سیاست خارجی روسیه در دو دهه اخیر به ترتیب الویتی بر محورهای ذیل متمرکز بوده است:
الف: امریکا و اتحادیه اروپا با هدف نوسازی اقتصادی و جذب سرمایه خارجی
ب: آسیای شرقی و خاور دور با محوریت چین و ژاپن برای فروش انرژی و جذب فناوری و سرمایه
ج:خاورنزدیک با تمرکز بر جمهوری های شوروی سابق و طرح اتحادیه شرقی
پوتین پس از سال ها حضور در ساختار اصلی قدرت در کشورش و تقویت مولفه های اصلی قدرت در روسیه تغییرات مهمی را در سیاست خارجی طراحی کرد که هدف اصلی آن احیای هویت و بازتعریف نقش مسکو در صحنه بین المللی است. این کشور پس از سال ها تحقیر و تهدید در صحفه شطرنج تعاملات بین المللی بویژه در کوزوو ، افغانستان ، عراق ، لیبی و غیره ، اکنون در سایه واقعیت های جدید ژئوپلیتیک و عدم موفقیت روشن امریکا در افغانستان ، عراق ، لیبی و سوریه و با بهره گیری از دو شمشیر برنده و ابزار کلیدی انرژی و بحران های منطقه ای نهفته و فریزشده تغییرات بنیادین در سیاست خارجی ایجاد کرده است. هدف اصلی پوتین در این تغییرات ایجاد قدرتی یورآسیایی بزرگ با مرکزیت روسیه است که برای آن نیز سه طرح ویژه پان اروپایی با ائتلاف آلمان ، پان خاورمیانه ای با مشارکت ایران و پان آسیایی با حمایت چین و ژاپن تدوین و در حال اجرای آنان است.
در موضوع انرژی بسیاری از قدرت های بزرگ اقتصادی و صنعتی در قالب طرح های خطوط انتقال نورث استریم و سوث استریم وابسته به انرژی روسیه هستند بیش از 70درصد انرژی آلمان در انحصار روسیه و پکن و مسکو نیز به تازگی بزرگترین قرارداد گازی را امضاء کردند و در موضوع بحران های فریز شده می توان به بحران های قره باغ بین آذربایجان و ارمنستان ، بحران آبخازیا و اوستیای جنوبی در گرجستان ، بحران ترانسنیستر در ملداوی ، کریمه در اکراین و چندین بحران نهفته در کشورهای رومانی ، مجموعه یوگسلاوی سابق و غیره اشاره کرد. در عین حال که اتحادیه اروپایی در تدوین راهبرد کلان و درازمدت با روسیه ضعف جدی داشته و سابقه رفتاری در ربع قرن اخیر گواه آن است که اتحادیه اروپا کمتر در حل و فصل بحران های خود موفقیتی داشته است.
در تغییرات جدید راهبرد اصلی اختلال در یک تازی امریکایی ها و برهم زدن وضعیت و حالت عناصر اصلی پازل قدرت در عرصه جهانی است، اغلب در طول تاریخ منافع راهبردی روسیه و امریکا در یک راستا نیوده است . در شرایط جدید منافع حیاتی امریکا حداقل در 5 محور ذیل در تضاد با روسیه است:
الف : توازن قدرت در اروپا و آسیا با حفظ نقش رهبری امریکا
ب:امنیت انرژی
ج: منع به کارگیری سلاح های هسته ای و عدم اشاعه سلاح های کشتار جمعی . شایان ذکر است که زرادخانه اتمی روسیه می تواند در سی دقیقه امریکا را نابود کند.
