باسم کربلایی هنوز از حاشیه‌ای که به‌واسطه یک مصرع برای او ایجاد کردند، ناراحت است. او از ماجرای ورودش به عرصه مداحی و خاطراتی از مجالس اخیرش می‌گوید. ملاباسم اثرگذاری منبر را از هر رسانه دیگری بیشتر می‌داند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،اواسط ماه محرم 1435 هجری قمری کلیپی کوتاه با عنوان اعتراض عزاداران حسینی به ملا باسم کربلایی در فضای مجازی منتشر شد. این کلیپ به‌سرعت با استقبال شبکه‌های ماهواره‌ای‌ای که گرایشات صریح مذهبی و بعضاً سیاسی خاص داشتند مواجه شد و تردیدهای زیادی را میان دوستداران اهل‌بیت(ع) در سرتاسر جهان تشیع نسبت به ملاباسم وجود آورد.

کلیپی که برای چند ماه موضوع و سوژه اول شبکه‌های وهابی و جریان خاصی میان شیعیان شد. جریانی که روند تأمین بودجه آن از طریق حساب‌های بانکی مستقر در انگلستان همواره مورد تردید بزرگان و مراجع جهان تشیع  بوده است. این جریان که چندی پیش به‌دلیل اهانت به همسران پیامبر و برخی از بزرگان اهل‌سنت مورد انتقاد شیعیان  قرار گرفته بود، این بار این کلیپ و تفسیر خاص از شعر مداح معروف در  جهان عرب، ملاباسم کربلایی را بهترین فرصت برای پاسخ غیرمنطقی و بازهم موهن به انتقادات دیده بود.

در بخشی از این کلیپ باسم کربلایی مشغول خواندن اشعاری می‌شود که با واکنش تند و اعتراض آمیز عزاداران مواجه می‌شود. طبق معمول با نگاهی خاص و ذوق‌زده برخی رسانه‌ها سعی در تعمیم شعر باسم کربلایی به شخصیت‌های برتر جهان تشیع داشتند. سؤال درمورد چرایی این اعتراضات طبق روال همیشه خیلی زود منجر به گمانه زنی‌هایی از سوی رسانه‌های پرتعداد فرصت‌طلب شد.

ملاباسم کربلایی مداح معروف جهان عرب در ایران هم طرفدارانی دارد، طرفدارانی که با مشاهده این کلیپ و مهمتر از آن فضایی که رسانه‌های خاص به وجود آورده بودند دچار ابهامات فراوانی شده بودند. این ابهامات را هیچ‌کسی جز باسم کربلایی و توضیحات او نمی‌توانست برطرف کند، توضیحاتی که بعد از چند ماه از زبان باسم کربلایی منتشر شد. باسم کربلایی در توضیحات خود گفت: نوحه‌ای که من در روز 5 محرم خواندم به‌درخواست من از آقای ناظم الحاشی بود و از وی خواستم شعری بسراید که متفاوت با روش همیشگی باشد و طوری باشد که قبلاً به آن روش نخوانده باشم.

وی گفت: من در این نوحه هیچ نامی از مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای و یا هر فرد دیگری نیاوردم. خدا را گواه می‌گیرم که هرگز من قصد تعرض به شخصیت وی و یا فرد دیگری را نداشتم. فقط در بیت سوم یا چهارم بود که منظور من در این ابیات نواصب بود که با اهل‌بیت (علیهم السلام) کینه و دشمنی دارند که گفتم نماز و روزه این چنین اشخاصی قبول نمی‌شود.

باسم کربلایی در توضیحات خود تأکید کرد: آیا این گفتار را می‌توان متوجه مقام معظم رهبری دانست که همواره می‌فرمایند هرچه از خیر و برکت داریم از وجود امام حسین(ع) است؟ مگر مقام معظم رهبری همیشه اقامه مراسم عزاداری برای این امام همام برگزار نمی‌کنند؟ مگر ایشان برای امام حسین گریه نمی‌کند؟ مگر ایشان برای امام حسین سینه‌زنی نمی‌کند؟ خوب، چطور من به ایشان این اهانت را داشته باشم؟ و بعد باید از آن آقایان پرسید چرا این مطلب را روز 6 محرم مطرح نکردند و قضیه را روز 11 محرم گفتند؟ من از آن‌ها راضی نیستم و در قیامت شخص رسول اکرم(ص) خصم آن‌ها باشد که به من تهمتی را زدند که روحم از آن خبر ندارد.

