الزرقاوی بنیانگذار آنچه اکنون "داعش" نامیده میشود، یک اوباش رده پایین اردنی الاصل بود که در سال 2001 از افغانستان وارد عراق شد و خود را برای حمله غرب به عراق آماده کرد، چراکه دریافته بود، اطلاعات و تحلیل ها حکایت از حمله آمریکا (در زمان ریاست جمهوری جرج بوش) به عراق دارد.
ابومصعب الزرقاوی از سال 2002 برای تشکیلات خود، شروع به یارگیری از سنیهای افراطی کرد و پس از ورود نظامیان آمریکایی به عراق، جنگ داخلی و بیرحمانه خود را در این کشور به راه انداخت، به طوریکه ایالات متحده به اشتباه خود در حمله به عراق پی برد.
الزرقاوی که سابقه حضور در افغانستان و نبرد با نیروهای شوروی را هم داشت، پس از حمله آمریکا به عراق در سال 2004 یک گروه نظامی به نام "جماعت توحید و جهاد" را در این کشور تشکیل داد.
دیری نگذشت که اقدامات سختگیرانه زرقاوی در مناطق سنینشین و کشتار غیرنظامیان موجب اختلاف میان گروههای سنی و القاعده شد. این اختلافات از سال 2005 آشکار شد؛ اما الزرقاوی توانست با تشکیل شورای مجاهدین به عنوان سازمانی فراگیر و متشکل از القاعده و پنج گروه شورشی دیگر در آوریل 2006 بر این اختلافات فائق آید.
ابومصعب الزرقاوی
وی اندک مدتی بعد این شورا را شعبه القاعده در عراق معرفی کرد و پیام هایی با عنوان "امیر القاعده در عراق" صادر میکرد. از این جا به بعد تقریبا تمام جهادی های عراق "تکفیری" شدند و آنهایی را که اعتقادی به گرایش سُنی تندرو نداشتند، کافر خواندند.
به همین ترتیب، الزرقاوی در سال 2006 در پیامی صوتی به تمام شیعیان عراق اعلام جهاد کرد.
رهبران اصلی القاعده که آن روزها در پاکستان به سر میبردند، نمیتوانستند چنین تغییر ایدئولوژیکی را که به نام القاعده اعلام شده بود، تاب آورند و به این ترتیب رسما اعلام کردند که جریان تحت رهبری الزرقاوی نسبتی با آنها ندارد. اما گوش این اردنی به رهبران اصلی القاعده بدهکار نبود و کمر همت بسته بود تا شهرهای رمادی، فلوجه و بعقوبه در عراق را که به "مثلث سنی" مشهور هستند از حکومت مرکزی جدا کند.
عملیات جداسازی به دستور الزرقاوی آغاز شد؛ اما پیش از آنکه آنها بتوانند
مواضعشان در این سه شهر را تحکیم بخشند، هواپیماهای آمریکایی در حملاتی
سنگین و در چند نوبت این سه شهر و از جمله مقر الزرقاوی در اطراف بعقوبه را
بمباران کردند. یک روز بعد که سربازان ارتش آمریکا وارد بعقوبه شدند، جسد
امیر القاعده عراق را در میان خاک و خون پیدا کردند.
تصویری از جسد ابومصعب الزرقاوی در کنار سرباز آمریکایی
بعد از مرگ الزرقاوی شورای مجاهدین "ابوحمزه المهاجر" را به ریاست این گروه انتخاب کرد. در همین حال در پایان سال 2006 میلادی "دولت اسلامی عراق" به رهبری ابوعمر البغدادی تشکیل شد.
آمریکا حملات گستردهای را در سال 2006 علیه هسته اصلی داعش انجام داد و تصور میکرد که کار این گروه برای همیشه ساخته شده است؛ اما درواقع این نیروها برای مدتی خود را مخفی کرده بودند و دست به فعالیتهای زیرزمینی می زدند.
در سال 2010 نیروهای آمریکایی به منطقه الثرثار حمله کردند و ابوعمر بغدادی و ابوحمزه المهاجر را کشتند. بعد از این ماجرا ابوبکر البغدادی به ریاست دولت اسلامی عراق رسید. افراد تحت تسلط البغدادی وظیفه داشتند تا با عضوگیری گسترده از میان جمعیت سُنی ناراضی از برخی سیاستهای دولت مالکی در عراق، خود را برای روز موعود آماده کنند.
