ذکر یا حسین علیخانی از اشک مهمان/دفاع علیخانی از دهه شصتی ها

علیخانی پس از دیدن اشک مهمانش در برنامه از اینکه مردم برنامه را محکوم به غم کنند، ترسید.

به گزارش خبرنگار رادیو  تلویزیون باشگاه خبرنگاران، ویژه برنامه ماه عسل در چهارمین روز از ماه مبارک رمضان با اجرا و تهیه کنندگی احسان علیخانی ،از قاب تلویزیون مهمان نگاه مخاطبان شد.

علیخانی پس از سلام به بینندگان درجه یک برنامه، از لطف و نگاه مخاطبان تشکر کرد، سپس متذکر شد سعی کنیم سرمان را از زندگی دیگران بیرون بکشیم اگر توانایی حل مشکلات و خوب شدن حالشان را داریم که بسم الله ، در غیر این صورت کار به زندگی دیگران نداشته باشیم .

وی پس از پخش تیتراژ ادامه داد: از بین پیامک هایی که برایمان ارسال کردید یک پیامک برایم جالب بود که با انتقاد ازمن ،عنوان کرده بود، فکر می کنید شما بهترین هستید ؟ علیخانی در تشریح آن گفت: اگر کسی جلوی لنز دوربین ایستاد وگفت:که من بهترین بنده ی خدا هستم دروغ میگوید ، ماهم شبیه شما هستیم تمام این صندلی و برنامه و قصه‌هایش یک تلنگری برای همه ما است و بزرگترین هدفمان این است که زود قضاوت نکنیم.
 
سپس در تکمیل صحبت‌های خود افزود: به طور حتم افراد با استعدادتر ، تواناتر از من توانایی اجرای این برنامه را دارند. امسال اجرای ماه عسل قسمت من شده اما فکر نکنید که ما از بالا به دیگران نگاه می کنیم.

 اولین مهمان برنامه مردی متولد سال 1333 بود که دارای یک خواهر و برادر بود که هر دوی آنها در خارج از کشور زندگی می کردند او در سال 1352 برای ادامه تحصیل به کشور انگلستان می رود و فوق لیسانس مدیریت بازرگانی را از دانشگاه انگلستان دریافت می کند.

 علیخانی در پاسخ به این جمله گفت: من سی سال بعد از شما این مدرک را گرفتم و فکر کردم خیلی مد است ، من همه تلاشم را برای فوق لیسانس کردم ولی نشد و در ادامه تصریح کرد: رفتن به دانشگاه برای دهه شصتی ها خیلی سخت بود کسانی که اکنون دانشگاه قبول می شوند ،گمان نکنند خیلی هنر کردند الان تنها رتبه و دانشگاه معتبر رفتن ، مهم است.

مهمان در ادامه قصه ی زندگیش را اینگونه توصیف کرد: بعد ازاخذ مدرک، ازدواج کردم و صاحب یک پسر و یک دختر شدم همه چیز خوب بود تا اینکه همسرم در سال 84 به سرطان خون مبتلا شد و من هم منزل مسکونی خود را برای درمان و مداوای او فروختم اما همسرم فوت کرد و بعد از آن یک خانه اجاره کردیم تا اینکه حدود چهار ماه پیش تصادف کردم و هنوز بعد از آن تصادف دست و پاهایم بی حس است و بعد از آن صاحبخانه اثاثیه ام را بیرون انداخت و الان حدود سه ماه در گرم خانه شهرداری زندگی می کنم و فرزندانم در شهر اراک مشغول تحصیل هستند و از وضعیت من خبر ندارند ، علیخانی که از صحبتهای مهمان مبهوت مانده بود، دلیل حضورش را در برنامه پرسید و گفت: پس چرا به اینجا آمدید؟ مهمان که آرامش عجیبی داشت ، پاسخ داد: اشتباه من این بود که فکر امروز خود نبودم و برای فرزندانم همه چیز تهیه کردم تا احساس ناراحتی نکنند ولی هرگز به فکر پس انداز نبودم . علیخانی که هنوز قانع نشده بود گفت : چرا به فرزندانتان مشکلتان را مطرح نکردید؟به هر حال آنها بزرگ شده اند و می توانند کمکتان کنند .

