یک پژوهش‌گر آمریکایی در گفت‌و‌گو با فارس تصریح کرد که ایالات متحده از تروریسم به ‌عنوان ابزاری برای تنبیه ملت ایران به ‌خاطر سرنگونی رژیم شاه استفاده کرده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،«پروفسور کوین بَرِت»، استاد سابق مطالعات اسلامی و عربی دانشگاه ویسکانسین، مولفِ آثار متعدد و همچنین پژوهش‌گر مسائل مربوط به حملات 11 سپتامبر می‌باشد. این کارشناس ارشد مسائل سیاسی و یکی از موسسین انجمن اتحادیه مسلمان-مسیحی-یهودی، بارها در شبکه‌های Fox, CNN, PBS، راشاتودی و ... ظاهر شده است. 

برت در سال 1959 در شهر مدیسن به دنیا آمد. در دهه‌ 90 پس از دریافت مدرک کارشناسی ادبیات انگلیسی و ادبیات فرانسه از دانشگاه سانفرانسیسکو با یک مراکشی مسلمان ازدواج می‌کند. در 1992 مذهب خود را از یونیتارین به اسلام تغییر می‌دهد. در 1995 به دانشگاه ویسکانسین – مدیسن برگشته و وزارت خارجه آمریکا به مدت یک سال در 1999 بورسیه تحصیل فولبرایت در مراکش را به وی می‌دهد.

در سال 2004 در حالی دکتری زبان‌های خارجی و ادبیات با گرایش فلکلور را از دانشگاه ویسکانسین – مدیسن گرفت که تز دکتری خود را در زمینه قدیسین مراکشی ارائه داده بود. برت انگلیسی، فرانسه، عربی، تمدن آمریکایی، علوم انسانی، ادبیات آفریقایی، فلکلور و اسلام را در کالج‌ها و دانشگاه‌های منطقه‌ی سانفرانسیسکو بای، پاریس و مدیسن تدریس کرده است.

این استاد دانشگاه آمریکایی که به دین اسلام گرویده، عضو گروه تحقیق بر روی 11 سپتامبر (SPINE) و نیز عضو موسس اتحاد مسلمان، یهود، مسیحی  (MUJCA)می‌باشد که پس از قضایای 11 سپتامبر در 30 اکتبر 2004 با هدف بهبود بخشیدن به گفتگو، همزیستی و درک ادیان تاسیس شد.

در آوریل 2005 زمانی‌که وی در کنفرانسی با حضور 450 نفر در مدیسن مرکز ایالت ویسکانسین «دکتر دیوید ری گریفین» را معرفی کرد مورد توجه ملی قرار گرفت. این گفتگو در تلویزیون C-Span نشان داده شده است.

در پاییز 2006 بریت مقدمه‌ «اسلام : دین و فرهنگ» را تدریس می‌کرد. در حین یک جلسه مقطع کارشناسی، وی مطرح کرد که از 16 هفته می‌خواهد یک یا دو هفته را به حملات 11 سپتامبر، تروریسم و جنگ بر ضد تروریسم اختصاص دهد.

این موضوع زمانی  بسیار خبرساز شد که همه متوجه شدند برت می‌خواهد به تئوری توطئه‌ درونی بپردازد. یک بررسی داخلی دانشگاه نشان داد اگر چه دکتر برت یک سری دیدگاه‌های مختلف را بررسی کرده لیک هرگز به مطرح کردن نظر شخصی خود در کلاس درس نپرداخت.

وی از معروفترین شخصیت‌های ضد لابی صهیونیست در آمریکا بوده و فعالیت وی با سخنرانی‌ها و برگزاری همایش‌های دانشگاهی نقش عمیقی در افشای ریشه‌های لابی صهیونیست در ایالت متحده آمریکا داشته است.