این کلیپ خیلی زود در رسانه‌ها چرخید. بعد از سفر باسم کربلایی به ایران و دیدار حضوری او با برخی از شخصیت‌های ایرانی دیگر هیچ ابهامی در اتهام‌زنی بی‌مورد به او باقی نمانده بود. با او گفتگویی تفصیلی درباره هیئت، جایگاه مداحی و برخی مواضع و دیدگاه‌هایش داشتیم. بخش اول از این گفت‌وگو را در ادامه می‌خوانید:

  اگر موافق باشید ابتدا درباره جایگاه هیئت و مداحی صحبت کنیم. به نظر می‌رسد همواره مداحی و شخص مداح خود یک رسانه جدی بوده است. از گذشته تا به امروز وعاظ و مداحان مواضع دین را توسط شعر و منبر مطرح می کردند. فضای عزاداری برای اهل بیت(ع) در شعرهای شاعران نقش بسته بود. منبر یک رسانه منحصر به فرد تشیع بود. بارها دیدهه شده بود که یک بیت یک شاعر کاری می کرد و می‌کند که پشت آن چند ساعت منبر حضور دارد، منبر و شعری که هیچ‌گاه یک فیلم  یا جنس دیگری از رسانه‌ها نمی‌توانند تأثیری با این عمق داشته باشند. منابر و مجالس شعری که خود اهل بیت(ع) برگزار می‌کردند هم از همین دست بود. علما و بزرگان همواره بر حفظ منابر تأکید دارند. باور عمومی این است که منبر رسانه خاص و منحصر به فرد جهان تشیع است. برخی می‌گویند دیگر این سبک از رسانه اثری ندارد، برخی دیگر می‌گویند اتفاقاً رسانه‌های جدید به نوعی در خدمت این منابر قرار گرفته است. نظر شما چیست؟

در واقع اولین کسانی که این مجالس را بر پا کردند محمد و آل محمد(ص) هستند و به ما وصیت کردند که این مسیر را ادامه دهیم. الحمد الله رسید تا جایی که ما به دنیا آمدیم و رسیدم تا حدی که هر کس به نوبه خود در پیشبرد این پرچم سهمی داشته باشد.هر چیزی را که داریم از فرهنگ، از علم، از احادیث، از روایات و از تفسیر همه از از مجالس امام حسین (ع) و همین است و هر کس سهم خود را بازی می‌کند. سخنران یا واعظ سهمی دارد. شاعر و ملا یا همان مداح سهمی دارد. 10 تا 20 سال قبل شبکه‌های ماهواره ای به این اندازه که موجود است، وجود نداشت و زندگی شیعی ما از طریق همین منابر جلو رفت. امروز این شبکه های تلویزیونی و ماهواره ای هم وسیله ای برای انعکاس همین شعائر حسینی و ذکر محمد و آل محمد(ص) و همین منابر در حسینیه‌های موجود در جهان است. الحمدالله این حرکت که از گذشته تا به امروز بوده، به نتیجه رسیده و رسیدیم به این مرحله که مجالس سوگواری امام از طریق همین ماهواره‌ها در تمام جهان منتشر می‌شود.

بسیاری از ادیان و مذاهب در سال یک یا دو برنامه مذهبی و دینی دارند اما جریان شیعه به لطف خدا برای 14 معصوم هر سال و در طول سال کلی برنامه دارد. در زمان سابق این همه کانال‌های ماهواره‌ای را نداشتیم. فقط حسینیه را داشتیم و کانال رسانه ای ما تنها همین حسینیه ها بود.خیلی از حرکت ها از دل همین حسینیه ها بیرون آمد.