سوریه، سرزمین موعود داعش
با شروع بحران سوریه در سال 2011 "جبهه النصره" برای جنگ علیه نظام سوریه به ریاست "ابومحمد الجولانی" تشکیل شد. با توجه به نزدیکی دیدگاههای دو گروه، ابوبکر البغدادی با انتشار فایلی صوتی، جبهه النصره را امتداد دولت اسلامی در عراق معرفی کرد و نام سازمان خود را به "دولت اسلامی در عراق و شام" (داعش) تغییر داد. تغییر نام دولت اسلامی عراق در سال 2013 به دولت اسلامی عراق و سوریه بدین جهت بود که این گروه بتواند عملیات در دو کشور را پوشش بدهد.
البغدادی مدعی بود که جبهه النصره باید زیر لوای داعش فعالیت کند که البته نیروهای النصره که بیشتر از داعشیها سوریالاصلاند، این درخواست را نپذیرفتند. این در حالی بود که الجولانی سرکرده جبهه النصره تا قبل از بحران سوریه، در عراق و زیر نظر البغدادی فعالیت میکرده است. بدین ترتیب اختلاف و درگیری بین داعش و النصره همزمان با جنگ علیه بشار اسد شروع شد.
تقریبا از میانه سال 2013 نخستین دسته از شبه نظامیان داعش که به مدد چندین سال نبرد در عراق کاملا کارآزموده شده بودند از مرزهای شرقی سوریه وارد این کشور شدند. یگانهای داعش خیلی زود توانستند دیگر مخالفان مسلح در سوریه را که کمتر با جنگ و سلاح آشنایی داشتند عقب برانند و در بخشهای اصلی "استان حسکه" در شرق سوریه جبهه بگیرند. این پیروزیهای سریع که برای رهبران داعش غیرمنتظره بود، آنها را به این فکر انداخت تا با گسیل تعداد بیشتری از نیروهایشان به سوریه، به مناطق بیشتری راه یابند و عرصه را بر دمشق و بشار اسد تنگ کنند.
برای این نقل و انتقال گسترده نیاز بود تا فضایی امن در اطراف مرزهای عراق و سوریه فراهم شود تا داعش بتواند نیروهایش را به همراه سلاحهای سنگینی که در اختیار داشتند از عراق عبور دهند و وارد سوریه کنند. استان الانبار که مثلث سنی در آن قرار دارد در مرز عراق و سوریه واقع شده است.
نیروهای داعش که در این مناطق حضور دارند با درس گرفتن از شکستهای سابق،
صبح اولین روز سال 2014 را با حمله ناگهانی به مراکز نظامی دولت عراق در
شهرهای رمادی و فلوجه آغاز کردند. پیروزی داعش در این دو شهر به نحو اعجاب
آوری سریعتر از پیروزی آنها در سوریه بود. داعش موفق شده بود در ظرف کمتر
از 4 ساعت استانهای الانبار در عراق و دیرالزور و حسکه در سوریه را به
یکدیگر وصل کند و با خیال راحت نیروهایش را روانه سرزمین شام کند.
با افزایش تعداد نیروهای داعش در سوریه، آنها حرکت از سرزمینهای شرقی را به سوی شمال سوریه آغاز کردند تا بتوانند شهر حلب دومین شهر مهم این کشور را فتح کنند. داعش برای رسیدن به حلب ابتدا باید دیگر مخالفان مسلح بشار اسد را که سرزمینهای حد فاصل استان حلب و دیرالزور را در اختیار داشتند شکست میدادند. به این ترتیب، جنگی خونینی میان جیش الاسلام، جیشالشام، جبهه النصره از یک طرف و داعش از طرف دیگر به راه افتاد. اما آنها با به دست آوردن پیروزی های مقطعی نتوانستند در برابر ارتش وفادار بشار اسد موفقیت چشمگیری کسب کنند و روز به رو عقب رانده می شدند.
داعش در سوریه مردم بی گناه زیادی را به کشتن داد. این گروه بعد از ناکامی
در سوریه حملات خود را متوجه شهرهای عراق یعنی خاستگاه خود کرد و در استان
الانبار چندماهی است که به عملیات نامنظم و بعضا منظم دست می زند. خشونت
داعش هم اکنون از مرزهای حلب در سوریه شروع میشود، تا 80 کیلومتری بغداد
گسترش می یابد و هفت منطقه نسبتا مهم از جمله دیرالزور، رقه، فلوجه و موصل
را در بر می گیرد. طبق نوشته روزنامه فرانسوی "لوموند" داعش در حال حاضر 10
هزار نیرو در عراق دارد و بین هفت تا هشت هزار نیرو نیز در سوریه دارد.