سومین همایش بین‌المللی هالیوودیسم نیز به گفته وی موجب آشنایی وی با شخصیت‌های مبارزی بوده که پس از برگشت بلافاصله با هرکدام از آنها برنامه‌ای یک ساعته را بر روی آنتن می‌برد. وی به دلیل برنامه رادیویی هفتگی (سه بار در هفته) خود در رادیو آزاد آمریکا با شخصیت‌های برجسته ضد صهیونیسم در ارتباط است، که می‌توان به اسامی ذیل اشاره کرد:

پروفسور  فرانسیس بویل، پروفسور جیمز پتراس، پروفسور ریچارد فالک، پروفسور دیوید رای گریفین، پروفسور وبستار گریفین تارپلی، پروفسور جیمز هانری فتزر، پروفسور آنتونی جیمز حال، پروفسور مایکل جونز، پروفسور گرث پورتر، پروفسور کوین مک دونالد، پروفسور لورانس دیویدسون، پروفسور پل کریج رابرتز، پروفسور بروس لورانس، پروفسور وارد چرچیل، پروفسور جان مک مرتری، آرت الیویه، امام عبدالعلیم موسی، سناتور مایک گراول، سناتور دنیس کوسینیچ، سناتور سینتا مک کینی، پات بوچانان، آلیسون ویر، جف گیتز، ویلیام رودریگز،جف بلانکفورت، ریچارد گیج، گلین گرینوالد، پروفسور خوان کول، فیلیپ جرالدی، استفان لندمن، سیدنی شیهان، جیمز (جیمی) والتر،  ، آلکس جونز، کرول بویلت، کنث اوکیف، نیک کولرستروم، جف رنسی، مایک ریورو، مرلین میلر، عمران حسین، ، دنیل اسبرگ، هلن کلدیکت، دیودید اسکربینا، تونی فارل، سوزان لنداور، کریستفر بولین، سیبل ادمونز،  باری زویکر، ویلیام بلوم، گلین کارل، توماس میر، زاید شکیر، ونسان بوگلیوزی، دکتر نظیف احمد مصدق، آندرو باسیویچ، چارل کورزمن، رابرت پاپ.

وی همچنین جهت شرکت در سومین همایش بین‌المللی هالیوودیسم بهمن ماه 1392 در تهران حضور یافت.

 

به عنوان سوال اول، همان‌طور که می‌دانید ایران با بیش از 17 هزار شهید ترور که شامل چهار شهید هسته‌ای ترور شده توسط موساد هم می‌شود، همواره توسط سیستم‌های سرمایه‌داری و صهیونیستی به حمایت از تروریسم محکوم می‌شود، با عنایت به تبلیغات ایران‌هراسانه رسانه‌های جریان غالب غرب، چگونه برای یک مخاطب غربی توضیح می‌دهید که ایران از بزرگترین قربانیان تروریسم در جهان است؟

برت: کتاب من با عنوان «جنگ با ترور زیر سوال» با بررسی تعاریف مختلف کلمه تروریسم آغاز می‌شود. بسیاری از افراد این کلمه را اشتباها برای اشاره به خشونت‌های سیاسی استفاده می‌کنند در حالی که یک تعریف واقعی‌تر از این کلمه عبارت است از: استفاده از خشونت علیه غیر نظامیان برای ایجاد وحشت با اهداف سیاسی. بنابر این تعریف، همه حرکات تروریستی از سوی دولت ها به طور مستقیم یا غیر مستقیم انجام می شود و دولت ایالات متحده بیشتر از هر کشور دیگری در جهان مسئول تروریسم است. البته آمریکایی‌ها همیشه از شنیدن این موضوع ابراز تعجب می‌کنند و دلیل آن این است که آنها اطلاعات بسیار کمی از سیاست‌های خارجی کشور خود دارند.

در حقیقت از زمان انقلاب اسلامی سال 1979 موجی از تروریسم تحت حمایت آمریکا علیه ایران شکل گرفت. ایالات متحده رژیم شاه را علم و سقوط آن را یک فاجعه قلمداد کرد. بنابراین، عناصر دولت آمریکا تروریسم ضد ایرانی را ایجاد و یا حمایت کرده‌اند تا مردم ایران را به خاطر جسارتی که برای واژگونی رژیم پهلوی به خرج دادند تنبیه کنند. خیلی مسخره است که دولت آمریکا هنوز از سازمان مجاهدین خلق که یک گروهک به شدت چپ‌گرا است حمایت می‌کند در حالی که دولت این کشور همیشه رسما با افراطی‌گری چپی و کمونیسم مخالف بوده است.

