به گزارش
خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران ، شب گذشته در بیست و پنجمین روز از ماه مبارک رمضان ، ویژه برنامه ماه عسل ، از دریچه ی امید و توکل مهمان خانه های روزه داران و مخاطبان همیشگی خود شد.
علیخانی بازهم مثل همیشه با سلام به روی ماه هم وطنان عزیز و گرانقدر و همچنین قبولی طاعات و عبادات مخاطبان خود، برنامه را آغاز کرد و گفت :خوش آمدید، هر اندازه از شما تشکر کنم بازهم نمی توانم پاسخگوی لطف و عنایت شما باشم .
سپس تیتراژ آغازین برنامه با تصاویر ارسالی مردم در فضای ماه عسل طنین انداز شد و سپس علیخانی از بابت تصاویر ارسالی تشکرکرد و افزود: استفاده از تصاویر شما در تیتراژ آغازین برنامه، باعث افتخار ماست .
در پخش آیتم شب گذشته مشخص شد دو زوجی که پس از 22 سال بهم رسیده بودند روز عید فطر مراسم عقدشان در "ماه عسل" برگزار خواهد شد.
در بخش اول چهار نفر مهمان ماه عسل بودند. علی به همراه خواهرش یکی ازمهمانان بخش اول ماه عسل بودند: علی 26 سال سن داشت و در روستای بابل زندگی می کرد، او در شرح قصه ی زندگی خود گفت: قبل از بیماری ام از صبح تا عصر کشاورزی می کردم و بعد به باشگاه ورزشی می رفتم و شب هم تا ساعت یک بیدار بودم ،قدرت بدنی خوبی داشتم اما یک مدتی، قدرتم خیلی کم شده بود و دستانم بی حس می شد و توانایی انجام کارهای گذشته ام را نداشتم بعد از آزمایش متوجه شدم دچار بیماری سرطان هستم بعد شیمی درمانی کردم و با بیماری ام جنگیدم و الان حدود یک سال و نیم از پیوند مغز و استخوانم می گذرد و در حال حاضر حالم خوب است .
دو خواهر دیگر هم مهمان بخش اول ماه عسل بودند. یکی از آنها که ماسک زده بود از شرح بیماری خود گفت: سال 91 دست راستم درد می کرد پس از مراجعه به پزشک متوجه شدم دارای بیماری سرطان هستم ولی به خاطر وجود دو فرزند کوچکم روحیه وامیدم را از دست ندادم و به خدا گفتم تو حتما به خاطر فرزندانم فرصت زندگی به من خواهی داد و الان حدود یک ماه است که پیوند مغز و استخوان انجام دادم .
پس از پخش پیام بازرگانی علی به همراه مادرش مهمان بخش دوم ماه عسل بودند.مادر علی شرح زندگی خود را اینگونه آغاز کرد: من حدود 20 سال بچه دار نمی شدم و بعد از 20 سال خدا علی را به من داد در سال 78 علی به دنیا آمد و در سال 82 وقتی علی چهار ساله بود مبتلا به سرطان شد و دکترها گفتند علی تومور مغزی دارد بعد از شنیدن این خبر خیلی شوکه شدم مثل شیشه ای بودم که با سنگ خوردش کنند و به خداگفتم چرا من؟ ولی پس از رفتن به بیمارستان و دیدن بچه های بیمار ،گفتم چرا من نه؟ دکترها گفتند هیچ امیدی به زندگی فرزندت نیست .
وی ادامه داد:هیچ فردی گمان نکند این بیماری از او دور است .علی درباره بیماری خود و مقابله با آن عنوان کرد: من الان 15 سالم است و حدود 11 سال با این بیماری زندگی می کنم ودر 9 سالگی فرق خودم با بچه های دیگر را احساس کردم چون نمی توانستم به مانند بچه های دیگر بپرم .مادرم به من گفت یک تومور تو سر توست پس باهاش دوست باش تا امید داشته باشی من هم وقتی سرم درد می کند به تومورم می گویم خیلی اذیتم نکن .علیخانی از علی پرسید هنوز این دوستت را داری ؟ علی گفت : هنوز این دوست با من است والبته بامرام ترین دوستم است.
علیخانی از علی پرسید پرسپولیسی یا استقلالی و بعد از اینکه علی گفت پرسپولیسی علیخانی به بهانه پرسپولیسی بودن علی بیان کرد: علی هم نام با علی کریمی است من از خداحافظی علی کریمی خیلی غمگین شدم او در کمال ادب ولطف خداحافظی کرد و در نامه اش نوشته بود من تمام اندوه از رفقانم را خاک می کنم واز فوتبال بیرون می آیم .علیخانی ادامه داد: علی کریمی به عنوان محبوب ترین دوست من است من یک گلایه به محبوبترین باشگاه خودم می کنم. مربیان این باشگاه در برخورد با علی کریمی خیلی بی معرفتی کردند.
علی کریمی یکی از انسانهای بامعرفت است ودر کارهای خیر همیشه خیلی ساده و بی سروصدا حضور داشته و ته دلم امیدوارم که او به پرسپولیس برگردد و بعد علیخانی به همراه مهمانان و عوامل پشت صحنه به افتخار علی کریمی کف زدند و بعد افزود: مادوست داریم علی کریمی بازگردد چراکه نامه وادب او فوق العاده است علی کسی نیست که بتوان حضور او را در فوتبال به سادگی کتمان کرد.
بعد مادر علی در ادامه عنوان کرد: باید برای مقابله با مشکلات زندگی امید شجاعانه داشت مادر تنها کسی است که می تواند فرزندش را ارام کند خیلی صبوری و سختی کشیدم ولی تحمل کردم گاهی نا امید شدم ولی دوباره آن روحیه درمن شکل گرفت .علی در پایان رو به دوربین به بچه هایی که مانند او مبتلا به این بیماری هستند، گفت بچه ها می دانم درد دارد،سخت است ولی باید به خاطر خودمون وپدرومادرهایمان امید داشته باشیم ،قوی باشید و خودتان را نبازید.
علیخانی از علی پرسید به خدا گفتی که چرا من به سرطان مبتلا شدم ؟ علی در پاسخ به این سوال اینگونه منطقی و زیبا پاسخ داد: خدا هم می خواست من را امتحان کند هم تمام گناهانم را ببخشد ،خدا بندگانش را امتحان می کند من بوسیله این بیماری دوستان خوبی پیدا کردم .
علیخانی از علی ته رفاقت با تومورشو را پرسید و علی گفت ته آن جدایی است .
علیخانی در پایان خاطر نشان کرد: به نظرم به جای اینکه دنبال قهرمان در زندگی بگردیم سعی کنیم خودمان قهرمان زندگی خود باشیم و برای آن تلاش کنیم .
ماهتون عسل