این روزها ما هم از این حرکت در حد توان خود پشتیبانی می کنیم. همه ما شاهد هستیم که الان تشیع در تمام جهان منتشر شده است. در اروپا، آسیا، آفریقا و در هر جایی خیلی از امور روشن شده است. این اتهامات که به شیعه زده می‌شد که مثلاً شیعیان  نماز نمی‌خوانند، شیعیان خرافاتی از جنس خرافات بودایی‌ها دارند، شیعیان تروریست هستند، از طریق همین جلسات به آن پاسخ داده شد و حقیقت روشن شد.

امروز برای جهان مشخص است که برای کسی که با ما باشد چیزی جز محبت، وفا و تواضع نمی‌بیند. به خاطر همین رویکرد است که امروز از سوی برادران عزیزی از نقاط مختلف جهان، که همگی محبین محمد و آل محمد هستند، برای مجالس متعدد از ما دعوت می‌شود.

هر کشوری می‌رویم آن کشور برای خودش سیاست و قانون خاص خودش را دارد.  بحرین، عمان، ایران، عربستان. برای ما فعالیت شیعی و مداحی مهم تر از هر چیزی دیگری است. سعی ما بر این است که بدون تعرض به قوانین آن کشورها به عزاداری و مجالس بپردازیم. حدود بیشتر از 20 سال است که در این منطقه هستم و در تعداد زیادی از کشورهای منطقه برنامه داشته ام. البته همیشه در نوحه ها بحث نواصب و اعلام برائت از آنان را هم مطرح می کنم و از همین راه مواضع خود در برابر اقدامات آنان را بیان می‌کنم.

به یاد دارم یک‌بار همین جا گروهی از شیعیان استانبول آمدند و گفتند در آنجا 3 میلیون شیعه وجود دارد بیا و آنجا مجلسی بگیر و .... ما شک کردیم که این ها شیعه علوی هستند یا اثنی عشری که بعد فهمیدیم همه این ها شیعه 12 امامی هستند و از ما می خواستند که آنجا مجلس برویم.

به ترکیه دعوت شده بودیم و برای چند مجلس به آنتالیا رفتیم. فکر می‌کنم به مناسبت عید غدیر خم بود که آن‌ها اسمش را عید محبت و‌ عید عشق می‌گذارند. عجایب جالبی را آنجا دیدم. دیدم در آن مجلس سنی‌ها، شیعه‌ها، مسئولین شهر و شهردار منطقه آنتالیا و حتی مسیحیان بودند. چطور بود که افرادی از ادیان یا مذاهب دیگر در این جلسه شرکت می‌کردند.

من ماندم که چه چیزی به آن‌ها با زبان عربی بگویم که آن‌ها من را بفهمند و من هم آن‌ها را بفهمم. چه چیزی بگویم که ابن حال خوب و فضای محبت آمیز میان آنان حفظ شود و مجلس هم مجلس خوبی شود. با این تفاسیر که بین کشور آن‌ها و کشور ما مرزی به نام سوریه وجود دارد اکثر آن ها زبان عربی را بلد نبودند اما عده ای هم بودند که تا حدی زبان عربی‌ را می‌فهمیدند. با این اوصاف به فکر رفتم و یک بیت ساده انتخاب کردم که می‌گوید:«علی علی مولا،‌ علی علی مولا» این را به این دلیل انتخاب کردم که همه آن‌ها این را بفهمند. این بیت به گونه ای انتخاب شد که همه آن را پذیرفتند و پسندیدند. الحمدالله مجلس خوبی شد و همه راضی بودند.

در هر حال خداوند را شکر می‌کنیم. توفیقاتی که خدا به واسطه محمد و آل محمد(ص) و اهل بیت(ع) به ما بخشیده است، جای شکر زیادی دارد. بعد از این مجلس از ما دعوت کردند برای سال‌های دوم، سوم و چهارم هم به آنجا برویم اما تا کنون ما توفیق نداشتیم که مجدداً به آنجا برویم. تعداد این جلسات زیاد شده است و تعداد ما کم و محدود. اما اینها همه از اثر همان منبر یا رسانه اختصاصی تشیع است که شما می‌گویید.