این طور به نظر می‌رسد که آمریکا در ترور دانشمندان هسته‌ای ایران در سال‌های اخیر دست داشته است. این حملات به وضوح عملیات تروریستی است و هدف آن ترساندن مردم ایران برای کنار گذاشتن فعالیت‌های علمی و هسته‌ای خود است. البته ابهاماتی هم در مورد اینکه آیا آمریکا و اسرائیل مسئولیت اصلی این حملات را داشته‌اند وجود دارد و گزارش‌هایی وجود دارد مبنی بر اینکه اوباما به اسرائیل و سران دست‌نشانده سازمان مجاهدین دستور داده تا از این نوع ترورها دست بردارند.

در توضیح این مسائل به مخاطبان غربی، تأکید من همیشه این است که هیچ منافع ملی روشنی وجود ندارد که آمریکا را ملزم به اعمال فعالیت‌های تروریستی علیه ایران کند. برعکس، این طور رفتارهای استبدادی و غیر اخلاقی دیدگاه جهانیان را بر خلاف مواضع آمریکا قرار می‌دهد و مردم آمریکا بایستی از دولت خود بخواهند تا از پیگیری عملیات تروریستی علیه ایران خودداری کند.

چرا ایالات متحده و قدرت‌های غربی همواره از گروه‌های تروریستی چون مجاهدین خلق حمایت کرده‌اند و می‌کنند؟ به نظر شما منافع سیاستمداران آمریکایی از هزینه کردن برای آنها و دیگر مامورین سی.آی.ای و موساد که شخصیت‌های انقلابی و علمی ایران را نابود کنند در چیست؟

برت: در ابتدا آمریکا از تروریسم ضد ایرانی برای تنبیه این کشور به خاطر انقلاب اسلامی حمایت کرد و سعی کرد تا جمهوری اسلامی را نابود کند. رهبران آمریکایی علنا اعلام کرده‌اند که آنها خواستار تغییر رژیم تهران هستند که منظور از آن تخریب دولت جمهوری اسلامی  و ایجاد سلطه دوباره آمریکا در ایران است. این سیاست از زمان پیروزی انقلاب در سال 1979 یکسان بوده است. اما این نگرش ممکن است تغییر کند چرا که روز به روز تعداد بیشتری از سیاستگذاران واقع گرای آمریکا به این نتیجه می‌رسند که جمهوری اسلامی را بپذیرند و به سمت عادی سازی روابط با ایران حرکت کنند. بیان بی پرده تر این موضع در کتاب «سفر به تهران» نوشته فلینت و هیلاری لورت آورده شده است. البته ایران شناسان سرشناس بسیاری مانند گری سیک و استراتژیست‌های جغرافیایی مانند برژنسکی این موضوع را تأیید می‌کنند.

امروز، صهیونیست‌ها سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه را تحت کنترل دارند و مسئولیت اصلی حمایت آمریکا از تروریسم ضد ایران برعهده آنهاست. آنها با واقع گرایان مخالفت می‌کنند و از هر حرکتی که در جهت پذیرش دولت جمهوری اسلامی و عادی سازی روابط با دولت تهران باشد جلوگیری می‌کنند. بسیاری از آنها به دنبال آن هستند تا جنگ آمریکا علیه ایران را به هر نحوی به راه اندازند و فکر می‌کنند که این به نفع اسرائیل خواهد بود. این افراطی گران صهیونیست به شدت از تروریسم ضد ایرانی حمایت می‌کنند. لابی صهیونیستی باعث شد وزارت امور خارجه آمریکا نام مجاهدین خلق را از لیست سازمان های تروریستی خود پاک کند. صهیونیست ها حتی ممکن است به این سازمان کمک های مالی بسیاری فراهم کنند تا از طریق آن بتوانند سیاستمداران آمریکایی و روزنامه نگاران این کشور را بخرند.

