأت را نمیدهد که در مورد ایشان چنین عباراتی را بر زبان بیاورد. اصولاً در دنیای امروز دیگر ناصبی وجود ندارد. مردم غزه و فلسطین، شافعیمذهب و دوستدار اهل بیت (ع) هستند و ناصبی بودن آنان به هیچ وجه صحت ندارد. مگر میشود کسی مسلمان باشد و اهل بیت رسولالله (ص) را دوست نداشته باشد؟ »
وی همچنین این شایعه که «مبارزان و مجروحان فلسطینی، خون مردم ایران را به دلیل شیعهبودن قبول نکردهاند» را خندهدار دانست و گفت: «به دلیل خیانت برخی کشورها در بستن گذرگاهها اصولاً هیچ خونی از ایران به فلسطین نرفته است».
اگرچه ثابت شد که شایعه فوق دروغ است و فلسطین و فلسطینیان ـ همانند تمامی مسلمانان در همه اقطار اسلامی ـ از نصب و ناصبی بودن مبرا هستند و به اهلبیت عصمت و طهارت (ع) علاقه دارند، اما بر فرض محال که اینگونه هم باشد باز هم نتیجهای که قائلان نظریه فوق میخواهند (یعنی اینکه چون ناصبی هستند پس باید از قتل و غارت شدن آنان خوشحال باشیم) به دست نمیآید. به دو دلیل:
۱. قرآن کریم: خداوند متعال در قرآن مجید میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ کُونُواْ قَوَّامِینَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ یَجْرِمَنَّکُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ ـ اى کسانى که ایمان آوردهاید براى خدا به داد برخیزید [و] به عدالت شهادت دهید و البته نباید دشمنى گروهى شما را بر آن دارد که عدالت نکنید؛ عدالت کنید که آن به تقوا نزدیکتر است و از خدا پروا دارید که خدا به آنچه انجام مىدهید آگاه است». سوره مائده، آیه ۸.
آیا رعایت عدالت و انصاف این است که از بمباران زنان و کودکان معصوم غزه، خوشنود باشیم؟!
۲. سنت شریف: کسانی که شبهه بالا را مطرح كردهاند، ظاهراً برای تشیع و اهلبیت (ع) دل میسوزانند. اما بدون شک دلسوزی آنان بیش از دلسوزی سرسلسله تشیع و قطب محور اهلبیت (ع) ـ یعنی وجود مقدس امیرالمؤمنین علی (ع) ـ نیست. در اندیشه حضرت علی (ع) یک انسان مسلمان آزاده باید نسبت به ظلم و ظالم حساسیت نشان دهد و در مقابل هرگونه ستمگری ساکت ننشیند؛ فارغ از دین و مذهب و مرام آن شخص. شواهد این ادعا به قرار زیر است:
الف.
امام علی(ع) در داستان معروف هجوم سپاه معاویه به شهر انبار و غارت این شهر میفرماید: «شنیدهام که یکى از دشمنان بر زنى از اهل ذمّه هجوم برده، خلخال و دستبند و گردنبند و گوشواره ربوده است... اگر شخص مسلمان از غصه این امر بمیرد، رواست». نهج البلاغه، خطبة ۲۷ ب.
امیرالمؤمنین (ع) در وصیت جاودانه خود به امام حسن (ع) و امام حسین (ع) فرمودهاند: «کُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً ـ دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید» و نفرموده است که این مظلوم حتماً باید مسلمان یا شیعه یا محب اهلبیت (ع) باشد. نهج البلاغه، نامه ۴۷. ج.
حضرت علی (ع) در نامه خود به مالک اشتر نخعی ـ که بهحق این نامه مانیفست حکومت و سیاست مصلحانه است ـ مینویسد: «أَشْعِرْ قَلْبَکَ اَلرَّحْمَةَ لِلرَّعِیَّةِ وَ اَلْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اَللُّطْفَ بِهِمْ وَ لاَ تَکُونَنَّ عَلَیْهِمْ سَبُعاً ضَارِیاً تَغْتَنِمُ أَکْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَکَ فِی اَلدِّینِ وَ إِمَّا نَظِیرٌ لَکَ فِی اَلْخَلْقِ ـ مهربانى به رعیت و دوست داشتن آنها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانى درنده مباش که خوردنشان را غنیمت شمارى، زیرا آنان دو گروهند یا همکیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش». نهج البلاغه، نامه ۵۳ مظلومان غزه، همانندان ما در آفرینش که هستند. نیستند؟! دشمنان اسلام برای تفرقه افکندن بین مسلمانها از هر وسیله و ابزاری کمک میگیرند و تلاش میکنند تا بتوانند آنان را از همدیگر جدا کرده تا شاید از این راه بتوانند بدون هیچ مانع و مشکلی بر آنها تسلط یافته و آنها را استعمار کنند؛ و از جمله آن تلاشها این است که برای تفرقه بین شیعه و سنی، شیعه را نزد اهل سنت، رافضی و کافر و آنان را نزد شیعه، ناصبی و دشمن اهل بیت(ع) معرفی کنند.
