در این 17 روز 3700 سورتی پرواز توسط خلبانان ایرانی به شکل رسمی ثبت شد که حدوداً بالغ بر 8 هزار ساعت پرواز می‌شود. این در حالیست که صدها پرواز غیر ثبت شده نیز توسط خلبانان انجام شده که به دلایل متعددی به فرماندهی نهاجا مخابره نشده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران با آغاز حمله سراسری عراق به خاک ایران، با توجه به مشکلات پیش روی نیروی زمینی ارتش نظیر ترخیص تعدادی از نیروهای وظیفه، درخواست‌های مکرر جابه‌جایی پرسنل، دوری لشکرها از مناطق در‌گیری و تصفیه برخی فرماندهان و افسران ارشد و گرفتاری سپاه پاسداران در درگیری با عناصر جدایی طلب، عملاً 12 لشکر زرهی، مکانیزه و پیاده عراق به همراه تیپ‌های مستقل متعدد، در برابر خود، نیروی قدرتمند پیاده و زرهی ندیدند و نفرات باقی‌مانده لشکرهای 92 زرهی اهواز، 81 کرمانشاه، 84 خرم‌آباد و 28 کردستان در کنار نفرات سپاه و مردمی تنها با گذر از جان خود توانستند از سرعت پیشروی دشمن کم کنند.

در اینجا بود که مسئولان و نیروهای ستادی تنها چاره کار را در استفاده گسترده از نیروی هوایی دیدند. اما نقش نیروی هوایی در 17روز طوفانی اول جنگ چه بود؟
چه کسانی نیروهای زرهی عراق را متوقف کردند؟

نهاجا پس از آن‌که حمله غافلگیرانه نیروی هوایی عراق را دفع کرد و بالعکس در روز اول مهر با 320 یا 350 سورتی پرواز پشتیبانی و بمباران، این نیروی دشمن را به لاک دفاعی برد 3 اقدام را در دستور کار قرار داد.

 یکم، نابودی تأسیسات پشتیبانی ارتش عراق نظیر پالایشگاه‌ها و نیروگاه‌ها (عراق با بمباران پالایشگاه آبادان و برخی اهداف اقتصادی، این کار را از روز اول جنگ شروع کرده بود)چرا که مطابق گزارش‌های اداره دوم ارتش، ماشین جنگی مکانیزه عراق بشدت وابسته به روغن‌های صنعتی، بنزین و گازوئیل بود و هرگونه اختلال در لجستیک این کشور می‌توانست سرعت تانک‌ها، نفربرها و هزاران خودروی لشکرهای مکانیزه را که بسرعت در حال پخش شدن در دشت خوزستان و استان‌های غربی بودند بگیرد.

دوم، نیروی هوایی عراق هنوز با نیمی از توان خود قادر به صدمه زدن به شهرها و صنایع داخل فلات ایران بود و این اتفاق در صورت رخ دادن می‌توانست نه تنها مانع جابه‌جایی لشکرهای ارتش و رسیدن صدها هزار داوطلب به خطوط مناطق درگیری شود بلکه ایران بدون یاور و تنها را از صنایع مادر (خودرو سازی، ماشین‌سازی، فولاد و صنایع نظامی) محروم کند. مضافاً این‌که بنادر و صنایع صادرات نفت ما تنها با اندکی تلنگر می‌توانستند غیرفعال شوند و آنگاه این فشار اقتصادی بود که ما را از ادامه جنگ باز می‌داشت (صدام از سال 62 به بعد تنها در همین بخش به ما فشار آورد و حتی تا حدودی موفق شد) پس باید این نیرو غیرفعال یا نابود می‌شد.

سوم، باید ستون‌های زرهی و مراکز تجمع لشکرهای عراق و مراکز فرماندهی سپاه‌های دوم و سوم بشدت مورد حمله قرار می‌گرفت چراکه بیش از 4 هزار تانک و نفربر زرهی را نمی‌شد با روش دیگری متوقف کرد.

روز سوم نبرد بیش از 150 هواپیما از پایگاه‌های مهرآباد، تبریز، همدان، دزفول و بوشهر برای بمباران اهداف مختلف از پایگاه‌ها و پالایشگاه‌هایی در شمال عراق تا تأسیسات بندری و نفتی در جنوب آن کشور و از نیروهای متجاوز لشکر 7 پیاده عراق در کردستان تا تانک‌های لشکر 3 زرهی در جنوب خوزستان را مورد حمله قرار دادند. گردان‌های هوایی ارتش در پشت سر خود خطی از نابودی و آتش برای متجاوزان برجا گذاشتند اما دشمن نیز بیکار نبود. پدافندهای موشکی و توپخانه‌ای در خاک عراق با آتش بسیار فشرده در کنار رهگیری هوایی، چند هواپیمای ایرانی را ساقط کردند و در روی زمین نیز لشکرهای زرهی و مکانیزه با هزاران اسلحه ریز و درشت خلبانان شجاعی را که با کاستن از ارتفاع به سطح 10 تا 20 متری به دنبال غافلگیر کردن دشمن بودند، هدف قرار می‌دادند.

