به گزارش
خبرنگار ادبیات باشگاه خبرنگاران، نگاهم تا افق میرود تا ربنایم را در میان انبوه نیایشها بگنجانم چه صبورانه میشنوی مرا که غرق در اقیانوس گناهان شدهام و امید به دریای بخششت دارم.
تنها دلم به یافتنت در پهنای بی کران افق خوش است درآن دور دستهایی که امید را در قلبم طنین انداز میکند نگاهم تا افق میرود تا بگویم هنوز هم امیدم به رحمتت بی نهایت است.
چه ساده فراموش کردهام که قرارمان زمان آمدنم به دنیا چه بود. دریای عصیانم را میبینی و آرام از کنارش میگذری انگار آمدهام تا عصیان کنم.
چه صبورانه تحمل میکنی این همه نافرمانی را چه صبری در برابر عصیانگری چون من داری.
راستی دریای بخششت را چگونه میتوان تصور کرد چگونه میتوان در برابر تلاطمهای هر روز زندگی به تو رسید به تویی که بی وقفه غفاری و رحمان.
انتهای پیام/ اس