خب شکل این مجالس همگی حول همین فضای منبر و مداحی رقم می‌خورد و مردم پای این سبک از مجالس می آیند. این جای تقدیر دارد و باید حفظ شود چرا که بسیاری از حرف‌ها، مواضع، پاسخ‌گویی به شبهات و ... به صورت مردمی اصلش در همین منابر بیان می‌شود. شبکه‌های تلویزیونی و ماهواره‌ای و ... بعد از این‌ها وارد میدان می‌شود.

چند سال پیش یک فرد سیاسی از همین کشورهای منطقه برای مراسم اربعین من را دعوت کرد که به کشورشان بروم و در آنجا مجالسی داشته باشیم. با دعوت او و حمایت رئیس اداره گذرنامه آن کشور برایم پاسپورت و ویزا گرقته شد و به آنجا رفتم. بعد از سفر به آنجا چند جلسه عزاداری برگزار شد. با اینکه اوضاع سیاسی آن کشور به گونه ای بود که حساسیت روی مجالس عموماً بالا است اما بعد از خواندن در حسینیه، دسته عزاداری به راه انداختیم و در خیابان ها و کوچه های شهر به عزاداری پرداختیم. هر خانه ای که صدای ما را می شنید به جمع عزادارن می پیوست.

در پایان حدود 40 هزار نفر عزادار در خیابان های شهر سینه می زدند و عزاداری می کردند. این برنامه بعد از آن چند شب دیگر برگزار شد و وقتی وزیر کشور آن کشور این برنامه را در این شب ها دید، با آن فردی که بنده را دعوت کرده بود، صحبتی کرد و به او گفت این سبک کار بسیار عالی است. این فرد بدون هیچ شورشی توانسته است این جماعت را با خود به خیابان بیاورد و جلسه عزاداری برپا کند. این حرکت را ادامه دهید این خیلی عالی است. این حرکت ها باعث وحدت می شود. بدون هیچ شعار و ناآرامی جمع زیادی از مردم را حول خود جمع کرده است. این مهم است و باید حفظ شود. همه احزاب سیاسی و گروهی که شاید با هم بعضاً اختلافاتی هم دارند، در این کار جمع شدند و حضور دارند. ما حرفمان را در شعرهایمان می زدیم و مردم پیام را متوجه می شدند. اثر این حرکت تا مدت ها مانده بود و اثرش از تعداد زیادی از دیگر فعالیت های رسانه ها هم بیشتر بود.

البته این سبک از تریبون‌ها و منابر به خودی خود هم توان جهانی‌تر شدن دارد. برای یک نمونه دیگر شاید باورتان نشود اما  دعوتی از چین داریم و به مناسبت میلاد سید و مولایمان حضرت مهدی‌(عج) در همین روزها قرار است در آنجا مجلسی برپا ‌شود، مجلسی با حضور شیعیان این کشور. خب این بسیار ارزشمند است و منبر و مجلس باید به همان سبک اصیل خود حفظ شود.

برای شما هم به همین مناسبت چند بیتی می‌خوانم؛ می‌گوید: و به خدا نمی‌ترسم از آتش فردا چون شما ولایت امر هستید ای آل احمد(ص). من همان هستم که شما را دعا می‌کنم و دستم را بالا گرفته‌ام تا بگیرید دستم را ای آل بیت محمد(ص).

: هر مداحی که در دستگاه امام حسین(ع) و اهل بیت(ع) نوکری می‌کند خودش از یک مسیری و از یک راهی وارد این مسیر شده است. آقای باسم خود شما چطور وارد این عرصه شدید؟

