به گزارش
حوزه احزاب باشگاه خبرنگاران، "بايد از تاريخ عبرت بگيريم." اين جمله، تكيه كلام بنيانگذار جمهوری اسلامي حضرت امام خمينی از تاريخ مشروطيت و جريان شهادت جانگذاز مرحوم آيتالله شهيد شيخ فضلالله نوری است.
این مطلب را
"محمدکاظم انبارلویی" در سرمقاله روزنامه رسالت به رشته تحریر درآورده که در ادامه میخوانید.
این روزها سالروز صدور فرمان مشروطیت و نیز سالگشت شهادت آیتالله شیخ فضلالله نوری است. کسی که با شجاعت و هوشمندی در برابر انحراف از مسیر مردمی و الهی مشروطیت ایستاد و با نثار جان خود جلوی جریان ضد دین و ضد مردم و ضد منافع و مصالح ملی، فداکارانه ایستاد و نگذاشت پرچم استیلای غربزدگی در ایران به حالت اهتزاز بماند. تاریخ مشروطه را باید از زوایه دید امام خمینی (ره) نگریست. امام همواره با تاسف، از اختلاف بین علما و روحانیون در صدر مشروطه یاد کرده است و از انگلستان به عنوان یک توطئهگر که میخواست قوانین غربی را جایگزین احکام اسلام در جریان مشروطه کند، نام میبرد.
امام (ره) در این مورد میفرماید: «یک نقشهای بود و نگذاشت مشروطه آن طوری که علمای بزرگ طرحش را ریخته بودند عملی شود. مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری را به خاطر اینکه میگفت؛ مشروطه باید مشروعه باشد و آن مشروطهای که از غرب و شرق به ما برسد قبول نداریم، در همین تهران دار زدند و مردم هم پای آن رقصیدند یا کف زدند!»
مرحوم حاج شیخ فضلالله نوری از شاگردان درجه اول میرزا محمدحسن شیرازی و از مجتهدین تراز اول و از پیشوایان مردمی نهضت مشروطه بود. چه شد که او را در تهران به دار آویختند و فداکاریها و زحمات او را در نهضت مشروطه نادیده گرفتند؟
امام (ره) در پاسخ به این پرسش که چه کسی شیخ فضلالله نوری را اعدام کرد؟ میفرماید: «شیخ فضلالله مجاهد مجتهد دارای مقامات عالیه را یک دادگاه درست کردند و یک نفر منحرف روحانی نما او را محاکمه کرد و در میدان توپخانه تهران به دار کشیدند.
شما میدانید چه کسی مرحوم شیخ فضلالله نوری را محاکمه کرد، یک معمم زنجانی، یک ملای زنجانی محاکمه کرد و حکم قتل او را صادر کرد. وقتی معمم، ملا، مهذب نباشد فسادش از همه بیشتر است.»
این ملای زنجانی که بود؟ تاریخ میگوید او شیخ ابراهیم زنجانی از اعضای جمعیت فراماسون در ایران و نماینده سه دوره مجلس شورای ملی بود. آیتالله شهید شیخ فضلالله نوری به حکم او به دار آویخته شد.
او همان کسی بود که در جریان اولتیماتوم معروف روسیه، رای به پذیرش آن داد!
امام (ره) در واکاوی این حادثه ننگین در تاریخ معاصر میفرماید: «یک عدهای نمیخواستند در این کشور، اسلام قوه داشته باشد.... نقشه این بود برای اینکه اسلام را منعزل کنند و کردند و از آن به بعد دیگر نتوانست مشروطه یک مشروطهای باشد که علمای نجف میخواستند. حتی قضیه مرحوم شیخ فضلالله نوری را در نجف هم یک جور بدی منعکس کردند که آنجا هم صدایی از آن در نیامد. جوّی درست کردند... این جّو اسباب این شد که آقا شیخ فضلالله را با دست بعضی از روحانیون محکوم کردند و بعد آوردند وسط میدان به دار کشیدند و شکست دادند اسلام را. مردم غفلت داشتند، حتی علما هم غفلت داشتند.»
امام (ره) نتیجه این غفلت را قدرت گرفتن عناصر غربگرا و وابسته بیگانگان در ایران میدانست و به عنوان نمونه میفرمودند: «امثال تقیزادهها که در ایران قدرت داشتهاند. او گفته بود؛ باید سر تا پامان انگلیسی باشد تا آدم شویم. او آدم شدن را به کلاه و کفش و لباس و بزک امثال ذلک میدانست.»
هوشمندی امام در تحلیل تاریخ مشروطه و رجالشناسی او در این عصر باعث شد در نهضت اسلامی که به همت او بر پا شد جلوی غفلت مردم و روحانیون و نیز جلوی وطنفروشی عناصر روشنفکر و غربزده را بگیرد و در قضیه شورش لیبرالها علیه جمهوریت و اسلامیت نظام بایستد. البته این ایستادگی در سایه آگاهی علما و مراجع و دانشمندان اسلامی هزینههای سنگینی داشت و شهدایی چون بهشتیها، باهنرها و شهدای محراب و هزاران نفر از مردم انقلابی ایران که به دست منافقین به شهادت رسیدند، از جمله این هزینههای سنگین بود.
