شب گذشته شاهد سوژه ای داغ از تنور ماه عسل بودیم که بیانگر واقعیت پذیری قصه ی کودکیمان بود.

به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران، در هشتمین روز از ماه مبارک رمضان ماه عسل باز هم میهمان  خانه های مخاطبان شد تا مردم از دریچه ی نگاهشان نظاره گر آن باشند.

علیخانی با سلام به روی همه ی هم وطنان گرانقدر ماه عسل، برنامه را آغاز کرد و سپس از محبت ها و لطف مخاطبانش تشکر کرد و تقاضا کرد تا به مانند روزهای گذشته افتخار همراهی با برنامه را به او  بدهند.

پس از پخش تیتراژ آغازین درباره برنامه شب گذشته متذکر شد: باید کاری برای بچه های کار  کنیم، تعهد و مسولیت بزرگی روی شانه های دولت است حواستان باشد، چرا که این مسله تیغ دولبه است ماهم توانایی انجام کار در این زمینه را داریم و امیدوارم نگاهمان را تغییر دهیم و سعی کنیم ازاین بچه ها تنها برای دیده شدن خودمان در رای گیری ، موسیقی و... بهره نبریم، تمام تلاشمان از برنامه شب گذشته تماشای این بچه ها بابت خودشان بود .

سپس با این عنوان که از نظر من برنامه امروز خیلی جذاب است چراکه همیشه در دوران کودکی فکر می کردیم  این موضوع قصه است ولی الان می بینیم واقعیت دارد ، به مخاطبان پیشنهاد کرد که حتما بیننده قصه ی امروز ماه عسل باشند. در جایگاه مهمانان ماه عسل یک زوج مهمان برنامه بودند که حدود شانزده سال از زندگی مشترک آنها می گذشت و حاصل زندگی مشترکشان دو فرزند دختر بود.

مرد کاپیتان کشتی های تجاری بود و کارش به گونه ای بود که حدود شش ماه در مسافرت سپری می کرد ، علیخانی شیطنتش در اینجا گل کرد و رو به همسر این کاپیتان گفت: در طی نبود همسرتان چه می کنید؟ خانم پاسخ داد: گاهی با او سفر می کنم ولی کلا زیر نظرش دارم .

علیخانی متذکر شد: در کشتی یاد تایتانیک نمی افتید؟ بعد رو به عوامل پشت صحنه گفت: تلویزیون تایتانیک را پخش کرد دیگه فقط سی و سه دقیقه اش مانده بود. بعد آیتمی از دزدیده شدن کشتی نیروی دریایی  توسط دزدان سومالی پخش شد، که بیانگر حضور مهمانان در برنامه بود.

هفتم فروردین سال 1391 کشتی تجاری ایران با بار 62 هزار تن شکر از  برزیل به سمت ایران توسط دزدان دریایی سومالی محاصره می شود که این محاصره حدود پنج روز به طول می انجامد که بالاخره بعد از سه روز تکاوران دریایی به کشتی می رسند و پس از حدود 36 ساعت در گیری موفق به نجات کشتی و دستگیری دزدان دریایی می شوند و هم اکنون این دزدان دریایی در زندان کشورمان به سر می برند. هنگامی که کاپیتان داستان این پنج روز محاصره را بازگو می کرد گفت: من به جایی رسیدم که وصیت نامه ام را هم نوشتم ،علیخانی پرسید الان وصیت نامه را داری ؟ که با این پاسخ که در آن درگیری و اصابت گلوله گم شد ، مواجه شد.

علیخانی با تلاش برای برانگیختن حس حساسیت خانم متذکر شد: خانم من اگر جای شما بودم حتما پیگیر آن وصیت نامه می شدم چون رمز گشایی در آن وجود دارد. دو مهمان دیگر که یک مادر و فرزند بودند در کنار این زوج قرار گرفتند ، شهریار علی آبادی سر ملوان کشتی و نماینده مالک کشتی بود که در سال 1389 از ایران به سمت کنیا بار کانتیر حمل می کرده که  در این مسیر دزدان دریایی سومالی به آنها حمله می کنند و کشتی آنها را به سمت لنگرگاه سومالی می برند و آنها را حدود یک سال و نیم در همان کشتی نگه می دارند بعد از این مدت ،حدود شش ماه در خشکی آنها را شکنجه می کنند و سپس حدود 20 روز پیش با فرار از زندان روستاهای سومالی به سمت ایران می آیند و هم اکنون حدود دو هفته پیش به ایران بازگشته بود.