مطابق آموخته‌های کلاسیک هواپیمای گرانقیمت و خلبان گرانقیمت‌تر آن نباید با نزدیک شدن به نیروهای سطحی خود را به خطر بیندازد چرا که بی‌اغراق یک فانتوم و 2 خلبانش ارزشی بیش از 50 تانک و نفربرزرهی و نفراتش داشتند اما در آن شرایط چاره‌ای جز این نبود. شهرهای ارزشمند و مردم بی‌دفاع در صورت اندکی تعلل به چنگ اهریمن گرفتار می‌شدند. اما در آن سوی میدان هواپیمای قدرتمند اف - 14 یا همان تامکت در نبردهایی یک طرفه دسته دسته میگ‌ها و سوخوهای عراقی را در خاک ایران سرنگون می‌کرد. در یک مورد ویژه، خلبان عادلی و کمک خلبان مسبوق (از بهترین‌های تامکت) از فاصله 65 مایلی تنها با یک موشک فونیکس، در 2 مهر، 3 هواپیمای عراقی را که نزدیک هم پرواز می‌کردند، در آسمان متلاشی کردند. آن روز تامکت‌ها 3 هواپیمای دیگر را نیز از بین بردند.

لازم به ذکر است که اف - 14 با موشک افسانه‌ای فونیکس (به معنای ققنوس) قادر به ردیابی اهدافی از حدود 300 کیلومتری و قفل راداری و شلیک بین 150 تا 200 کیلومتری بود و قرار بود ایران با کمک این هواپیماها در صورت حمله گسترده شوروی به خلیج همیشه فارس، تا رسیدن نیروهای هوایی ناتو و امریکا مانع نیروی هوایی ارتش سرخ شود. این هواپیما آنقدر پیچیده بود که حتی نیروی دریایی امریکا در به کار‌گیری آن مشکل داشت و همواره نیمی از ناوگان اف - 14 ان کشور زمینگیر بود.

امریکا اصلاً گمان نمی‌برد ایران حتی قادر به استفاده از یک فروند از این رادار پرنده که مجهز به بهترین رایانه عصر خود بود باشد اما هنگامی که مشاهده کرد در روز اول جنگ ایران حدود 15 فروند اف - 14 را به حرکت درآورده پی برد که نیروی هوایی عراق روزهای بسیار سختی را در پیش روی دارد. (تامکت‌ها در 6 ماه اول جنگ 20 هزار ساعت پرواز بدون حتی یک تلفات داشتند به یک روایت نخستین تامکت ایران به اشتباه توسط پدافند خودی زده شد اما نخستین سقوط رسمی اف - 14 توسط یک خلبان عراقی با میراژ در آبان 60 ثبت شد تا آن زمان خلبانان ایرانی این شاهین قدرتمند، بیش از 70 هواپیمای عراقی را ساقط کردند.)

* بنیان‌های ویران شده

تقدیر چنین بود که ملت زجر کشیده عراق، 11 سال قبل از حمله امریکا و ناتو، در دوم تا هفدهم مهر 1359 طعم تلخ زندگی در زیر بمباران‌های گسترده، شکسته شدن مکرر دیوار صوتی، خاموشی‌های پی در پی، صف‌های طولانی بنزین و از دست دادن پل‌ها و جاده‌ها را بچشد. پتروشیمی زبیر، تلمبه خانه‌های فاو، پالایشگاه کرکوک؛ مخازن ده‌ها هزار تنی سوخت، تأسیسات اربیل، بنادر و تأسیسات الامیه و ام‌القصر، نیروگاه‌ها، بار اندازها، تأسیسات گازی البکر همگی مورد حمله قرار گرفتند تا جایی که می‌توان گفت صنعت نفت عراق روی «ویلچر» نشست! به همین دلیل درست از هفته دوم جنگ اعراب جنوب خلیج فارس به دنبال سوخت‌رسانی به عراق رفتند که البته نیروی هوایی کاروان‌های سوخت آن‌ها را هم از بمب بی‌نصیب نگذاشت. در حقیقت نابودی منابع درآمدی عراق سبب شد که عراق تا آخر جنگ وامدار اعراب متحد خود بماند.

