به گزارش سرويس بينالملل باشگاه خبرنگاران، در مقاله اوراسیا ریویو که به قلم دکتر "کاوه افراسیابی" از تحلیلگران برجسته نوشته شده عنوان شده است بدون شک جنگ غزه بر مذاکرات هسته ای آینده تاثیر خواهد داشت، این تاثیر می تواند منفی باشد زیرا ایران و امریکا از دو طرف متضاد در جنگ غزه حمایت میکنند.
ضمن اینکه این جنگ برای ایران درس هایی دارد از جمله این که دولت اوباما قابل اعتماد نیست و ایران باید حداکثر آمادگی نظامی را داشته باشد و همچنین شیعه و سنی باید علیه دشمن مشترکی به نام اسرائیل باهم متحد شوند.
افراسیابی می نویسد:جنگ بی رحمانه غزه در حال ورود به ماه دوم خود است ، با توجه به این که این جنگ قطب بندی سیاسی در مقیاس جهانی را تشدید می کند، سوال این است که این جنگ چه تاثیری بر مذاکرات هسته ای ایران، که قرار است ماه سپتامبر از سر گرفته شود، خواهد داشت ؟
با فرض این که جنگ غزه در ماه سپتامبر هنوز هم ادامه دارد، بدون شک زمانی که رهبران جهان برای اجلاس سالانه مجمع عمومی گرد هم می آیند،این مسئله اولویت اصلی سازمان ملل متحد خواهد بود. با وجود آن که رئیس جمهور حسن روحانی ترجیح میدهد رویکرد آرامی به مسائل جهانی داشته باشد، این موقعیت واکنش قاطع ایران به جنایات اسرائیل در غزه را که جان افراد بسیاری را گرفته و باعث وقوع فاجعه های انسانی شده است،میطلبد. شاید با هماهنگی و اتحاد با دیگر کشورهای مسلمان و غیر متعهد. مبادا فراموش کنیم که سخنرانی آقای روحانی در سازمان ملل متحد در سال گذشته ، در مقایسه با سلف خود و سخنرانی های آتشین ضد اسرائیلی او، خالی از "لفاظی های آتشین" بود و بر روی آراستن چهره ایران از طریق طرح یک رویکرد جدید معتدل در قبال مسائل منطقه ای و جهانی متمرکز شده بود.
اما، با توجه به خیزش شور واحساسات در جهان اسلام در نتیجه ی حمله نظامی وحشیانه اسرائیل به غزه، سخنرانی امسال آقای روحانی به احتمال زیاد با خشم ایران از جنایات اسرائیل و تقاضای این کشور برای محکومیت قدرتمند بین المللی این جنایات، همراه خواهد بود. پیشتر،آیت الله خامنه ای رهبر معظم ایران دو بار حمایت قاطع ایران از مقاومت فلسطین را بیان کرده و خواستار کمک جامعه جهانی برای تجهییز فلسطینیان حتی در کرانه باختری جهت مبارزه با اشغالگران، شد.
در همین حال، دفاع بی چون و چرای دولت آمریکا از اسرائیل، ارسال دوباره مهمات برای جنگ مرگبار اسرائیل ، هشداری برای تهران است، زیرا این امر بی توجهی واشنگتن به هنجارها و ارزش های بین المللی را نشان می دهد، ودر نتیجه منجر به ایجاد شکاف فزاینده میان تهران و واشنگتن می شود.
از سوی دیگر، نمایندگان جنگطلب کنگره و کارشناسان ایالات متحده از جنگ غزه استفاده کرده اند تا ایران را که آشکارا به انتقال فن آوری نظامی به حماس اعتراف کرده مقصر نشان دهند، و خواستار ایجاد ارتباط بین مذاکرات هسته ای و حمایت ایران از حماس شده اند ، برخی ها تا آنجا پیش رفته اند که تهدید کرده اند قانون جدیدی وضع شود که حذف هر گونه تحریم ایران را به قطع رابطه ایران با حماس مشروط کند . این جنگ در واقع باعث به وجود آمدن چرخش جدید هواخواهی اسرائیل در سیاست های واشنگتن شده و حتی رهبران سیاه پوست معمولا صریح الهجه کنگره از هر گونه انتقاد از اسرائیل پرهیز کرده اند. بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل پس از آن که موفق شد، با همدستی رسانه های جریان اصلی ایالات متحده، حماس را یک "تهدید حیاتی"، ترسیم کند ،در محاسبات جنگی خود چشم به ایران دارد، و امیدوار است کاخ سفید را در تنگنا بگذارد و دولت امریکا را مجبور کند از هر گونه سازش منطقی با تهران در مذاکرات هسته ای دور شود. به عنوان یک نتیجه از ثروت باد آورده سیاسی جنگ برای اسرائیل در محافل سیاسی واشنگتن این است که، دولت اوباما متوجه شده که شانس دولتش برای تصویب هرگونه قراردادی با ایران در کنگره در حال حاضر بسیار کم و به لحاظ سیاسی خطرناک است.