مادر شهریار مدام گریه می کرد و از سختی دوری فرزندش می گفت و در این بین علیخانی که تحمل ناراحتی و گریه ی مادر را نداشت مدام با دلداری او را دعوت به آرامش می کرد که مادر سختی چهار سال دوری از فرزندش را به سختی تحمل مادران شهدا تشبیه کرد و اینکه هم اکنون ،حال مادران شهدا را درک می کنم و در این بین اضافه کرد: در تمام این مدت یک مادر شهید که بیست سال فرزندش مفقود الاثر بود مرا دلداری می داد.

شهریار که حدود سه ماه قبل از ربوده شدنش عقد کرده بود، بیان کرد: در طول عمرم تا این اندازه به خدا نزدیک نشده بودم و با او دردودل نکرده بودم ، علیخانی که حس کنجکاوی او را تحریک می کرد خیلی محافظه کارانه پرسید اگر یک سوال بپرسم ناراحت نمی شوید؟ همسر شما الان کجاست؟  که شهریار پاسخ داد: الان دانشگاه است و من مدیون همسرم هستم چرا که وفاداری خود را در طی این مدت به من نشان داد.

مادر شهریار اضافه کرد : اگر خانواده همسر شهریار نبودند من هم الان نبودم .علیخانی در پایان متذکر شد، داستان زندگی شهریار فیلم جذابی خواهد شد مطمنم بعد از برنامه سراغت خواهند آمد چرا که سوژه داغ و جذابی داری.

علیخانی پس از خروج از دکور برنامه خاطر نشان کرد: یه کم گیج شدم یوسف اسیر چاه بی خردی برادرانش شد ، ما اسیر بی فکری خودمونیم ،گریه های مادر عجیب بود ،خدایا یوسف را عزیز مصر کردی یه کاری کنیم ،عزیز تو بشیم .

 ماهتون عسل

گزارش از سمیه مردانی


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۹
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۱:۰۴ ۱۸ تير ۱۳۹۳
تنها چیزی که تو این مملکت کم ارزشه جون آدماس
اسلام و انسانیت رو به افتضاح کشوندن
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۰۳:۰۸ ۱۷ تير ۱۳۹۳
چرا دولت پول آزادی شهریار رو نداد
Iran (Islamic Republic of)
محسن
۱۸:۰۱ ۱۶ تير ۱۳۹۳
سلام واقعا شرم اور برا مسئولین که چنین اتفاقی افتاده و کاری نکردند لطفا جوابگو مردم باشید حالا اگر یک اقا زاده بود کشور را به خاطر او به تلاطم می انداختندند تا او را ازاد کنند متاسفم متاسفم متاسفم........
Iran (Islamic Republic of)
محمد
۱۷:۵۹ ۱۶ تير ۱۳۹۳
لطفا یکی جواب عاطفه را بده ما منتظریم
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۷:۳۶ ۱۶ تير ۱۳۹۳
گفتند که با قبایل رایزنی شد اما نا موفق بود بعد بهشون میگن شما از این‌روستا خودتون بکشید بیرون ما میتونیم کمک کنیم که یه لطف خدا حاصل شد ؛ فقط چرانگذاشتن از شرایط سخت اعتقادی که بهش اشاره شد اطلاعاتی بهمون بدن
Iran (Islamic Republic of)
منصور
۱۲:۴۷ ۱۶ تير ۱۳۹۳
لطفا برای کسب اطلاعات بیشتر راجع به اسارت شهریار علی آبادی به لینک زیر مراجعه کنید
http://irankhabar.ir/vdcb5wb8.rhb8gpiuur.html
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۲:۲۱ ۲۲ تير ۱۳۹۳
به آدرس لینکی که گذاشتید رفتم در این مورد چیزی نبود.
Iran (Islamic Republic of)
عاطفه
۱۱:۳۴ ۱۶ تير ۱۳۹۳
سلام چرا ماجرای اسارت شهریار چهار سال طول کشیده و کسی کاری نکرده ؟لطفا یک نفر جواب من رو بده
Iran (Islamic Republic of)
حسین
۱۵:۰۲ ۱۶ تير ۱۳۹۳
جواب عاطفه، جواب عاطفه ، جواب عاطفه
سه تاش مال خودت!
آخرین اخبار