حال ببینیم چگونه میتوان از تاریخ معاصر عبرت گرفت و دچار غفلت تاریخی که امام (ره) بارها به آن متذکر شدند، دچار نشد؟
بیتردید برای تحقق جمهوریت نظام رقابتی بین احزاب، گروهها حتی علما و مراجع عالیمقام وجود دارد. این طبیعی است و باید هم باشد و باعث رشد و نمو حرکتهای سیاسی است. اما این رقابت باید اولا در چارچوب گفتمان انقلاب اسلامی باشد و ثانیا نقد درون گفتمانی مبتنی بر احترام به عقاید و نظرات و پرهیز از برخوردهای غیراخلاقی باشد. در حقیقت باید گفت؛ اگر دُز رقابت در نقد و رقابت درون گفتمان انقلاب را انقلابیون تنظیم نکنند، سفارتهای خارجی بویژه سفارت انگلیس در تنظیم دُز آن مهارت دارند و دیدیم با کوک دُز رقابتها در نهضت مشروطه و نهضت ملی چه به سر این کشور آوردند.
در جریان رقابتهای انتخاباتی سال ۸۸ در ایام انتخابات ریاست جمهوری متاسفانه برخی علما و احزاب و گروهها به بیراهه رفتند و خواستهای خود را در چارچوب قوانین و مقررات حقوقی انقلاب اسلامی دنبال نکردند و اجازه دادند انگلیسیها و آمریکاییها دُز رقابت را در ایران تنظیم کنند، آنها به جای اینکه صدای جمهوری اسلامی را ارگان مواضع خود قرار دهند، از صدای بیبیسی و صدای آمریکا را برای بیان مواضع خود استفاده کردند و حتی اجازه ندادند انگلیسیها و آمریکاییها این زحمت را تقبل نمایند، افرادی را از تهران فرستادند و رسما برنامههای آنها را اجرا کردند. یک وقت ما چشم باز کردیم، دیدیم وزیر ارشاد دولت اصلاحات سر از بیبیسی درآورده و ملت را دارد ارشاد سیاسی میکند! او رهبری ارکستر سمفونیک ضدانقلاب علیه آرمانهای امام و اسلام را در بیبیسی با حکم اعلام نشده ملکه انگلیس پذیرفته و به آن هم افتخار میکند و هراز چندی از این آنتن، مردم را به فیض میرساند. یک دفعه چشم باز کردیم، دیدیم از گوگوش تا سروش گرفته تا ملوس و منوچ در مقابل انقلاب صف کشیدهاند و عدهای روسیاه سیاسی هم در داخل، این صف را تکریم و تعظیم میکنند و حاضر نیستند دامن خود را یک سانت از این نجاسات سیاسی کنار بکشند.
امام خمینی (ره) گویی حوادث ۳۰ سال آینده کشور را پیشبینی کرده بود و این روزهای سیاه را میدیدند. لذا یک وقتی فرموده بودند: «ما باید از این تاریخ عبرت بگیریم که مبادا یک وقتی در بین شما آقایان روحانیون بیفتند اشخاصی یا در بین مردم وسوسه کنند و خدای ناخواسته آن امری که در مشروطه اتفاق افتاد، در ایران اتفاق بیفتد... ممکن است که اگر اشخاص هوشمند تنبه ندهند و بیدار نشوند، این انتخابات موجب این شود که دو دستگیهای زیادی ایجاد شود. این همان مسئله مشروطه است البته تبلیغ هیچ مانعی ندارد، لکن مثل مشروطه نشود. آن طور نشود که هرکدام دیگری را بکوبند و آنکه دشمن ما میخواهد خطوط مختلفه را در انتخابات عمل کند... عبرت بگیرید از آنجا، اگر مثل او بشود، آنهایی که مخالف با اسلام و جمهوری اسلامی هستند و بازیگر هستند آنها میآیند قبضه میکنند. این توطئه را که میخواهند به اسم خطوط مختلفه، یک دسته را طرفدار یک جبهه بکنند و یک دسته را طرفدار یک جبهه دیگر کنند، در صورتیکه خود آنها با هم اختلاف ندارند، یک وقت این طور نشود که مردم را به جان هم بیندازند، این برای طرفداری از فلان شخصیت و آن برای طرفداری از فلان شخصیت، در صورتیکه همهاش توهمی بیشتر نیست.»
در فتنه سال ۸۸ دقیقا یک جریان سیاسی دچار غفلت سیاسی شد و حوادثی رخ داد که ذکر آن موی را بر تن آدم سیخ میکند. عناصری که روزگاری خدماتی به کشور داشتند و به همراهی با امام افتخار میکردند به خاطر «حب جاه» چنگال خونین خود را به سروصورت جمهوریت و اسلامیت کشیدند، تا مرز شعار «مرگ بر اصل ولایت فقیه» پیش رفتند و در عاشورای سال ۸۸حتی از حمله به دستههای عزاداری و هتک شعائر الهی عاشورا و کربلا دریغ نکردند!! و جالب است هنوز هم روی موضع خود ایستادهاند و عدهای غافل و ابله هم از آنها حمایت میکنند.
تصویر قامت استوار شهید شیخ فضلالله نوری در میدان توپخانه تهران که به دست منافقین مستبد بر سر دار رفت، به انقلابیون و دینداران هشدار میدهد؛ هشیار باشید، از تاریخ عبرت بگیرید، در رقابتها و منازعات داخلی، پای اجانب را به دخالت در سرنوشت ملت و کشور باز نکنید، آنها خوب میدانند یک انقلاب را به دست خود انقلابیون چگونه سرنگون کنند.
انتهای پیام/