ما معتقد نیستیم که هیچ ناصبی در فلسطین و یا حتی در کشور خودمان وجود ندارد، بلکه معتقدیم که شواهدی وجود دارد که اکثر قریب به اتفاق فلسطینیان را نمیتوان دشمن اهل بیت(ع) بهشمار آورد.
حال اگر یکی از فلسطینیان دیدگاه یا رفتاری از خود نشان داد که نشانگر ناصبی بودن و یا عنادش با شیعه بود، آیا منطقی است که چنین تفکری را به تمامشان سرایت داده و از مظلومیت آنان در برابر دشمن مشترک صهیونیست حمایت نکنیم؟
به قول «گوبلز» وزیر تبلیغات «هیتلر»، دروغ هر چقدر بزرگتر باشد، قابل باورتر برای عامه مردم است!!
بررسی دلایل حمایت از مردم مسلمان غزه ۱- مسلمان بودن مردم آن کشور و وضعیت بسیار وخیم اوضاع اقتصادى و امنیتی آن کشور؛ که خود فینفسه براساس مبانى مکتبى و اصول قانون اساسى باعث همدلى و همکارى دولت اسلامى میشود.
۲- دستاوردها و ثمرات مختلفى که حمایت نظام اسلامی ایران در راستای تعقیب و تحقق ابعاد مختلف سیاست خارجی ما از تبلیغ و ترویج اسلام اصیل و ارزشهای آن به عنوان یک وظیفه اسلامی گرفته، تا توجه به وحدت اسلامی، تحقق منافع و امنیت ملی و مقابله با استکبار جهانی با توجه به این موضوع مهم که امروز غزه و لبنان خط اول مواجهه دنیای کفر جهانی به سرکردگی آمریکا و اسرائیل با جهان اسلام است و هرگونه غفلتی در این زمینه آثار زیانبار و غیر قابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت.
۳- بخشى از این کمکها (مانند مواد غذایى، دارو، پوشاک و...) در شرایط فعلى، حیاتى بوده و از مسؤولیتهاى فراملى دولت اسلامى محسوب میشود.
۴- با توجه به نیازهاى ضرورى و حیاتى مردم فلسطین و امکانات نسبتا خوب کشورمان، کمکهایى محدود بوده و تأثیر منفى در روند آبادانى و حل مشکلات اقتصادى و معیشتى ما ندارد. به علاوه نتایج مثبتى را در کوتاه مدت و طولانى مدت، در سطح منطقهاى و بینالملل، براى کشورمان به همراه دارد.
۵- مشکلات جامعه هر اندازه باشد، دربرابر وضعیت پیش آمده براى برادران و خواهران آواره فلسطینى و... اصلاً قابل قیاس نیست.
۶- مسلمین، امت واحده و داراى سرنوشت مشترکى هستند. استعمارگران همواره درپى جداسازى و تفرقه میان ملت هاى مسلمانند تا از این رهگذر سلطه خود را بر جهان اسلام بیشتر استوار سازند. بنابراین اگر ما دست از یارى برادران مظلوم مسلمان خود برداریم درواقع به پارهسازى امت واحد اسلامى که هدف دشمنان است کمک کردهایم.
۷- همانطور که در روایت است کمکهاى فردى موجب افزایش نعمت و برکات الهى است و کمکهاى اجتماعى نیز چنین است.
۸- امروزه در تمام جهان سرمایههایى براى کمک به جوامع محروم اختصاص داده شده و دراین حرکت انساندوستانه، مسلمانان و جمهورى اسلامى باید جلودار باشند.
۹- انجام حمایتهاى اقتصادى، سیاسى و تبلیغاتى در حد وسع و توان از ملتهاى مسلمان دیگر خصوصاً فلسطین، نه تنها با منافع ملى ما تعارض ندارد بلکه در راستاى تأمین منافع ملى ایران به حساب مىآید؛ زیرا:
اولاً، منافع ملى یک کشور فقط در مرزهاى جغرافیایى آن محدود نمیشود. لذا دولتها به میزان هزینههایى که در کشورهاى دیگر مبذول مىدارند، از توان و قدرت تصمیمگیرى و تأثیرگذارى بیشترى نیز در آینده آن کشور و معادلات منطقهاى برخوردار هستند.
