پیشبینی قبل از وقوع بحران
در هر دو حادثه سال 78 و فتنه سال 88 از مدتها قبل پیشبینی رسانهها و
تحلیلگران اصلاحطلب این بود که فضای تشنج بر کشور حاکم خواهد شد. در سال
78 چهرههای سیاسی اصلاحطلب پیشبینی میکردند که تغییر قانون مطبوعات و
یا قتلهای زنجیرهای اعتراضاتی را به وجود بیاورد و در سال 88 نیز از همان
ابتدای کار در روز 22 خرداد این پیام برای فتنهگران ارسال شد که در صورتی
که موسوی رأی نیاورد مردم به خیابانها بریزند! بسیاری از رسانههای غربی
نیز در هر دو مورد پیشبینی کرده بودند که قرار است اتفاقی بزرگ در تهران
رخ دهد. رسانههای غربی که جزء به جزء اتفاقات فضای سیاسی کشور در زمان
اصلاحات را مرور میکردند از چند روز قبل پیشبینی اعتراضی بزرگ در
خیابانها را اعلام کرده و در سال 88 نیز زمانی که موسوی با برگزاری
کنفرانسی مطبوعاتی، در همان شب رأیگیری پیروزی خود را در انتخابات اعلام
کرد، رسانههای غربی پیشبینی کردند طوفانی عظیم پایتخت ایران را در بر
میگیرد!
استفاده از فضای دانشگاهی برای فتنهگری و لغو امتحانات
فتنه سال 78 در فضای دانشگاهی تهران آغاز شد. گرچه احزاب تندروی اصلاحطلب
پشت این ماجرا بودند اما رهبران آنها ترجیح دادند این مسئله را از
دانشگاهها که گمان میرفت بدنه فعال و همراهی داشته باشد آغاز کنند. در آن
زمان دانشگاهها عملاً به باشگاه سیاسی احزاب تبدیل شده و بعد از دو سال
که از روی کار آمدن دولت اصلاحات میگذشت هرروز دانشجویان با خط تازهای به
اعتراض در مورد مسایل مختلف و برپایی تجمع میپرداختند. کوی دانشگاه برای
اولین بار نبود که ملتهب میشد و هرروز تجمعات گوناگونی در این محل
خوابگاهی اتفاق میافتاد.
در سال 88 با وجود اینکه التهاب از دانشگاه شروع نشد، اما این خاطره از سال 78 برای فتنهگران باقی مانده بود که باید کلاسهای درس را تعطیل کرده از دانشجویان بخواهند در امتحانات شرکت نکنند. فتنهگران همان خیابان انقلاب و میدان انقلاب و دانشگاه تهران را برای محل آشوب انتخاب میکردند. عوامل آنها در دانشگاهها به همان ترتیب قبلی به پخش بیانیه و شبنامهها اقدام میکردند و تجمعات مختلفی را برگزار میکردند.
کودتای رسانهای
وقایع کوی دانشگاه را روزنامهها با تیترها درشت و تنشزای خود رقم زدند.
بهجرائت میتوان گفت ماجرای کوی دانشگاه در سال 78، یک کودتای رسانهای از
جانب رسانههای اصلاحطلب بود. آنها از یک اصلاحیه بر قانون مطبوعات چنان
معضلی ساختند که تنها در حدود یک هفته بعد و توسط بسیج شدن مردم در
خیابانها از بین رفت. مطبوعات اصلاحطلب در آن زمان از مسایلی چون قتلهای
زنجیرهای، اصلاح قانون مطبوعات و مسایل مطرح شده در مجلس و روابط دولت و
مجلس گزارشهایی را منتشر میساختند که تنها هدفش تحریک مردم و
خوانندگانشان به اعتراض و بدگمان کردن مردم به اصل نظام جمهوری اسلامی بود.
در سال 88 نیز همین اتفاق دوباره تکرار شد. فضای انتخابات باعث شکلگیری
تعدادی روزنامه شد که تنها برای روزهای انتخابات شکل گرفته و میدانستند
بعد از پایان یافتن روزهای پرشور تبلیغات ریاست جمهوری، کارنامهشان آنقدر
مملو از دروغ و شایعه پراکنی و تشویش افکار عمومی است که دیگر نمیتوانند
بعد از انتخابات نیز به کار خود ادامه دهند. در زمان حادثه کوی دانشگاه در
حدود 20 روزنامه و هفتهنامه وظیفه شکلدهی به افکار عمومی را بهعهده
داشتند، در ماجرای فتنه سال 88 این وظیفه بهطور مشترک بهعهده روزنامههای
اصلاحطلب و البته شبکههای تلویزیونی معاند نظام و یا شبکههای خبری
مانند بیبیسی فارسی افتاد.