اگر درباره خودم بخواهم بگویم. حقیقت این است که من ورزش را خیلی دوست داشتم. من دروازبان بودم. خوب گل‌هایی هم می‌خوردم، گل‌های قشنگی.(خنده) بین 8 تا 9 سالم بود. البته از همان کودکی دوست داشتم خدمت اهل بیت(ع) هم باشم. یک روز از بین‌الحرمین می‌گذشتم‌. بین‌الحرمین مثل این روزهایی که شما می بینید، نبود. خیابان فعلی وجود نداشت. اطرافش همه خانه و مغازه و این‌ چیزها بود. در بین الحرمین که راه می رفتم از جایی گذشتم که مداح مرحوم حمزه صغیر مداحی می‌کرد و قصیده‌ای عالی می‌خواند. ایستادم و قصیده‌اش را شنیدم. او این قصیده را نشسته نمی‌خواند. در حالی که روی دسته‌های منبر ایستاده بود و یک پایش روی این دسته منبر و پای دیگرش روی دسته دیگر بود. او را از دور دیدم.‌ ارتفاع بلندی گرفته بود. در هنگام خواندن قصیده دیدم که باز هم ارتفاع گرفته و قد بلندی می‌کند.

بچه بودم و در دلم به خودم گفتم اگر من مداح شوم، چنین قصیده‌ای را نمی‌خوانم. چون از حد من بیشتر است و من نمی‌توانم انقدر ارتفاع بگیرم. در همان دوران کودکی خودم را بین ورزش و مداحی مخیر کردم. با خودم می‌گفتم اگر بخواهم مردم را شاد کنم در ورزش بمانم و آن توپی که به آن 40 تکه می‌گفتم را وارد دروازه کنم یا من هم بشوم مدح‌کننده اهل‌بیت(ع). خودم را بین فوتبال و مداحی و خدمت به امام حسین(ع) مخیر کردم. نمی‌گویم بین بهشت و جهنم مخیر کردم.(خنده). بعد از مدتی به جمع بندی رسیدم و دیدم خدمت به امام حسین(ع) از باب مداحی و این‌ها بسیار کم است و این مسیر را انتخاب کردم. این مسیر امتداد پیدا کرد و خدا از همان روز که تصمیمم را گرفتم، به ما توفیق حضور در این مجالس را داد.

  آن قصیده چه بود؟

یادم نمی‌آید.

  ملاباسمی که این مدلی وارد دستگاه اهل بیت(ع) شده است. امروز فردی شده که وقتی برای راهپیمایی اربعین به عراق آمده بودم به چشم می‌دیدم که فراتر از یک عراقی و یک ایرانی، یک شیعه ماداگاسکاری، آلمانی، کانادایی، آفریقایی، روسی و ... او را می‌شناسند و شعرهای او را با همان لحن و ملودی خاص می‌شناسند. در تمام طول مسیر مداحی‌های او پخش می‌شود. از خارجی‌ها مثال آوردم اما در ایرن خودمان هم ما این را دیده‌ایم که شاید جوانی هم سن و سال خود ما زیاد اهل مناسبات دینی نبوده اما به واسطه علاقه به یک مداح به هیئت و بعد دستگاه امام حسین(ع) علاقمند می‌شود و بعدها به بزرگان و وعاظ وصل شده و به شکلی بسیار محکم‌تر اهل روضه، نماز و روزه و ... شده و برای همیشه در این مسیر باقی می‌ماند. به نوعی همان علاقمندی او را تا تبدیل شدن به یک فرد متشرع دین‌دار پیش برده است. آیا واقعاً یک مداحی می‌تواند تا این حد جهانی شود؟ یا یک مداحی، یک شعر و یک ملودی می‌تواند تا این حد در معرفی دین و تغییر افراد ولو در همان تراز اولیه اثرگذار شود؟ چطور چنین می‌شود؟

من با افراد زیادی ملاقات دارم اما یک بار در دیدار با یکی از علمای بزرگ ایشان به من گفت که بارها شده موضوعی را مدت ها بر روی منبر مطرح کرده و برای مردم پیرامون آن سخنرانی کرده ایم. موضوعی که در قالب‌های مختلف تلاش کردیم که اهمیت آن را برای جامعه جا بیاندازیم. موضوعی که برای بیان آن به دیدارهای زیادی احتیاج بوده و برای کتاب‌های زیادی نیاز به مطالعه داشته است. اما به یکباره دیده‌ایم که آن اثری که بعد از تعداد منبر نیاز داشتیم ایجاد شود نهایتاً تو آمدی و در یک قصیده به نحو زیبایی به گوش مردم رسانده‌ای و مردم با آن همراه شده و پایش اشک هم ریخته‌اند.