اما این گروه سلفی جهادی دارای رهبری مرموز و نامرئی است که تاکنون تنها دو
عکس از وی منتشر شده است و حتی فرماندهان داعش نیز چهره وی را به خوبی نمی
شناسند.
ابوبکر البغدادی سرکرده داعش
جانشین واقعی اسامه بن لادن!
ابوبکر بغدادی رهبر داعش شخصیتی بسیار مرموز دارد به گونه ای که حتی در موقع سخنرانی برای فرماندهانش نقاب بر چهره می زند و به همین علت از او به نام "شیخ نامرئی" یاد می شود. گفته می شود که وی متولد سال 1971 در شهر سامرا در شمال بغداد باشد. او از خانواده ای باسواد و در عین حال مذهبی برخاسته است و حتی برخی می گویند وی دکترای علوم اسلامی از دانشگاه اسلامی بغداد دارد.
تا سال 2003 یعنی تا زمان حمله آمریکا به عراق، البغدادی به کار وعظ و موعظه مشغول بود. بعد از حمله نظامیان آمریکا، وی در شرق بغداد گروهی جهادی تشکیل داد و از همان هنگام هم در خفا ماند.
به نوشته واشنگتن پست، البغدادی در سال 2005 به اتهام اقدامات تروریستی و قتل و شکنجه شهروندان عراقی در شهر قائم توسط نیروهای آمریکایی در عراق دستگیر شد و 4 سال را در اردوگاه بوکا در جنوب عراق در بازداشت بود.
وی قتل و یا ربودن اعضای چندین خانواده را نیز در پرونده سیاهش دارد، به صورتی که پس از ربودن شهروندان و اعلام فهرستی از اتهامات، به صورت علنی آنان را اعدام می کرد.
ابودعاء همچنین به منفجر کردن مسجدی در بغداد در سال 2011 و قتل "خالد الفهداوی" از نمایندگان اهل تسنن عراقی متهم است.
بنا بر برخی منابع عربی او در همین محل به تمرینات مشترک با نیروهای القاعده پرداخت و پس از بسته شدن بازداشتگاه "بوکا" هزاران تن از افراطی ها از جمله "ابوبکر البغدادی" آزاد شدند.
روزنامه انگلیسی "دیلی تلگراف" نیز در گزارشی درباره ابوبکر البغدادی نوشته بود: آزادی این فرد که 10 میلیون دلار برای زندای کردن او جایزه تعیین شده بود، موضوعی تأسف بار است.
مایکل نایت، کارشناس امور خاورمیانه در پژوهشکده واشنگتن به این روزنامه گفته بود: نگهداری البغدادی در اردوگاه بوکا به این معنا بوده که او تهدیدی خطرناک به شمار می آمد.
طبق نوشته روزنامه انگلیسی "دیلی میل"برخی گزارش ها حاکی است که ابوبکر البغدادی یا "ابو دعاء" قبل از حمله آمریکا به عراق در سال 2003 به القاعده پیوسته بود و پیش از دستگیر شدن در سال 2005، به یکی از سرکرده های این تشکیلات تروریستی در عراق تبدیل شد.
برخی منابع نیز تاکید می کنند که ابوبکر البغدادی، دو سال در فلسطین اشغالی زیر نظر موساد آموزشهای اطلاعاتی و نظامی دیده است. به گفته این منابع، رهبر داعش یکی از چهره های مرموزی است که آمریکا برای اهمیت دادن به این شخص یک جایزه ۱۰ میلیون دلاری تعیین کرده در حالی که ابوبکر البغدادی سالها ارتباط تنگاتنگی با سازمانهای جاسوسی آمریکا داشته است.
گفته میشود بغدادی با ایمنالظواهری رهبر القاعده بیعت نکرده است، چرا که ظواهری از وی درخواست کرده بود که سوریه را به جبهه النصره بسپارد اما وی این درخواست را رد کرده بود. برخی حتی جایگاه وی را از ایمن الظواهری نیز بالاتر می دانند.
روزنامه واشنگتن پست تاکید کرده که ممکن است جانشین واقعی "بن لادن"، ابوبکرالبغدادی رهبر داعش باشد. هرچند الظواهری هنوز هم به واسطه نمایندگان و روابطش در پاکستان، شبه جزیره عربستان و شمال آفریقا از قدرت زیادی برخوردار است، اما البغدادی به انضباط و سازماندهی بالا و مهارت بی رحمانه در میدان جنگ معروف است و تحلیل گران می گویند که این ویژگی ها باعث می شود که سازمان او برای جهادی های جوان بیشتر از سازمان تحت امر ایمن الظواهری جذابیت داشته باشد. هم منابع مالی قدرتمند در کشورهای عرب خلیج فارس از داعش پشتیبانی می کنند، هم عوارض گمرکی در مرز عراق و سوریه این گروه را ثروتمند کرده است.