د:ممانعت از حملات ترورریستی در امریکا
ه:نقش و جایگاه روسیه در مجامع بین المللی به ویژه داشتن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل متحد
از نظر روسیه تقویت نیروهای نظامی ناتو در نزدیکی مرزهایش و طرح توسعه این سازمان نمایش اراده خصمانه بوده و تصمیمات سیاسی و نظامی مقتضی برای تامین امنیتش اتخاذ می کند . لاوروف وزیر خارجه روسیه پس از دیدار با همتای فنلاندی خود در ماه اخیر اعلام داشت: " توسعه ناتو به سمت شرق غیر سازنده بوده و تلاش های تصنعی برای تقویت زیرساختارهای نظامی در همسایگی روسیه مغایر تعهدات اعضای ناتو در سند 1997 است." این در حالی است که چاک هگل همتای امریکایی وی بر این باور است که توسعه ناتو و تقویت نیروها اقدامی اساسی در راستای اجرای تعهدات اعضای ناتو برای دفاع از منافع دیگر اعضاء از جمله لهستان و رومانی است.
پس از تشدید بحران و درگیری در اکراین که تاکنون صدها تلفات انسانی و صدها میلیون دلار خسارت برای اقتصاد این کشور داشته است ، جنگ لفظی طرفین به ویژه بعد از اجلاس سران امریکا با کشورهای مرکز و شرق اروپا در ورشو در اوایل خرداد جاری تشدید شده است . در این اجلاس اوباما ضمن اعلام اختصاص یک میلیارد دلار برای تقویت نیروهای نظامی ناتو و استقرار نیروهای جدید زمینی، هوایی و دریایی در شرق اروپا و کاستن از نگرانی های حاصله از بحران اکراین و حمایت روانی از کشورهای اکراین، گرجستان و ملداوی و دیگر کشورهای منطقه صراحتا روسیه را تهدید و اظهار داشت :" لهستان ، لتونی ، لیتوانی و رومانی تنها نیستند هر حمله ای بر علیه هر یک ار آنها ، حمله بر علیه همه اعضای ناتو هستند."
در همین راستا در حالی که امریکا 5 بمباردیر راهبردی خود از نوع بی 2 و بی 52 به انگلیس اعزام کرد اقدامی که استون وارن سخنگوی وزارت دفاع امریکا آن را بخشی از اقدامات و تعهدات کشورش نسبت به شرکای ناتو دانست . روسیه نیز بمباردیرهای راهبردی خود را به منطقه آلاسکا و بیخ گوش امریکا اعزام کرد . همزمان نیز مانورهای نظامی ناتو در لیتوانی با 4700 نظامی امریکایی ، کانادایی و محلی و بیش از 800 ماشین جنگی در حال برگزاری است روس ها نیز در گیر مانور مشابهی در کالینگراد هستند .
جمع بندی : با وجود اظهارات آقای اوباما در سخنرانی سالانه خود در مجمع عمومی سازمان ملل متحد در شهریور گذشته مبنی بر موضوعیت نداشتن جنگ سرد و نبود بازی ای برای بردن ، امروز به دلایل بسیار زیاد از جمله بحران های اکراین و سوریه ، قضیه پناهندگی موقت به اسنودن، تحرکات نظامی طرفین در مرکز و شرق اروپا، واکنش های اتحادیه اروپا در محدودسازی قدرت مانور روسیه در حوزه انرژی و تحریم های وضع شده دو سوی آتلانتیک علیه روسیه و به ویژه نمایش قدرت رهبران غربی در جشن نرماندی فرانسه شاهد رنسانس جنگ سرد جدید در قالب پیشرفت های هارد پاور و سافت پاور با محوریت روسیه ، اتحادیه اروپایی و امریکا هستیم که به طور یقین نحوه مواجه با این روند جدید بسیار حساس و تعیین کننده بوده و هوشیاری رهبران و روسای دول غیر درگیر را می طلبد و هر کشوری که دانسته یا نادانسته در مرکز تلافی منافع راهبردی این مثلث قرار گیرد، نه اینکه منافعی را به دست نمی آورد که قطعا بازنده عینی و ملموس رقابت قدرت های بزرگ خواهد بود و در حال حاضر نمونه عینی و دست به نقد آن وضعیت اکراین در ماه های اخیر است.