ثانیاً، حفظ موجودیت، استقلال و تمامیت ارضى و امنیت ملى کشور که از عناصر کلیدى و حیاتى تشکیلدهنده منافع ملى است، نیازمند صرف چنین هزینهها و کمک به ملتهایى که در خط اول مبارزه با دشمنان ما قرار دارند است. آیندهنگرى و تأمین منافع بلندمدت خود بهترین دلیل بر انجام چنین اقداماتى بوده، زیرا اهداف توسعه طلبانه رژیم صهیونیستى هرگز به فلسطین محدود نبوده بلکه آرزوى سیطره بر جهان اسلام و خصوصاً امالقراى آن یعنى جمهورى اسلامى ایران را در سر مىپروراند که این آرزو را به گور خواهد برد. ۱۰- این کمکها و حمایتها، یکپارچگى ما را بهتر حفظ مىکند و قدرت جمعى ما را بر دشمنان افزون مىسازد و براى مصونیت خود ما از خطرات دشمن مفید است.
۱۱- ارسال این قبیل کمکها مختص ایران نیست بلکه کشورهاى بزرگ جهان مانند آمریکا، علیرغم وجود بسیارى مشکلات داخلى، باز هم در جهت اهداف و منافع نامشروع خود کمکهاى بسیار زیادى را به اسرائیل که واقعاً هیچ بهرهاى براى ملت آمریکا ندارد ارسال مىکنند، حال آیا رواست که کشورهاى اسلامى از انجام کمترین وظایف دینى و انسانى خود در قبال مشکلات مردم فلسطین و سایر جهان اسلام دریغ ورزند؟
از طرف دیگر با توجه به واقعیاتى از قبیل وجود مرزبندىهاى بینالملل، حفظ و تقویت نظام جمهورى اسلامى ایران و ارائه الگویى نمونه بر اساس اصول و ارزشهاى اسلامى؛ توجه به نیازهاى داخلى نیز حائز اهمیت است.
هر کس در دنیای اسلام، قضیه غزه را منطقهای و شخصی و محلی بداند، دچار خواب خرگوشی است
مقام معظم رهبری در تبیین این موضوع مهم میفرمایند:
«امروز مسئله فلسطین هم همینجور است. مسئله غزه که شما مشاهده میکنید، این بخشی از ظاهر قضیه است، باطن قضیه عبارت است از اینکه دستگاه استکبارِ بیاعتقاد به همه اصول انسانی، مایل است این منطقه خاورمیانه، این منطقه حساس را که پر از ثروت و حساسیت گوناگون جغرافیائی و اقتصادی است، در اختیار بگیرد؛ در مشت بگیرد. وسیلهاش هم اسرائیل غاصب است؛ صهیونیستهای مسلط بر فلسطین اشغالی. مسئله این است. همه این حرکاتی که این چند سال در این منطقه انجام گرفته است - از قضایای لبنان تا قضایای عراق تا قضایای فلسطین - با این نگاه قابل تفسیر و قابل فهم است. مسئله این است که این منطقه باید در مشت آمریکا و استکبار -اعم از آمریکا، البته مظهر عمدهاش، شیطان بزرگ، دولت آمریکاست - قرار داشته باشد. استکبار میخواهد این منطقه را در اختیار داشته باشد؛ در مشت داشته باشد. استکبار این منطقه را لازم دارد و عاملش هم اسرائیل است. همه این داستانها و قضایای این چند سال با این نگاه، تحلیل میشود. دیدید در جنگ سی و سه روزه، وزیر خارجه آمریکا گفت: این درد زایمان منطقه خاورمیانه جدید است! یعنی از این حادثه یک موجود تازهای متولد خواهد شد که همان خاورمیانه است که آمریکا دنبالش است. البته این خواب آشفته تعبیرش همانی بود که بر سرشان آمد. شجاعت و بیداری و فداکاری و ایثار و جهاد جوانان مؤمن در لبنان، تو دهن نه فقط اسرائیل، بلکه تو دهن آمریکا و همه پشتیبانانشان و دنبالهروانشان زد. قضیه غزه هم از همین قبیل است.
