به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران،«بادا مبارک در جهان سور و عروسیهای ما». قرنها و هزارههاست که مهمترین شادی و سرور زندگی ایرانیان، روز وصل است؛ روز بستن عهدی قانونی و شرعی، میان زن و مرد برای شروع زندگی تازه؛ عهدی که از گذشتههای دور تا به امروز با «سور»ی همراه بوده که «جشن عروسی» نام دارد؛ جشنی متشکل از مجموعه آداب و رسوم سنتی و آئینی برای شروع زندگی زناشویی که «مولانا» در مصرع بالا برای آن از خدا تبرک میطلبد.
جشنی که در تمام ایران بهنام گل سرسبد مراسم یعنی «عروس» نامگذاری شده؛ زنی در شب ازدواج خود، که واژهاش را «زیباترین» و «بهترین» هم معنی کردهاند، پس زیباترین لباس را بر تن و بهترین شمایل را برای روی خود برمیگزیند تا نزد داماد حاضر شود. بعضی از زبانشناسان واژه عروس را کلمهای فارسی ـ عربی میدانند که ایرانیان در گذشته به او «وَیوگ» یا «بَیوگ» هم میگفتند.
داماد هم از دیرباز همان داماد و «نوکدخدا»ی جشن بوده و هست؛ مردی که عروس را، زیباترین را به خانه بخت میبرد. عروس و داماد، چه دیروزِ دور و چه امروزِ روز، شخصیتهای اصلی مراسم عروسیاند؛ مراسمی که گرچه حال و هوایش تغییر کرده، اما هنوز هم در سرتاسر ایران و نزد همه اقوام ایرانی همچون گذشته برگزار میشود و فرآیند برگزاریاش کم یا زیاد، همان است که بود؛ خواستگاری، بلهبران، شیرینیخوران، مِهربران، نامزدی، عقدکنان، جشن عقد، جهازبَران، حنابندان و زفاف.
گرچه امروزه برخی از این رسوم نزد برخی اقوام حذف شده، اما همچنان شب عروسی، مهمترین شب زندگی عروس و داماد در سرتاسر ایران و بلکه در جهان است؛ شبی که در آن، نزدیکان و آشنایان زوج تازه، گرد هم میآیند تا آن را به شادی برگزار کنند، همچون گذشته که مولانا میسرود: «هله خاموش بیارام عروسی داریم / هله گردک بنشینیم که ما دامادیم».
رنگارنگی و تنوع در اجرای این مراسم کهن، به همان رنگارنگی وجود اقوام ایرانی در سراسر سرزمین ایران است؛ یعنی همان چیزی که قرار است در این متن نشان دهیم. پیش از این و در این بخش از مجله که «مردم ایران» نام دارد، به تماشای زندگی عشایر ایران و ساکنان استانهای کردستان، گلستان، سیستان و بلوچستان، هرمزگان، مندائیان خوزستان و لنجرانان و لنجسازان قشم نیز نشستهایم.