به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگارانمی گویند هنرمند جماعت حساس است. روحش
لطیف است. هر اتفاق ریز و درشتی می تواند برایش شیرین و تلخ باشد. مثلاً
اگر یک برگ از درخت بیافتد کف خیابان، یک شاعر می تواند ربطش بدهد به گذر
عمر و یک کارگردان ازش قشنگی های فصل پاییز را بفهمد مثلا. هنرمند است
دیگر. از یک اتفاق هزار و یک مدل برداشت می کند. کسی هم نمی تواند مؤاخذه ش
کند. که هنرمند است و برداشت شخصی ش از یک اتفاق را روایت می کند....
حکایتِ بعضی آدم های معروف این سرزمین
حکایت هنرمندان است. آدم های معروفی که لزوما هنرمند نیستند ولی به طرز
هنرمندانه ای یک اتفاق را با هزار و یک راه و روش تفسیر می کنند و هزار و
یک مدل نتیجه اخلاقی ازش اتخاذ می کنند.
آدم هایی که هم درشان هنرمند پیدا می
شود. هم سیاستمدار. هم ورزشکار. هم شاید مجری تلویزیون. هم پیر سیاست. هم
جوان سیاست. آدم هایی که هنرمند نیستند ولی بعضی موقع ها خیلی شبیه به
هنرمند ها می شوند...!
آدم هایی که تنور داغ احساسات مردم برای
شان خیلی مهم است. اگر یک موضوع سیاسی بین مردم داغ شده باشد یقیناً
درباره ش اظهارنظر می کنند. اگر یک سریال پرطرفدار شده باشد می توانی آن ها
را در پشت صحنه اش پیدا کنی. اگر یک نفر یک جایزه خارجی ببرد یقیناً او را
جزو اولین تبریک گویندگان به آن جناب خواهی دید. اگر فرضاً امروزِ روز
فلان شبکه اجتماعی بین مردم پر مخاطب شده، آن ها را در عنوان
........OFFICIAL پیدا می کنی که زیرش نوشته اند: من صفحه دیگه ای ندارم!
اگر هم از جنسِ سیاستمدارش باشند می نویسند: « به منظور ارتباط مستقیم و رو
در رو با مردم کشورم و برای احترام به مردم وطنم در این شبکه اجتماعی
پاسخگوی شما عزیزان خواهم بود!» و فردا روزش اگر فرضاً عروسک فامیل دور توی
جوان های مملکت طرفدار پیدا کرد، عکس آن ها را در شبکه اجتماعی شان می
بینی که دست انداخته اند گردن عروسک فامیل دور!
حالا نمی دانم اسم این کار را بگذارم برداشت هنرمندانه یا موج سواری ماهرانه!
در هر حال حضرات خوب بلدند با مردم پیش
بروند و پیش ملت ادای آدم محبوب ها را دربیاورند. ملت هم که خودمانیم بعضی
وقت ها انقدر کم حافظه می شود که این برداشت های هنرمندانه متفاوت را
یادشان نمی ماند و در لحظه از فلان موضع گیری آن آدم معروف ها خوششان می
آید و طرفداری می کنند ازشان. و به همین راحتی است که یک آدم تعداد لایک
هایش از صد هزار می گذرد و نرخ حضورش در فلان همایش به چند ده میلیون می
رسد. چون محبوب است و مردمی!
این آخر ها هم آخرین موج مردمی و اجتماعی: موجی در حاشیه فاجعه غزه...
طبیعی هم هست. دیدن یک دانه عکس از
فاجعه های این روزهای غزه برای هیچ آدم عادی طاقت نمی گذارد. حتی اگر آن
آدم مسلمان نباشد. حتی اگر اسم آن آدم کریستیانو رونالدو باشد یا حتی تر
ریحانا!
ولی همزمان با این همدردی های
آزادمنشانه، بعضی ها در داخل هم شروع کردند به همدردی با غزه. یکی I hate
war را به اشتراک گذاشت و دیگری هم stop killing… را. ولی...
نمی دانم چرا وقتی این همدردی ها را می
بینم یک دفعه صدای فریاد های «نه غزه نه لبنان جانم فدای ایرانِ» همین
حضرات در سال88 در گوشم می پیچد. آخر غزه که همان غزه است. اسرائیل هم که
همان قدر وحشی است. دنیا هم که همان. ایران هم که همان. پس چه شد که یک
دفعه تنفر از غزه تبدیل می شود به اشک برای غزه؟!
اگر کریس رونالدو از غزه حمایت می کند،
اگر کفش طلایش را تقدیم غزه می کند، کاری را می کند که همیشه انجامش می
داده. فرقی هم نمی کند که 2009 میلادی باشد یا 2014 یا حتی 2018. کریس
رونالدو و امثال کریس رونالدو کاری را می کنند که یک آدم شریف و آزاده می
کند، فارغ از هر دین و آیینی.
این دقیقاً وجه افتراق کریس رونالدو است
با برخی حضرات محبوب و بیش از حد مردمی خودمان. آدم های محبوبی که سال
2009 داد می زدند: نه غزه نه لبنان، سال 2010 ترجیح دادند سکوت کنند و به
موضوعات فانِ دیگر بپردازند، و حالا که احساسات مردم را نسبت به فجایع غزه
حساس می بینند یک دفعه احساس تکلیف می کنند و برای مظلومیت غزه گریه می
کنند!
همین، دقیقاً وجه افتراق این حضرات با
هنرمندان آزاده این مملکت هم هست. کسانی که فارغ از اختلاف نظر های سیاسی،
درباره امور جاریه مملکت اظهار نظر می کنند. فرقی نمی کند در انتخابات 92
به قالیباف رأی داده اند یا به جلیلی. طرفدار ولایتی بوده اند یا روحانی.
مهم این است که در چارچوب دین و نظام ممکلت تعریف شده اند. و مهم آن است که
حرف دل خودشان را می زنند. نه موج سواری می کنند نه ژست آدم های خوب و
مردمی را در می آورند. خودشان هستند. خودِ خودشان. و همین زلال بودن است که
باعث می شود آدمیزاد از خواندن نظرهای اجتماعی و سیاسی شان دلزده نشود و
صداقت را از خط به خط سوگواره های این روزهای غزه شان لمس کند. بر عکس
حضرات موج سواری که حال آدم از تمام این خیمه شب بازی های مزورانه شان می
گیرد.
رک باشیم. خداییش برای این ها نه غزه
اهمیت دارد و نه حتی «نه غزه». این ها فقط دنبال دریوزگی نگاه مردم اند.
راه دیده شدن را هم خوب بلدند. موج سواری را هم از آن بهتر. پس حالا که غزه
مُد شده از اشک غزه می گویند و دیروز که فحش دادن به غزه مُد بود به غزه
فحش می دادند. هیچ معلوم هم نیست که فردا روز چه موضعی دارند. کاملاً بستگی
به اوضاع احساسات مردم دارد و صد البته بادهای موسمی!
حالا نمی دانم اسم این کار این حضرات
محبوب نما ، برداشت هنرمندانه است یا موج سواری ریاکارانه. شاید هم اسمش «
نان به نرخ روز خوری» باشد؛ نمی دانم!