به گزارش
خبرنگار دفاعی امنیتی باشگاه خبرنگاران؛ مراسم رونمایی از ترجمه عربی کتاب "پایی که جا ماند" یادداشتهای روزانه سید ناصر حسینی پور از زندانهای مخفی رژیم بعث عراق با حضور وی و مترجم عراقی کتاب کمالالسید و جمعی از مسئولان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و نویسندگان و خبرنگاران در خبرگزاری فارس برگزار شد.
در این مراسم سید ناصر حسینیپور نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" با بیان زیبا به شرح مطالبی از زندانهای مخفی رژیم بعثی عراق پرداخت.
وی اظهار داشت: این کتاب را به شکنجهگر و زندانبان خودم تقدیم کردهام و به همه آن کسانی که در عراق باعث نفرین ابدی سرزمینشان شدند.
نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" افزود: هر آنچه که در آنجا میدیدیم جز زیبایی نبود و یک سرباز در یکی از دور افتادهترین نقاط کشور را تبدیل به نویسنده کرد و جنگ از او یک نویسنده ساخت که در 30 شب ماه مبارک رمضان این کتاب را نوشتم و حتی یک ساعت و ده دقیقه با آن زندانبان خود صحبت کردم.
حسینیپور تصریح کرد: امروز این کتاب توسط استاد کمالالسید ترجمه شده تا در خانههای ملت عراق برود و مردم بخوانند و بدانند و ببینند که قلم ما و دیگر اسرا از آن دوران چگونه بوده است.
وی افزود: هیچگاه آن صحنه را فراموش نکردهام که عراقی در جاده خندق وقتی میخواستند تیر خلاص به من بزنند سربازی اسلحه این افسر را رو به آسمان گرفت و التماس میکرد که به خالد شلیک نکن این بچه جوان است و مجروح شده و پا ندارد.
نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" اظهار داشت: هیچ گاه فراموش نکردهام آن درد و رنجی را که وقتی شهید "ج-خ" را به شهادت رساندند جناق شکم او را پاره کردند و پرچم عراق را در داخل آن کوبیدند و من همه دار و ندارم که یک انگشتر بود به آن افسر گماشته رشوه دادم که این پرچم را از درون شکم شهید "ج-خ" بیرون بکشم و کلا این دومین خلاف زندگی من بود و اولین خلاف بزرگ من هم جعل شناسنامهام بود تا به جبهه بروم! و به این خاطر اسم این شهید را کامل نگفتم چون میدانم مادر او بیمار است و اگر بفهمد حتما دق خواهد کرد.
حسینیپور تصریح کرد: از دوران بچگی خودم در این کتاب نگفتم چون نخواستم از خودم قهرمان بسازم و البته نخواستم همه عراقیها را سیاه و همه ایرانیها را سفید نشان دهم اما وجدان، خدامحوری، دین باوری، طنز و خنده و امید به آینده و زندگی در میان اسرای ایرانی در زندانهای بعثیها بود که صدام و بزرگترهای او را خیلی کوچک میکرد.
وی افزود: زندانبانهای بعثی اعتراف میکردند که ما تن شما را به اسارت گرفتهایم اما هیچ وقت نتوانستهایم روح و دین شما را به اسارت بگیریم.
وی گفت: جنگ که تمام شد همه به خانههای خود بازگشتند و نظامیان به پادگانها برگشتند اما جنگ فقط برای یک قشر تمام نشد و آن هم اسرای ایرانی در زندانهای مخفی عراق بودند که روح دشمن را به تسخیر درآوردند.
حسینیپور اظهار داشت: مقام معظم رهبری در تقریض بعدی کتاب نوشتند این کتاب یک روایت استثنایی از حوادث تکان دهندهای است که صبر و عظمت روحی رزمندگان ما و تسخیر و قصاوت گماشتگان صدام را در پیشروی چشم و دل خواننده میگذارد.
وی افزود: این صبر و عظمت روحی موقعی به فرموده رهبر معظم انقلاب تکان دهنده است که یعنی از حد معمول خود بالاتر باشد و همین کمر صدام را شکست.
نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" تصریح کرد: حسین کامل فرمانده بعثیها در روبهروی حرم امام حسین(ع) قرار گرفت و به همراه تانکها و زندانیهای خود گفت: تو حسینی و من هم حسینم بجنگ تا بجنگیم و اینها را برای سرکوب انتفاضه شیعیان عراق میگفت.