روزنامه واشنگتن پست وی را فرمانده ای زیرک، قاتلی بی رحم و تامین کننده منابع مالی گروه معرفی می کند که در عین حال دست و دل باز هم هست. آمریکا در اکتبر 2011 البغدادی را در لیست تروریست ها قرار داد و برای هرگونه اطلاعاتی که به دستگیری یا مرگ او منجر شود 10 میلیون دلار جایزه تعیین کرد. وی را با نام هایی دیگر همانند ابودعا و دکتر ابراهیم عواد ابراهیم علی البدری السامرایی نیز می شناسند. هرچند از محل اختفای وی اطلاعات دقیقی در دست نیست اما بر پایه برخی گزارش ها وی هم اکنون در شهر رقه سوریه مستقر است.
گروه های تکفیری و آمریکا
ریشه شکلگیری همه گروههای تروریستی از یکجا کلید خورد. در واقع، اخراج ارتش سرخ شوروی در افغانستان در اواخر دهه 70 را شاید بتوان اولین انگیزهای دانست که باعث شکلگیری القاعده شد.
آمریکا که نمیخواست به صورت مستقیم با اتحاد جماهیر شوروی در افغانستان وارد درگیری شود، سعی کرد با تحریک تعدادی از افراطیون و سلفیها در کشورهای اسلامی و تحریک احساسات اسلامی آنان، گروهی منحرف را تشکیل دهد که زیر پوسته اعتقادات پوشالی و ظاهر دینی، منافع آمریکا در منطقه را برآورده کنند. به این ترتیب، این سازمان در اواخر دهه 1970 تحت عنوان دفتر "مکتب الخدمه" و با هدف آموزش، پشتیبانی و تجهیز مجاهدین عرب برای جنگ با شوروی سابق آغاز به کار کرد.
ماموریت این گروه البته خیلی زود به ثمر نشست و ارتش شوروی در اوایل دهه 80 مجبور به عقب نشینی از افغانستان شد. اما این پایان راه القاعده نبود. پیروزی این طرح، تصمیمسازان غربی را بر آن داشت تا اجازه دهند این پروژه به صورت مداوم در منطقه باقی بماند و هر جا لازم بود، در راستای منافع غرب وارد عمل شود. به همین علت با وجود اینکه بسیاری از مبارزان این سازمان بعد از خروج شوروی از افغانستان، به کشورهای خود بازگشته بودند، با تلاشهای اسامه بن لادن، تروریست سعودی تبار، سازمانی نوپا به نام القاعده به طور رسمی در سال 1998 تاسیس شد و به این ترتیب، اولین مرحله از تشکیل و تقویت نیروهای تکفیری صورت گرفت.
مرحله دوم خدمات آمریکا به گروههای تکفیری با حملات 11 سپتامبر کلید خورد. بعد از آنکه دولتمردان وقت آمریکایی، القاعده را مسئول حمله به برجهای دو قلوی سازمان تجارت جهانی عنوان کردند، تصمیم گرفتند برای مبارزه با این گروه تروریستی به افغانستان که خاستگاه اینگروه بود، لشکرکشی کنند تا جایی که جرج بوش، رئیسجمهور پیشین آمریکا، حمله به افغانستان را جنگ صلیبی خواند. این امر در کنار کشتار غیرنظامیان به ویژه زنان و کودکان بیپناه افغان، زمینهای را فراهم کرد تا اعضای القاعده خود را به عنوان تنها نیروهای جهادی معرفی کنند که در مقابل جنایتهای آمریکاییها ایستاده است. این تصویر به رهبران القاعده کمک کرد تا خود را به عنوان نیروهای مقدسی جلوه دهند که در مقابل ظلم به گروهی از مسلمانان بیدفاع ایستادهاند و با نشر این دیدگاه، توانستند نیروهای بسیاری را جذب سازمان خود کنند.
به این ترتیب، القاعده پس از 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان از یک
سازمان سلسله مراتبی به یک سازمان پیچیده، منعطف و پویا با دسترسی جهانی
تبدیل شد. در واقع، جهان پس از حادثه مزبور، شاهد گذار از القاعده به مثابه
یک سازمان به القاعده گرایی به مثابه یک ایدئولوژی بوده است. امروزه
گروههای بنیادگرای بیشمار در سطح جهانی با بهرهگیری و تقلید از اهداف،
ایدئولوژی و شیوه القاعده به فعالیتهای تروریستی میپردازند بدون اینکه به
لحاظ سازمانی با آن مرتبط باشند.