اینها میخواهند هیچ عنصر مقاومتی در این منطقه وجود نداشته باشد. اصل عنصر مقاومت را جمهوری اسلامی میدانند. البته این را درست فهمیدهاند. اینجا مرکز مقاومت است. اینجا جائی است که ما اگر هیچ اقدامی هم نکنیم، هیچ حرفی هم نزنیم، خود وجود جمهوری اسلامی به ملتهای منطقه الهام میدهد. یک موجودیتی، یک هویتی که علیرغم همه قدرتهای استکباری و به کوری چشم آنها اینجور در این منطقه قد کشیده و روز به روز ریشهدارتر میشود؛ روز به روز قویتر میشود. خود وجود این پیکره عظیم و پرشکوه، خار چشم استکبار است و امیددهنده به ملتها. بله، اینجا مرکز مقاومت است؛ در این شکی نیست. دیگران هم از اینجا الهام گرفتند، منتها برای اینکه این مقاومت را در هم بکوبند، حلقه ضعیف را اول هدف قرار دادند؛ دولت مردمی منتخب حماس در غزه. او را مظلوم گیر آوردند؛ او را دارند میکوبند. هر کس در دنیای اسلام، امروز قضیه غزه را یک قضیه منطقهای و شخصی و محلی بداند، دچار همان خواب خرگوشی است که پدر ملتها را تا حالا درآورده است. نه، این قضیه غزه، فقط قضیه غزه نیست؛ قضیه منطقه است.
فعلاً آنجا نقطه ضعیفتر است، تهاجم را از آنجا شروع کردند و اگر موفق شدند، دست از سر منطقه بر نمیدارند. دولتهای کشورهای مسلمانی که حول و حوش آن منطقه هستند و کمکی که باید بکنند و میتوانند بکنند، نمیکنند، دارند اشتباه میکنند؛ اشتباه میکنند. هر چه در این منطقه میخ اسرائیل بیشتر فرو برود، تسلط استکبار بیشتر بشود، بدبختی این دولتها و ضعف و ذلت این دولتها بیشتر خواهد شد. چرا ملتفت نیستند؟ و دولتها، ملتها را هم دنبال خودشان به ذلت میکشانند. یک دولت ذلیل و مطیع و وابسته، یک ملت را مطیع و ذلیل و وابسته میکند. این است که ملتها باید به خود بیایند.» (بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار جمعی از مردم قم به مناسبت قیام نوزدهم دی ۱۳۸۷/۱۰/۱۹)
در قضیه حمایت از فلسطین، هیچ کشوری به گرد جمهوری اسلامی نرسید
ایشان در جای دیگری فرمودند:
«
در قضیهٔ حمایت از فلسطین - این یک مثالی است میخواهم بزنم - هیچ کشور و هیچ دولتی به گرد جمهوری اسلامی نرسید. این را همهٔ دنیا تصدیق کردند. جوری شد که بعضی از کشورهای عربی از ناراحتی دادشان بلند شد، گفتند ایران دارد برای مقاصد خود اینجا تلاش میکند! البته فلسطینیها به این حرف اعتنائی نکردند. از جمله در قضیهٔ غزه - در این جنگ بیست و دو روزهٔ چند ماه قبل - جمهوری اسلامی در همهٔ سطوحش؛ از رهبری و ریاست جمهوری و مسئولین گوناگون و مردم و تظاهرات و پول و کمک و سپاه و غیره، همه در خدمت برادران فلسطینیِ مظلوم و مسلمان قرار گرفتند. در بحبوحهٔ این حرفها، یک وقت دیدیم که ویروسی دارد تکثیر مثل میکند؛ دائم میروند پیش بعضی از بزرگان، بعضی از علماء، بعضی از محترمین، که آقا! شما دارید به کی کمک میکنید؛ اهل غزه ناصبیاند! ناصبی یعنی دشمن اهلبیت. یک عده هم باور کردند! دیدیم پیغام و پسغام که آقا، میگویند اینها ناصبیاند. گفتیم پناه بر خدا، لعنت خدا بر شیطان رجیمِ خبیث. در غزه مسجد الامام امیرالمؤمنین علیبنابیطالب هست، مسجد الامام الحسین هست، چطور اینها ناصبیاند!؟ بله، سنیاند؛ اما ناصبی!؟ اینجور حرف زدند، اینجور اقدام کردند، اینجور کار کردند.» (
بیانات در دیدار روحانیون و طلاب شیعه و سنی کردستان ۱۳۸۸/۲/۲۳)گزارش از: محمد حسن عبدی مطلقانتهای پيام/