«سیمور هرش» که یک گزارش‌گر تحقیقاتی برجسته در آمریکا به شمار می‌رود پرده از دوره‌هایی برداشته است که دولت آمریکا در آنها تروریست‌های مجاهدین خلق را در خاک آمریکا آموزش می‌داد، درست زمانی که این سازمان هنوز در لیست سازمان‌های تروریستی قرار داشت. هرش همچنین نشان داد که آمریکا یک سری عملیات مخفی در ایران به کمک این سازمان را نیز اجرا کرده است. این عملیات‌های مخفی کاملا تروریستی به شمار می‌روند. هیچ دلیلی ندارد که فکر کنیم این عملیات‌ها متوقف شده‌اند. بنابراین حتی اگر رهبران آمریکایی در ظاهر به دنبال مذاکره با ایران هستند، افرادی دیگری در دولت آمریکا هستند که تروریسم ضد ایرانی را حمایت می‌کنند شاید به امید به خطر انداختن مذاکرات یا اعمال فشار بر ایران برای گرفتن امتیاز از این کشور.

  زمانی‌که اسم شما را در گوگل جستجو می‌کنیم متوجه می‌شویم که شما یکی از مشهورترین متفکرین آمریکایی هستید که مقالات بسیار و حتی کتاب در خصوص جنگ علیه تروریسم نگاشته‌اید که نشان دهنده اهمیت و حساسیت بالای این موضوع است. رسانه‌های تبلیغاتی آمریکا همواره ایران را به عنوان بزرگترین تهدید برای جهان و حامی تروریسم در منطقه و جهان معرفی می‌کنند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟

برت: رسانه‌های اصلی در آمریکا تحت سلطه صهیونیست‌ها و «دولت عمیق» آمریکا هستند. این دو گروه مخالف دولت جمهوری اسلامی ایران هستند و به دنبال سیاست‌های جنگ‌طلبانه در برابر ایران هستند.

بیشتر این رسانه‌ها را صهیونیست‌های یهودی مالکیت داشته یا اداره می‌کنند و تعداد کمی که این شرایط را ندارند از آنها می‌ترسند. بنابراین از آنجایی که اسرائیل ایران را یک تهدید وجودی قلمداد می‌کند، صهیونیست‌های آمریکایی این دیدگاه را در رسانه‌های اصلی آمریکا رواج می‌دهند. در واقع، صهیونیست‌ها از حمایت ایران از محور مقاومت در خاورمیانه و رد مشروعیت اسرائیل توسط این کشور هراس دارند و می‌ترسند که این مقاومت در نهایت منجر به از بین رفتن رژیم صهیونیستی شود. ولی آنها نمی‌توانند این موضوع را در رسانه‌های آمریکایی مستقیما مطرح کنند زیرا این رسانه‌ها نمی‌توانند در برنامه‌های خود نشان دهند که دغدغه اصلی آنها اسرائیل است نه آمریکا. بنابراین، این رسانه‌ها دست به دروغ‌گویی می‌زنند و داستان‌های عجیب وغریبی از خود می‌سازند که ایران برای جهان و آمریکا یک تهدید است.

طرفداران دولت عمیق آمریکایی هم نگرانی‌هایی درباره ایران دارند. آنها می‌ترسند که قدرت ایران در واژگونی دیکتاتور دست‌نشانده آمریکا و به دست آوردن استقلال، این کشور را به الگویی خطرناک برای دیگر کشورهای منطقه تبدیل کند. بنابراین آنها هم به صهیونیست‌ها برای منفور نشان دادن ایران پیوسته‌اند.

  آیا شما هرگز نام آیت ا... شهید بهشتی را شنیده‌اید؟

برت: من زیاد در مورد او نمی‌دانم. فقط این که او یکی از مهم‌ترین و محبوب‌ترین موسسان جمهوری اسلامی بوده است.