همزمان، جنگ غزه با بحران اوکراین، که خصومت جنگ سرد جدید بین آمریکا و روسیه را شعله ور کرده، در هم تنیده شده است. در حالی که همکاری روسیه برای دستیابی به توافق نهایی در مذاکرات کنونی با ایران، ضروری است. دیپلمات های روسیه از قبل تهدید کرده اند که نقش خرابکار را بازی خواهند کرد و در حال حاضر که موسسات مالی و نفتی مسکو با تحریم های سخت جدید مواجه شده ، شیب رو به پایین در روابط آمریکا و روسیه برای آینده قابل پیش بینی تضمین شده است. دیگر نمی توان با خیال راحت پیش بینی کرد که مسکو در مذاکرات آینده ایران چگونه رفتار خواهد کرد، در عوض، ما می توانیم فرض کنیم ی تفرقه ای در میان کشورهای "1 +5" به وجود می آید - که ممکن است منجر به شکل گیری گروه "1 -5" (منهای روسیه) بشود.
تاثیر جنگ غزه بر محاسبات امنیت ملی ایران
اگر چه جنگ غزه برشمردن تاثیر خالص این جنگ بر محاسبات امنیت ملی ایران را دشوار می سازد، با این حال مشاهده میدان جنگ می تواند درس هایی برای ایران داشته باشد. اولین درس این است که ایالات متحده و بقیه جهان غرب متولیان غیرقابل اعتماد نظم پس از جنگ سرد هستند و دورویی سکوت آنها درقبال قتلعام خونسردانه اسرائیل در غزه، به وضوح همه چیز را در مورد هرج و مرج جهانی که در آن "قدرت" برتر از" حقوق" است،بازگو می کند. به عبارت دیگر، تا آنجا که به ایران مربوط می شود جنگ غزه" چشم بازکن" بوده است ، و به این کشور یادآوری می کند که وعده عبور جهان به دوران متمدن تر و امن پس از جنگ سرد باقی همچنان تا حد زیادی برآورده نشده، در نتیجه لازم است ایران حداکثر آمادگی نظامی را داشته باشد و تلاش کند متحدان قابل اعتمادی در منطقه و فراتر از آن پیدا کند.
دومین درس این است که سازمان ملل متحد یک ابزار بی فایده است که در بحرانهای بین المللی بزرگ، نقش فرعی دارد و به جای آن که به عنوان کانون سیاست های جهان عمل کند ،توسط قدرت ها به کناری رانده می شود. این نکته را می توان در نقش احساساتی دبیر کل سازمان ملل، بان کی مون، در محکوم کردن لفظی حملات مکرر اسرائیل به پناهگاه سازمان ملل متحد دید، بدون این که پیگیری هدفمندی انجام دهد.
درس سومی که می توان از جنگ غزه گرفت ضرورت وحدت مسلمانان و غلبه بر اختلاف های فرقه ای است که در حال حاضر شیعه و سنی را از هم جدا کرده است. در حالی که شیعه و سنی باید بر دشمن مشترک صهیونیستی که با ایجاد تفرقه و تجزیه ارضی کشورهای خاور میانه جاه طلبی های بزرگ توسعه طلبانه ای را در سر دارد، تمرکز کنند.
درس چهارم مربوط به عدم اعتماد به دولت اوباما می شود، که همواره ایران را موعظه می کند به تعهدات بین المللی خود پایبند باشد ، با این حال، در مورد اسرائیل که تمام قوانین و هنجارهای بین المللی ، از جمله پروتکل ژنو درمورد حمایت از غیر نظامیان مناطق اشغالی و مناطق جنگی و همچنین قوانین بین المللی بشردوستانه را زیر پا گذاشته است، چنین جسارتی ندارد. در زمانی که حصول توافق هسته ای نهایی نیازمند رفع شکاف دیپلماتیک میان ایران و آمریکا و اعتماد سازی است، جنگ غزه موجب کاهش اعتماد، و حتی خصومت میان این دو شده است، زیرا آمریکا و ایران در جنگ غزه از طرف های مقابل حمایت می کنند.
پس، دیگر سوال این نیست که آیا جنگ غزه تاثیر منفی بر مذاکرات هسته ای خواهد داشت، بلکه سئوال این است که شدت این تاثیر چقدر خواهد بود و برای جبران خسارات آن چه می توان کرد؟ با همه این موارد، جنگ غزه یک شوک بزرگ برای "کشتی دیپلماسی هسته ای" است که اگر چه ممکن است آن را واژگون نکند اما با این وجود این پتانسیل را دارد که آن را به فضای تنشآلود بکشاند. از این رو بر عهده دیپلماتها و مذاکره کنندگان دخیل در مذاکرات هسته ای است که این وضعیت را به درستی ارزیابی و راه حل هایی برای دستیابی به موفقیت مذاکرات هسته ای ارائه کنند.
انتهای پیام/