وی افزود: خبرنگاری از ژنرال ماهر عبدالرشید پرسید که شما چرا سمومی را تحت عنوان کشاورزی وارد میکنید و به عنوان استفاده در بمبهای شیمیایی بر روی سر ایرانیها میریزید و او جواب داد؛ خانم! برای هر حشرهای حشره کش مخصوص لازم است و ما اینها را برای کشتن ایرانیها لازم داریم!
حسینیپور اظهار داشت: همین مسائل کمر بعثیها را شکست و اگر پایشان به شهرهای ما باز میشد معلوم نبود که چه جنایاتی میکردند البته دست آنها به ما اسرا رسید.
وی تصریح کرد: در زندان بعثیها 30 نفر از اسرا را به 2 دسته 15 نفره در مقابل هم تقسیم میکردند و چشمهایشان را میبستند و آنها را مجبور میکردند که محکم به سمت یکدیگر بدوند و اگر کسی انجام نمیداد با باتوم به سر او میزدند که این موجب تصادف انسانی در زندانهای مخفی عراق میشد که عظمت و بزرگی اسرای ایرانی این مصیبتها را تحمل میکرد.
حسینیپور گفت: هیچ گاه حسین احمد و توفیق رحیم زندانبانان عراقی خود را فراموش نکردهاند که بعد از قبول قطعنامه 598 توسط ایران و حمله 31 تیر 1367 بعثیها به مرزهای جنوبی و شلمچه ایران، در مقابل فرماندهان خود ایستادند و اعتراض کردند و کشته شدند در همان موقع من به یکی از همرزمانم گفتم که این دو نفر نبودند که پای ما را قطع کردند و ما باید با پیکر آنها خداحافظی کنیم. این دو نفر در جنگ با من و تو نجنگیدند و به خاطر همین شکمشان را تکه پاره کردند.
وی افزود: من همچنین پستی و خباثت حامد عطیه و دیگر زندانبانهای بعثی را فراموش نکردهام.
حسینیپور اظهار داشت: یکی از همین زندانبانهای بعثی به من میگفت سید شما ایرانیها را باید مانند ماهیهای کبابی عبدالمنعم کنار رود دجله بین مرگ و زندگی نگه داشت من نمیدانستم کبابی عبدالمنعم کجاست اما فهمیدم که عربَها به جای ماهی یخ زده دوست داشتند ماهی تازه بخورند و عبدالمنعم کسی بود که صد تا میخ به دیوار کبابی خود کوبیده بود و ماهیهایی که 6 یا 10 ساعت قبل از آن این میخها به گلویشان رفته بود انتظار میکشیدند که این میخ را از گلوی این زبان بستهها در بیاورند تا آن مشتری آنها را بخورد و راحت بشود و آنها نیز بین مرگ و زندگی چندین ساعت نگه داشته میشدند.
نویسنده کتاب "پایی که جا ماند" خاطر نشان کرد: ترجمه عربی این کتاب ظرفیت های بزرگی برای نظام جمهوری اسلامی ایران و فرزندان روحالله است که عظمت این کار را به آن سوی مرزها نیز میبرد و خارجیها نیز انگشت تعجب از این عظمت به دهان میگیرند.
همچنین در این مراسم حجتالاسلام والمسلمین زائری از مسئولان سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی گفت: این کتاب نشاندهنده میراثی است که امام خمینی(ره) برای فرزندان خود به جا گذاشت و برای انتقال به نسل جدید بسیار مفید است.
وی افزود: فرشتگان در برابر روح بزرگ سید ناصر حسینیپور و همه آزادگانی که این همه عظمت دارند سر تعظیم فرو میآورند.
حجتالاسلام زائری خاطر نشان کرد: امیدواریم با ترجمه و نشر این کتاب در کشورهای مختلف ادامه دهنده مسیر شهدا، جانبازان و آزادگان عزیزمان باشیم.
گفتنی است؛ در پایان این مراسم لوح تقدیر ابوذر ابراهیمی رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی به کمال السید به خاطر ترجمه عربی کتاب "پایی که جا ماند" ( القدم التی بقیة) اهدا شد.
انتهای پیام/