زمانی که آمریکا به بهانه نابود کردن تسلیحات کشتار جمعی رژیم بعث "صدام
حسین"، به عراق لشکرکشی کرد و این کشور را به اشغال درآورد، القاعده با
همان ایدئولوژی و دیدگاه در این کشور شکل گرفت که این اتفاق نیز مرحله سوم
تقویت گروههای تکفیری را رقم زد. در واقع، در عراق، القاعده با قویترین
ارتش دنیا درگیر شد که این مبارزه موجب شد، نگاه چریکی این سازمان دقیقتر
شود، تاکتیکهای جنگی آن ارتقاء یابد و در کل آبدیده شود و در نهایت، با
استفاده از مقبولیت خود در بخشهایی از جوامع اسلامی، عناصر و نیروهای
بیشتری را به خود جذب کند.
هر چند مرحله دوم و سوم که به تقویت نیروهای تکفیری منجر شد، ظاهرا مقبول
دولتمردان آمریکایی نبود و آنها میکوشیدند در مقابل آن بایستند، اما با
این حال، آنها در بحران سوریه بار دیگر با حمایت غیرمستقیم از این گروهها
و نیروها، باعث تقویت آنها شدند و مرحله چهارم از این پروسه را رقم زدند.
حمایتهای مالی، نظامی و استراتژیک به اندازهای بود که این گروههای
تروریستی توانستند دستاوردهایی داشته باشند و از طریق مقابله با ارتش
سوریه، کنترل برخی مناطق را نیز به دست گیرند که در نهایت با دخالت
حزبالله و کمک نیروهای این سازمان، دولت دمشق توانست بخشهای گستردهای از
این مناطق را باز پس گیرد.
صحنه های جنایت گروهک های تروریستی به سرعت در فضای مجازی منتشر می شود
اما گروهک تروریستی داعش، به رغم اینکه ادعای احیای عظمت گذشته کشورهای
اسلامی را دارد و مدعی است که به دنبال وصل کردن سرزمین بینالنهرین و شام
به یکدیگر است، در اصل پدیده ای است که مهمترین مشخصه آن "تجزیه طلبی" است
که این بر خلاف ادعایش در مورد تشکیل حکومت اسلامی است.
داعش به دنبال سوار شدن بر موج تجزیه طلبی در عراق و سوریه است. این گروهک در سوریه با شکست مواجه شده و اکنون تمام نیروی خود را در عراق متمرکز کرده است. این گروه برآمده از دل گروه توحید و جهاد است که نهضت مقاومت در عراق در سال 2003 برای مقابله با تهاجم آمریکا علیه عراق را پایه گذاری کرد اکنون بار دیگر به خاستگاه و محل رشد و نمو اولیه خود بازگشته است اما این بار در صفوف نیروهای خود، نیروهایی از شمال آفریقا و برخی کشورهای اروپایی و یا آمریکا را دارد.
داعش که امروزه با حمله به استانهای سنی نشین عراق و کشتار مردم بی گناه این مناطق، موجی از وحشت را در عراق به وجود آورده است، در اثر تهاجم آمریکا به عراق تشکیل شد. در واقع انگیزه اصلی الزرقاوی از تشکیل گروه توحید و جهاد که هسته اصلی شکل گیری داعش بود، مقابله با آمریکا در عراق بود. نگاه ابزاری آمریکا به کشورها و گروه ها هرچند منافع این کشور را برآورده می کند اما دیگران را گرفتار تروریسم و فقر و جنگ می کند. حال همه نگاه ها از سوی سوریه به سمت عراق برگشته است. باید دید که ارتش عراق که برخی از نیروهای بعثی در آن حضور دارند و در حمله داعش به موصل به کشور عراق خیانت کردند چگونه پایان داعش را در غرب عراق برای همیشه رقم خواهند زد. البته در کنار کارشکنی گروه های داخلی، حمایت برخی از کشورهای منطقه از داعش نیز از مولفه های اصلی در این موضوع است. این کشورها از جمله عربستان و قطر در حال تجهیز ماشین جنگی داعش هستند که هر زمان ممکن است تغییر جهت داده و سرزمین آنها را درنوردد.
منابع:
وب سایت اندیشکده آمریکایی بروکینگز
روزنامه فرانسوی لوموند
روزنامه آمریکایی واشنگتن پست
وب سایت خبری اسلام تایمز
روزنامه انگلیسی دیلی میل
روزنامه انگلیسی دیلی تلگراف