در روز پنجم جنگ، نیویورک تایمز گزارش داد که عراق دیگر نفتی برای صادرات ندارد و همان روز واشنگتن پست نیز گزارش داد که تولید 5/3 میلیون بشکه نفت روزانه عراق قطع شده است. خروج عراق از بازار نفت قیمت این ماده استراتژیک را تا 8 دلار در هر بشکه افزایش داد این در حالی بود که غرب که از حمله عراق به ایران با خبر بود مخازن اصلی خود را مملو از نفت کرده بود.

* کاهش سرعت لشکرهای دشمن

با پایان هفته اول نبرد و شجاعت مثال زدنی خلبانانی نظیر رضا یاسینی، محمود اسکندری، عباس دوران، مصطفی اردستانی، فرج‌الله براتپور، علی بختیاری، اکبر توانگریان و صدها دلاور دیگر نهاجا، اکنون صدام از حمله خود پشیمان شده و ضمن فرستادن لعنت به آنهایی که او را به این مهلکه انداخته بودند، از سیاستمداران منطقه درخواست میانجیگری می‌کرد. البته با شرایط مورد نظر خودش. اما مقامات مسئول و نظامیان که می‌دیدند شرایط در میان مدت به زیان ارتش عراق است این در خواست‌ها را منوط به بازگشت عراق به پشت مرزهای بین‌المللی می‌کردند. البته هنوز نیروی زمینی عراق متوقف نشده بود.

لشکر 5 مکانیزه عراق جاده اهواز - خرمشهر را قطع کرده و در غرب شهرهای سوسنگرد، ایلام و قصر شیرین در یک قدمی محاصره و سقوط قرار داشتند. لشکرهای یک، 3، 9 و 10 عراق از سپاه سوم عمیق‌ترین پیشرفت را در خاک ایران داشتند اگرچه صدمات فراوانی نیز متحمل شده بودند. لشکر 92 زرهی اهواز با عقب نشینی منظم و با برنامه (بسیاری از مردان این لشکر حتی ماه دوم جنگ را ندیدند) فرصتی مناسب را به سیل نیروهای داوطلب و لشکرهای کمکی 77 خراسان و 16 زرهی قزوین برای رسیدن دادند. تکاوران تیپ 55 هوابرد، تکاوران دریایی، نیروهای از جان گذشته سپاه و تکاوران نوهد نیز خطی کم تعداد اما بسیار مؤثر را در برابر بیش از 150 هزار عراقی در جنوب تشکیل دادند که با کمک آتش مؤثر هوانیروز و تایگرهای وحدتی و فانتوم‌های بوشهری، داغ تصرف اهواز، آبادان، خرمشهر بطور کامل بندر امام و تأسیسات نفتی اصلی خوزستان را به دل بعثی‌ها گذاشتند.

* دفاع از مناطق حیاتی کشور

نیروی هوایی عراق نیرویی دست بسته و ضعیف نبود. این کشور دومین قدرت هوایی منطقه را در اختیار داشت و در ابتدای جنگ با 460 فروند هواپیما (که 339 فروند آن جت آماده عملیات بودند) بجز در بخش پرسنلی و هواپیمای اف - 14 در سایر موارد همپای نیروی هوایی ایران بود. البته نیروی هوایی ایران در اوج قدرت خود بسیار کارآمدتر از همتای عراقی خود بود اما نباید از یاد برد که نیروی هوایی ایران در سال 59 نه از ده‌ها هزار مستشار امریکایی بهره می‌برد و نه از اطلاعات مناسب آواکس‌ها و ماهواره‌ها. در حالی که بالعکس نیروی هوایی عراق توسط امریکا از تمام نقاط ضعف و قدرت نیروی هوایی ایران با خبر بود.

ایران در روز اول جنگ 77 فروند اف - 14، 196 فروند اف - 4 و 176 فروند اف - 5 داشت که 368 فروند آن آماده عملیات بودند. تخمین زده می‌شود که ایران بیش از 20 فروند هواپیمای خود را قبل از شروع رسمی جنگ از دست داده باشد. اما مشکل بزرگ‌تر برای نیروی هوایی افزایش سقوط هواپیماها و شهادت خلبانان ارزشمند در روزهای شلوغ اول جنگ بود. اما دفاع هوایی چگونه انجام می‌شد؟
ایران از روزهای سوم جنگ به بعد با انبوهی از هواپیماهای مهاجم دشمن مواجه بود که بدنبال انتقام از ایران و نیروی هوایی و نابودی ساختار اقتصادی و پایگاههای هوایی نهاجا بودند. اما اسکادرانهای اف 14 با حدود 25 درصد توان عملیاتی خود دسته دسته هواپیماهای دشمن را به زیر می‌کشیدند. تأسیسات نفتی خارک بارها و بارها مورد حمله دشمن واقع شد اما تنها نتیجه این حملات مرگ خلبانان و از دست رفتن دهها هواپیمای عراقی بود.