  کمی در خصوص حزب توده و  مجاهدین خلق از دید خودتان برایمان بگویید. آیا شما گروه‌های مشابهی در آمریکا دارید؟ آیا شهروند آمریکایی پیدا می‌شود که به خاطر باورهای اشتباهش هموطن خود را بکشد؟ چرا آمریکا، اتحادیه اروپا و کانادا اسم سازمان مجاهدین خلق را از لیست سازمان‌های تروریستی خط زدند؟ و چرا اسم حزب‌الله لبنان و مقاومت اسلامی فلسطین را وارد این لیست کردند؟ شما این برخوردهای دوگانه را چگونه بررسی می‌کنید؟

 

 

برت: گروه‌های تروریستی مختلفی در آمریکا هستند. من در مقاله‌ای برای پرس تی‌وی و کهنه سربازان امروز در مورد «اتحادیه دفاع یهودی» به عنوان یکی از سازمان‌های تروریستی اصلی آمریکا مطالبی را عنوان کرده ام. این گروه مسئول کشته شدن تعدادی از افراد و بمب گذاری در خانه‌های آنهاست و معمولا برای کسانی که با صهیونیسم مخالفت می‌کنند خطرات مرگباری ایجاد می‌کنند.

یک مطالعه توسط اف.بی.آی در مورد تروریسم در آمریکا نشان داد که بیشتر حملات تروریستی در این کشور از سوی گروه‌های چپ‌گرا و اسپانیایی‌تبار طرح ریزی می‌شود. افراطی‌گران یهودی 7% از حملات تروریستی در آمریکا را انجام می‌دهند در حالی که مسلمانان تنها 6% از آنها را انجام داده‌اند. با این حال رسانه‌ها همه توجه خود را به تروریسم اسلامی معطوف کرده‌اند.

سیاست تروریسم آمریکا به شدت متظاهرانه و حتی احمقانه است. در سال 2003 دولت بوش حمایت عراق از سازمان مجاهدین خلق را به عنوان یکی از دلایل حمله نظامی به این کشور مطرح کرد. در حالی که خود این کشور هم از این تروریست‌ها حمایت می‌کرد.

توانایی این سازمان برای خروج از لیست سازمان‌های تروریستی بیشتر به علت لابی‌های سیاسی و ژورنالیستی آن بوده است که با پول‌های زیادی حمایت می‌شوند که البته منبع این پول‌ها لابی صهیونیستی است.

آمریکا و غرب، حزب‌الله و مقاومت اسلامی فلسطین را در میان گروه‌های تروریستی قرار داده‌اند که دلیل آن هم قدرت لابی صهیونیستی است. این گروه‌ها با صهیونیسم مبارزه می‌کنند و در نتیجه صهیونیست‌هایی که کنترل سیاست‌های آمریکا در خاورمیانه را در دست دارند، واشنگتن را مجبور به قرار دادن این گروه‌ها در لیست گروه های تروریستی می‌کنند.

لطفا کمی در خصوص معنای حقیقی تروریسم دولتی توضیح دهید. در حال حاضر چه حکومت‌هایی در این بخش فعال هستند؟

برت: تقریبا تمام فعالیت‌های تروریستی تحت حمایت دولت‌ها صورت می‌گیرد. دولت‌های بزرگ، ارتش‌های آنها و سرویس‌های اطلاعاتی‌شان شاید مسئول همه خشونت‌های سیاسی موجود هستند. برای مثال، محمد حسنین هیکل، تحلیل‌گر سرشناس سیاسی جهان، در اظهار نظری راجع به حوادث یازده سپتامبر این‌طور گفت:

«بن لادن حتی توان انجام عملیات در این ابعاد را ندارد. وقتی می‌شنوم که بوش در مورد القاعده طوری صحبت می‌کند که انگار در مورد آلمان نازی یا حزب کمونیست شوروی صحبت می‌کند خنده‌ام می گیرد چون می‌دانم چه خبر است. بن لادن سالها تحت نظر بوده است: همه تماس‌های تلفنی او شنود می‌شد و القاعده کاملا تحت نفوذ سیستم‌های اطلاعاتی آمریکا، پاکستان، عربستان سعودی و مصر بوده است. آنها هرگز نمی‌توانستند انجام عملیاتی به پیچیدگی این حملات را مخفی نگه دارند.»

بنابراین گروه‌های به ظاهر مستقل تروریستی مانند القاعده و توابع آن از حمایت (و نفوذ) دولت‌های مختلف برخوردار هستند. این دولت‌های ملی به دنبال ایجاد تهدیدهای تروریستی در جهت منافع خود هستند. ما تا مسبب اصلی تروریسم را نشناسیم هرگز قادر به کاهش و یا نابودی تروریسم نخواهیم بود.

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار