به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگارانپروفسور "یوخن هیپلر"، دانشمند علوم سیاسی و پژوهشگر صلح در مؤسسه توسعه و صلح (INEF) دانشگاه دویسبورگ آلمان به چگونگی شکلگیری و قدرت گرفتن گروه تروریستی داعش پرداخته و نوشته است: سوریه گرفتار درگیریهای داخلی است، در مصر سرکوبگریهای سخت شکل گرفته، لیبی گرفتار هرج و مرج بوده و در عراق نیز درگیریهای داخلی بار دیگر بروز کرده و به وقایع سوریه پیوند خورده است. بهجای امید به بهار عربی امروز خشونت سیاسی و جنگ، تعیین کننده شرایط در شمال آفریقا و خاورمیانه است.
در ادامه این مقاله آمده است: سرعت پیشروی و تکامل گروه افراطی و تروریستی موسوم به دولت اسلامی عراق و شام (داعش) ممکن است واقعهای دور از انتظار بوده باشد، اما اینکه عراق در مسیر درگیریها و اختلافات خشونتبار قرار گیرد در سالهای اخیر بهندرت قابل پیشبینی بود.
نویسنده در بخش دیگری از این مقاله خاطرنشان کرد که در فاصله سالهای 2004 تا 2008 عراق بهشدت تحت تأثیر درگیریهای داخلی بود و مهمترین جنبه این درگیریها شورش گروههای جهادی و سنیهای سکولار و متصل به قبایلی خاص علیه گروههای اشغالگر خارجی و دولت موقت عراق بود. گروههای تروریستی و نزدیک به القاعده در آن زمان موفق شدند در سایه این اختلافات و درگیریها به یک بازیگر قدرتمند در عراق تبدیل شوند، اما این موفقیت مدت زیادی طول نکشید.
بهدلیل تکبر و خشونت این گروههای شورشی و جهادی افراطی حتی جمعیت سنی عراق نیز از آنها رویگردان شدند و در مقابل شریک سابق افراطی خود ایستادند. به این ترتیب گروههای شورشی و جهادی افراطی بهزودی عملاً عقب نشستند و خشونت سیاسی در عراق حدود 95 درصد کاهش یافت. در سالهای 2009-2011 این فرصت ایجاد شد که عراق در یک مسیر صلحآمیز و پایدار قرار گیرد.
نویسنده با انتقاد به سیاستهای فرقه گرایانه نوری المالکی نخست وزیر عراق و اینکه وی از فرصتی که برای انسجام و یکپارجگی این کشور در سالهای اخیر به وجود آمد استفاده نکرد در بخش دیگری از این مقاله نوشت: در چنین چهارچوب سیاسی در عراق در سال 2011 در کشور همسایه یعنی سوریه درگیریهای داخلی آغاز شد که از سال 2012 شدت گرفت. این شرایط یک افزایش دوباره قدرت گروههای جهادی تروریستی و افراطی را سبب شده و همزمان به وقوع درگیریهای مذهبی منجر شد.
به این ترتیب گروههای جهادی افراطی منطقهای در عراق یک منطقه قابل نفوذ و مکانی برای عقبنشینی یافتند تا از آنجا بعدها بتوانند بهصورت موثر و بعد از افزایش نارضایتیها بین جمعیت سنی عراق مجدداً در این کشور نفوذ کنند.
در ادامه میتوان گفت که قدرت گروه تروریستی داعش کمتر در نیرویی است که در خود آنها وجود دارد، بلکه بیشتر در خلأ سیاسی است که در عراق غربی و سوریه شرقی شکل گرفته است. بخشهایی از جمعیت سنی کشور عراق احساس میکنند که از طرف دولت تحت فشار قرار گرفتهاند و حس میکنند که گروه تروریستی داعش و دیگر گروههای افراطی نسبت به دولت بدبختی کمتری برای آنها دارند.
نویسنده در ادامه آورده: هیچ حمله هوایی یا تحویل سلاح به کشور عراق نمیتواند به مقابله با این گروههای تروریستی کمک کند، بلکه تنها یکپارچگی مجدد جامعه عراق و تبدیل دولت این کشور به یک ابزار مناسب برای این هماهنگی میتواند کمک کننده باشد. راهکار و ابزارهای نظامی تنها میتواند برای ما زمان بخرد، اما راهحل بحران در عراق نیست.
در بخش دیگری از این مطلب آمده است: همزمان پیشرویهای گروه تروریستی داعش، مسئله سیاست بازیگران خارجی را مطرح میکند. در اینجا این مسئله مطرح میشود که تا چهاندازه تحویل سلاح و پول از کشورهایی مانند عربستان سعودی، امارات متحده عربی و قطر به گروههای افراطی سنی در برتری و پیشرویهای گروه تروریستی داعش در عراق نقش دارند. عربستان سعودی در اینجا و در سایه چنین اقداماتی در اصل روی سطح یخی با ضخامت بسیار نازک در حرکت است. بهاندازهای که عربستان سعودی سقوط دولتهای سوریه و عراق را آرزو میکند بسیار کم برای سعودیها این مسئله مطرح است که جبهه تروریستی النصره یا گروه افراطی تروریستی داعش بتواند در منطقه ریشه بدواند. عربستان سعودی خود میداند که چنین گروههای افراطی تروریستی نمیتوانند در درازمدت از خارج کنترل شوند و بالاخره علیه حامیان خود بهپا خواهند خاست.