او می‌گفت بارها شده که  روزنامه‌ها، مجلات، ماهواره‌ها روی این موضوع کار کرده اند و ما برایش برنامه‌ریزی کرده‌ایم اما تو می‌آیی با قصید‌ه‌ای که ممکن است چند بیت بیشتر نباشد ماموریت را بر ما آسان می‌کنی و باری را از دوش ما بر می‌داری. به راحتی آن را می‌گویی و از قلبت وارد قلب دیگران می‌شود. این به نوعی تأثیر هنر، شعر و شاعری را هم می‌رساند. البته اصل اثر به توجه اهل بیت(ع) بستگی دارد.

درباره اربعین امام حسین‌(ع) هم فکر می‌کنم این اربعین امام حسین(ع) شعاری است از جنس آرمان‌های حسینی که حفاظت از آن و زنده نگه داشتن آن بر ما واجب است. من سعی می‌کنم برای مردم کشورم و محبین امام حسین(ع) و حتی غیر از محبین امام حسین(ع) در تمام دنیا، یعنی حتی کسانی که در حسینیه‌ها کم حاضر می‌شوند و یا سالی یک بار یا فقط دهه محرم وارد هیئت می‌شوند، برنامه و نکته‌ای داشته باشم. برای این کار به هر چیزی که در اختیار دارم، از لحن، صدا، شعر و... فکر می‌کنم. بعضی از این لحن‌ها جوری شده که خود من با آن‌ها یادگاری‌هایی دارم. مانند وطن، عبدالرضا، حمزه و... خلاصه با توجه کردن به مخاطب‌ها بعضی از امور را در هر برنامه‌ای تغییر می‌دهم. تمام تلاشم را می‌کنم که به رساله محمد و آل محمد(ص) برسم و آن را به دیگران برسانم.

من از خودم تعریف نمی‌کنم ولی فکر می‌کنم به همین دلیل است که وقتی که تو به اذن خداوند وارد خاک عراق می‌شوی، رفته‌ای،‌ شنیده‌ای و دیده‌ای که بیشترین‌ها می‌گویند باسم. شعر باسم را می‌خوانند. چرا باسم؟ نمی‌دانم شاید به این دلیل که من سعی می‌کنم، فکر تو را در شعرهایم برسانم و از آن مهم‌تر تمام تلاشم را می‌کنم که مظلومیت و رسالت محمد و آل محمد(ص) را در حد توانم برسانم. چرا؟ چون صبح و شب به امام حسین(ع) فکر می‌کنم. باید رسالت امام حسین(ع) را برسانم. امام حسین(ع) 1400 سال پیش فرمود:«کسی هست که مرا یاری کند؟» فکر نمی‌کنم که این ندا در همان زمان تمام شد. نه تمام نمی‌شود، تا همین امروز می‌شنوم که امام حسین(ع) می فرمایند: «هل من ناصر ینصرنی؟»

  در راهپیمایی اربعین تابلوهایی دیده می‌شد که روی آن‌ها نوشته شده بود «حسین(ع) سر بقائنا». جمله‌ای هم حضرت امام خمینی(ره) دارند که فرمودند «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» در کلام بزرگان هم می‌دانیم که رمز باقی‌ماندن دین اسلام را قیام حضرت حسین(ع) تفسیر کرده‌اند. ملاباسمی که به جهت موقعیت کنونی‌اش شاید بیشتر از امثال من به ایشان و قیامشان فکر می‌کند و سعی می‌کند ارتباطش با آنان را نزدیک و نزدیک‌تر کند؛ جایگاه ایشان را چطور دیده است؟ عظمت قیام ایشان را چطور دیده است؟ من فکر می‌کنم پرچم امام حسین(ع) همان پرچمی است که همه می‌توانند زیر آن به وحدت برسند و جا برای حضور همه هست.