6 اف 14 در شیفت‌های 8 ساعته از آذربایجان در شمال تا بوشهر در جنوب را پوشش داده و هر حمله‌ای را دفع کرده یا سرکوب می‌کردند. خلبانان تام‌کت برای صرفه‌جویی در قطعات (بیشترین استهلاک مربوط به زمان نشست و برخاست هواپیما است) هر 2 ساعت یکبار با سوختگیری هوایی به مناطق تعیین شده باز می‌گشتند.

* نجات شهر و پایگاه هوایی دزفول

از همان ابتدای جنگ، هدف عراق تصرف شمال خوزستان با محوریت دزفول بود تا ضمن محاصره این استان زرخیز نیروهای مدافع جنوب و مرکز خوزستان را وادار به تسلیم کرده و پایگاه استراتژیک وحدتی را نیز از گردونه نبرد خارج کند.

لشکرهای 9 و 10 زرهی عراق که تنها در مقابل خود تیپ 2 لشکر 92، گروه رزمی 37 و گردان 238 را داشتند هفته دوم جنگ به 11 مایلی پایگاه وحدتی رسیدند و کار به جایی رسید که از سرهنگ فکوری خواسته شد تا پایگاه را تخلیه و سپس بمباران کند او با چشمانی اشکبار این دستور را داد اما خلبانان وحدتی که اکنون با کمک خلبانان اعزامی از تبریز تعدادشان به 107 نفر رسیده بود برای نجات پایگاه هم قسم شده و بویژه لشکر 10 زرهی عراق را زیر شدیدترین بمباران‌ها قرار دادند. البته ارتش عراق نیز بیکار ننشسته و با انتقال سیستمهای پیشرفته پدافندی مانند انواع موشک سام یا توپهای 4 لوله شلیکا ضریب اصابت را برای جتهای نهاجا بشدت افزایش دادند.

تنها بین روزهای 5 تا 14 مهر 5 فروند تایگر در این محور سقوط کرده و خلبانان آن شهید شدند این در حالی بود که این پایگاه باید از نیروهای تنها مانده در جنوب خوزستان نیز پشتیبانی کرده و در مرکز عراق نیز عملیات انجام می‌داد.

نباید از یاد برد که پایگاه شبانه نیز در زیر بمباران بود و حتی خلبان خستگی‌ناپذیری نظیر اردستانی، از آن روزها به عنوان روزهایی بدون آرامش و استراحت حتی برای یک دقیقه یاد می‌کند حال آن‌که می‌دانیم یک خلبان برای اجرای درست مأموریت احتیاج به خواب و خوراک مناسب دارد. عاقبت با شهادت دهها خلبان نهاجا و البته هوانیروز جناح شمالی سپاه سوم عراق بدون دستیابی به هدفی راهبردی در غرب دزفول متوقف شد و صدها پرسنل باقیمانده لجستیک، پدافند و خلبان پایگاه به دور از خانواده‌های خود این اتفاق را جشن گرفتند.

* سایر اقدامات

کمک به کردهای عراق، حملات متعدد به بغداد، انهدام نیروگاه اتمی عراق، حمله به اهداف اقتصادی، ضربه به نیروی دریایی عراق با کمک نیروی دریایی ایران و ضربه به خطوط مواصلاتی ارتش عراق از دیگر اقدامات نهاجا در 17 روز اول جنگ بود که گمان می‌رود سبب سقوط دهها هواپیمای خودی و شهادت خلبانان ارزشمندی شده باشد.

در این 17 روز 3700 سورتی پرواز توسط خلبانان ایرانی به شکل رسمی ثبت شد که حدوداً بالغ بر 8 هزار ساعت پرواز می‌شود. این در حالیست که صدها پرواز غیر ثبت شده نیز توسط خلبانان انجام شده که به دلایل متعددی به فرماندهی نهاجا مخابره نشده است. اکنون 34 سال از آن روزها می‌گذرد و می‌توان بخوبی قضاوت کرد که چرا ناگهان سرعت نفوذ ارتش دوم جهان عرب به داخل ایران کند شد.
سرتیپ خلبان دکتر نیک‌بخش حبیبی در کتاب خود با عنوان ماهیت قدرت هوایی درباره آن روزها می‌نویسد:

نیروی هوایی ایران با اشغال بعد سوم (ارتفاع) صحنه نبرد و همینطور در اختیار گرفتن بعد چهارم جنگ (زمان)هم توانست صدام را در هفته دوم جنگ به تغییر استراتژی و ترک مخاصمه وادار کند و هم فرصت ایجاد همگرایی ملی برای مقابله با پیشروی دشمن در اختیار سیاستمداران قرار دهد.

*  علی غفوری / روزنامه ایران

برچسب ها: نیرو هوایی ، ارتش ، عراق
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.