علیخانی‌ که سوال‌های زیادی ذهنش را درگیر کرده بود اظهار کرد: خیلی حرف‌های زیادی در ذهنم می آید ولی تصمیم گرفتیم زود قضاوت نکنیم. قبل از معرفی مهمانان بعدی کلیپی از زندگی مهمانان که تکمیل کننده معرفی آنها بود پخش شد.
 
 هر دوی مهمانان در بازار مشغول باربری بودند و یکی از فرزندان آنها هنگام تماشای کلیپ بغض کرد پس از پایان کلیپ علیخانی با خنده گفت: الان در فضای مجازی سوژه ای جز ماه عسل نیست من هم خیلی روم زیاده ،در رسانه ها گفتند علیخانی یک هفته قبل از شروع ماه عسل  تمرین بغض می کند من در این چند سال شاید چند بار بغض کرده باشم ما را محکوم به این می‌کنند که برنامه غمناک است ، این را به خاطر این گفتم که وقتی  دخترتان هنگام پخش آیتم اشک ریخت گفتم یاحسین الان بینندگان می گویند در همین چند برنامه اول ، ماه عسل اشک مردم را درآورد.

یکی از مهمانان که به همراه دو  دخترش در برنامه حضور یافته بود 18 سال باربر بود و مهمان  دیگر به همراه پسرش بر روی صندلی ماه عسل نشسته بود 35 سال به این شغل مشغول بود و هر کدام از فرزندانشان به وجود و شغل پدرشان افتخار می کردند و قدردان زحمات آنها بودند .

علیخانی در پایان پس از خروج ازصدف سفید رنگ عنوان کرد:خدا کند دستمان جلوی کسی دراز نشود علاوه بر آن با دستمان دست رد به سینه کسی نزنیم.

گزارش از سمیه مردانی


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
نظرات کاربران
انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۰
Iran (Islamic Republic of)
امین
۱۸:۲۵ ۱۳ تير ۱۳۹۳
این حرف آخرش...
خدا کند دستمان جلوی کسی دراز نشود علاوه بر آن با دستمان دست رد به سینه کسی نزنیم.
Iran (Islamic Republic of)
ارمان
۱۲:۰۷ ۱۳ تير ۱۳۹۳
نه واقعا برنامه خوبیه هر چند غمگین باشه ما رو با خیلیا اشنا میکنه با کسایی ک زندگیشون پر از درس برا ی ماهاست.
United States of America
علیخانی
۰۹:۲۹ ۱۳ تير ۱۳۹۳
باسلام,ما مردم ایران تمام این مشکلات را میدانیم و همه شان را حس کرده ایم چون باحقوق کارمندی و زیرفشارگرانی زندگی میکنیم,از این مهمانان مسولان ارجمند و خود احسان درس عبرت بگیردو کمک حالشان شود که باپول صداوسیما و پول این مملکت کت و شلوارهای گران قیمت و زرق و برق دارمیپوشد و باتمام خوشی مهمانان را دست می اندازد.
Iran (Islamic Republic of)
ناشناس
۱۵:۰۸ ۱۲ تير ۱۳۹۳
کنکور از سال 76 تا 84 به دلیل رشد جمعیت و ظرفیت کم دانشگاه ها خیلی خیلی سخت شده بود حتی آن هایی که دانشگاه آزاد می رفتند ضعیف نبودند فشار خیلی زیاد بود.
Iran (Islamic Republic of)
شاهد
۱۲:۲۹ ۱۲ تير ۱۳۹۳
چرا سوالهایی رو میپرسید که اون پسر ومخصوصا دخترهای اون مرد زحمت کش احساس خجالت کنن.به جای حمایت ازکار ووجدان کاری وحفظ شرافت مردم سوالهایی رو مثل آیا شما ازشغل پدرتون راضی هستین.وقتی هم به هرنحوی میگن آره سعی مینکه بگه که دارن دروغ میگن.یا سوالی که پرسیداینکه اگه راست میگی چرا خودت کمک به پدرت نمیکنی؟خوب نیست با آوردن مردم به برنامه سعی بشه که میهمان به خصوص جلوی بچه هاش سنگ روی یخ بشه اینو ازنگاههای اون دخترهای مومن میشد خوند.پناه برخدا
آخرین اخبار