کمک رسانههای غربی
رسانههای غربی برای فتنه سال 88 سنگ تمام گذاشتند! از بیبیسی فارسی
گرفته تا رسانههای کممخاطبی چون شبکه ماهوارهای VOA و سایتها و
روزنامههای وابسته به اپوزیسیون خارجنشین بههمراه تعداد زیادی از
شبکههای اجتماعی همه و همه در خدمت فتنهگران قرار گرفت. مسئله شایعات و
خبرسازیها در فضای مجازی بهقدری در سال 88 توسعه پیدا کرد که هیلاری
کلینتون وزیر امور خارجه آمریکا از بخش فنی سایت توئیتر خواست که پروسه
تغییرات خود را که منجر به کند شدن این شبکه مجازی میشد به تأخیر بیندازد
تا رسانههای غربی اخبار دقیقتری از حوادث ایران داشته باشند. در فتنه سال
78 نیز رسانههای غربی که در آن زمان تنها محدود به چند رادیوی بیگانه و
تعدادی سایت بود دست به کار شده اخباری از تهران منتشر کردند که با
هیچکدام از حوادث ایران همخوانی نداشت. رسانههای غربی در آن زمان با
تیترهای درشت در مورد تعداد کشته شدهها در حادثه کوی دانشگاه به استقبال
از این مسئله رفتند و نوشتند: شایع شده است که تهران حکومت نظامی است و
ارتش با تانک به خیابانها خواهد آمد. این رسانهها همچنین بیان کردند شایع
شده بخشی از صدا و سیما به آتش کشیده شده و دفتر روزنامه کیهان تخریب شده
است! شایعه کشته شدن در حدود 25 نفر از دانشجویان نیز یکی دیگر از
خبرسازیهای رسانههای غربی در مورد حوادث سال 78 بود که در سال 88 نیز
بعینه تکرار شد.
حمایت آمریکا، صهیونیستها و منافقین از هر دو فتنه
شاید دیگر نیاز به واکاوی نباشد و تنها مرور این نکته کافی باشد که آمریکا
در هر دو حادثه سالهای 78 و 88 از فتنهگران بهصورت علنی و رسانههای
صهیونیستی نیز بهشدت از مسئله آشوبها در تهران حمایت کردند. منافقین نیز
که حضوری فیزیکی در درگیریهای هر دو فتنه داشتند، از نظر رسانهای نیز
بهشدت از این مسائل استقبال کردند. در سال 78 منافقین به آتش زدن اموال
عمومی و به آشوب کشیدن خیابان انقلاب و کوی دانشگاه پرداختند و در سال 88
نیز بعد از برگزاری راهپیمایی سکوت که توسط معترضان به نتیجه انتخابات
ساماندهی شده بود، این اعضای منافقین بودند که به پایگاه بسیج حمله کردند.
تلاش برای کشتهسازی
در هر دو سال 78 و 88 فتنهگران دست به طراحی پروژه کشتهسازی برای
اصلاحات زدند تا نشان دهند اصلاحات واقعاً برای حیات دوباره به خون نیاز
دارد. اما درهر دو مورد نیز بعد از مدتی دروغهای عجیب و غریب زیادی از این
خبرسازیها بیرون آمد. در سال 78 در اولین روز درگیریهای پلیس با
دانشجویان در کوی دانشگاه، بهسرعت خبرسازیهایی مبنی بر کشته شدن 25 نفر
از دانشجویان انجام گرفت و فردای آن روز در بیشتر دانشگاههای تهران با پخش
قرآن و سیاهپوش کردن دانشگاهها لیستی از افراد کشتهشده نیز منتشر شد.
در سال 88 نیز رهبران فتنه در مراسمهای ختمی شرکت میکردند که مردهای
نداشت! نکته جالب در این مورد این است که در هر دو مورد تعدادی از کشته
شدهها از اعضای بسیج بودند که بعد از مدتی اعلام کردند در کمال صحت و
سلامت به سر میبرند و اصلاً در این حوادث در تهران نبودهاند!
در سال 88 نیز تلاش رسانههای اپوزیسیون برای کشتهسازی و پروژه 72 کشته
با افشا شدن دروغهای متعدد رسانههای اپوزیسیون ناکام ماند. در هر صورت
رسانههای معاند بهعنوان نمادی برای فتنه 88 میگشتند که با قتل مرموز ندا
آقاسلطان این نماد نیز به دست رسانههای صهیونیستی و منافقان افتاد.
سردادن شعارهای تند علیه نظام و مسئولان عالی جمهوری اسلامی
شکلگیری آشوبها در کوی دانشگاه بهبهانه عملکرد مجلس در قانون مطبوعات
بود. در فتنه سال 88 نیز فتنهگران به نتیجه انتخابات معترض بودند و دولت
نهم را مسئول تقلب در انتخابات میدانستند. البته آنها هیچگاه نتوانستند
ادعای خود را ثابت کنند اما مسئله به همینجا نیز ختم نشد و در هر دو مورد،
فتنهگران یکراست به ستون خیمه انقلاب یعنی اصل ولایت فقیه یورش بردند.
در سال 78 با هدایت برخی از مسئولان دولتی، عدهای از فتنهگران قصد داشتند
بهسمت بیت رهبری بروند و در سال 88 نیز بعد از مدتی شعارهای ساختار
شکنانه و مخالف اصل ولایت فقیه از آشوبگران شنیده شد. این در حالی بود که
رهبر معظم انقلاب در هر دو مورد با دعوت این افراد به آرامش به مسئولان وقت
نیز دستور پیگیری مسائل مورد اعتراض آنها را دادند. در حادثه کوی دانشگاه
رهبر معظم انقلاب بیان کردند که قلبشان از این مسئله جریحهدار شده و دستور
رسیدگی سریع به این موضوع را دادند و در ماجرای فتنه 88 نیز ایشان شخصاً
وارد میدان شده و با دعوت از مدیران ستادی کاندیداها مسئله تقلب در
انتخابات را بررسی و خودشان شخصاً دستور بسته شدن بازداشتگاه کهریزک و
رسیدگی به پرونده مأموران متخلف را صادر کردند.
تعدی به بانوان محجبه و افراد عابر
در ماجرای کوی دانشگاه، در روز 19 تیر و زمانی که فتنهگران به خیابان
انقلاب و روبهروی دانشگاه تهران رسیدند، به هر خانم چادری و محجبهای که
میرسیدند به او تعدی کرده چادر و روسری از سرش برمیداشتند. این افراد در
مقابل کسانی که چهره حزباللهی داشتند نیز همین اقدامات را انجام و عابران
را مورد ضرب و شتم قرار میدادند. در فتنه سال 88 نیز چنین مسئلهای در
نقاط مختلف تهران دیده شد.
همیشهحاضری در فتنه بهنام فائزه
در سال 78 اصلاح طلبان سعی کردند بهبهانه ورود افراد شاخص به دانشگاه و آرام کردن دانشجویان آنها را بهنوعی وارد دانشگاه کرده از آنها بخواهند برای دانشجویان سخنرانی کنند که در واقع به تحریک آنان برای ادامه فعالیتهایشان هم پرداخته باشند. یکی از چهرههایی که بعدها بیشتر در تجمعات دیده شد و هر از گاهی بهبهانهای میان معترضان دیده میشد، فائزه هاشمی بود. او با حضور در جمع دانشجویان در کوی دانشگاه چنان سخنرانیای کرد که شاهدان گفتند دانشجویان قبل از سخنرانی وی آرامتر بودند! او در سال 88 با این حال کارنامهای بینظیر از حضور در تجمعات غیرقانونی از خود به جای گذاشت و هر از گاهی بهبهانه خرید ساندویچ! و روسری! در اماکنی که فتنهگران حضور داشتند، مشاهده شد. در سال 88 «هاشمی» دیگری نیز به حضور در اتاق فکر فتنهگران متهم شد و آن مهدی هاشمی بود که با وجود گذشت تقریباً 5 سال از آن زمان هنوز هم دادگاه مربوط به فعالیتهای وی در دوران فتنه به نتیجه نهایی نرسیده است.
مسجدسوزی
هم در سال 78 و هم در سال 88، فتنهگران به مساجد نیز رحم نکردند و به
آتشزدن مساجد پرداختند. در سال 78 اغتشاش گران به مسجد سید الشهدا(ع) یورش
برده به آنجا خساراتی را وارد کردند و در سال 88 نیز فتنهگران به آتشزدن
مسجد لولاگر در خیابان نواب تهران روی آوردند.
نقش بیانیههای مجمع روحانیون مبارز
بیانیههای مجمع روحانیون مبارز تأثیر عجیبی روی شکلگیری حوادث سال 78 و
88 داشته است. در سال 78 چند روز قبل از شکلگیری حادثه 18 تیر، این بیانیه
مجمع روحانیون مبارز در اعتراض به اصلاح قانون مطبوعات بود که باعث تحریک
احساسات دانشجویان و اعتراضات آنان شد و در سال 88 نیز با وجود اینکه وزارت
کشور اعلام کرده بود مجوزی به این مجمع برای برپایی راهپیمایی اعتراضی
سکوت در روز 24 خرداد نداده است، این گروه تنها نیم ساعت مانده به زمان
راهپیمایی بیانیه قبلی خود را لغو و از معترضان خواست که در راهپیمایی شرکت
نکنند. این در حالی بود که این افراد از ساعتها پیش به خیابان ریخته و
درگیریها نیز در آن زمان آغاز شده بود.
مردم فتنه را جمع میکنند
هم در فتنه سال 88 و هم در ماجرای کوی دانشگاه در سال 88، در نهایت این
تجمع مردمی برای حفظ انقلاب اسلامی بود که منجر به از بین رفتن فتنه شد .
مردم در سال 78 به خیابانها ریختند و آشوبگران را از خیابانها بیرون
ریختند و در سال 88 نیز بعد از 8 ماه صبر و مدارا با این افراد در نهایت در
روز نهم دی ماه حماسهای دیگر خلق کرده فتنه را برای همیشه از بین بردند.