یک بحث اساسی در این باره این است که این خیر، برکت، رحمت و عطای خداوند است که امام حسین(ع) را به ما بخشید و محبت او را در دل‌های ما قرار داد. بحث دیگر اینکه امام حسین(ع) با خدا معامله کرد. تجارتی که بی‌پایان است. ممکن است که خداوند همه بندگانش را به برکت وجود امام حسین(ع) ببخشد. که همانطور که در بسیاری از منابع خوانده‌ایم اینطور خواهد شد و او بندگانش که محبت امام حسین(ع) در دل دارند را می‌بخشد. انشاءالله هر چه را که به اشتباه انجام می‌دهیم هر چه را که خطا می‌کنیم، همه را می‌بخشد. همینطور به برکت وجود امام حسین(ع) و محبتی که از او در دل ما قرار داده عذاب را از ما دور می‌کند و ما را با محمد و آل محمد(ص) محشور می‌کند.

چه بگویم از نقش امام حسین(ع)، خود امام حسین(ع) بزرگوار است. تو خودت متوجه شده‌ای و می‌دانی که در حدیث آمده است که این حسین(ع) است که چراغ هدایت و سفینه نجات است. قبل از خلق شدن امام حسین(ع) پدرمان حضرت آدم از خداوند سوال کرد که چگونه توبه کنم، خداوند فرمود: من به تو پنج اسم می‌آموزم من را به این نام‌ها قسم بده و از من بخواه که توبه تو را بپذیرم. من به برکت این پنج اسم توبه تو را قبول می‌کنم. پنج اسمی که قبل از آدم هنوز به دنیا نیامده بودند.

بعد آن پنج اسم را ذکر کرد و به پنجمین اسم یعنی نام مبارک حضرت حسین(ع) رسید: فرمود خداوندا چهار اسم را ذکر کردم و پس از پنجمین اسم را ذکر کردم و قلبم سوخت، این پنجمین کیست؟ و خطاب آمد او حسین(ع) است. پدرمان حضرت آدم کیست؟ امام حسین(ع) کیست؟ به خالق یعنی همان خداوند بر می‌گردیم. می‌بینی چه عطایی به ما کرده؟ چه هدایتی به ما عطا کرده؟ این چیزی نیست جز آفرینش امام حسین (ع).

خون‌های زیادی برای خداوند ریخته شد و لحظه‌های زیبای زیادی بوده و همه برای خداوند است. اما چرا خون حسین(ع) اینطور است؟ به نظرم این به همین دلیل سر و رازی است که در وجود ما هست و ما تاحدی آن را می‌شناسیم اما نه کامل.  به همین سادگی بساط خودمان بخواهم بگویم  حسین(ع) رحمت خداوند بر ما است و خداوند حسین‌(ع) را برای ما آفریده که ما را نجات دهد. از هر معضل، هر مشکل، هر گناه و هر مسئله‌ای ما به متوسل شده و با عنایت او به درگاره خداوند پناه می‌بریم.

  یک شعر زیبای فارسی هست که می‌گوید «رحمت واسعه‌ات سفره ما را پر کرد/ این چه لطفی است به هر بی‌سر و پایی بکنی». شاید گاهی اوقات مسائل حاشیه‌ای در میان شیعیان پیش می‌آید که موجب تزاحم عاطفی میان آن ها می‌شود. این تزاحم می‌تواند در دل یک خانواده یافت شود و در فضای اجتماعی در میان جریانات و گروه‌های سیاسی و حتی چند کشور ... هم نمونه داشته باشد. این علقه‌ها بهم ریخته شود، اوضاع به هم می‌ریزد. اما به نظرم بیرق حضرت حسین(ع) به حدی گسترده است که با نگاه به آن بسیاری از ما می‌توانیم زیر آن جمع شویم و از این مباحث جزئی به راحتی می‌توان عبور کرد.

درباره این موضوع باید بگویم که در حقیقت کودکان ما، جوانان ما، پیران ما، علمای ما و مسئولان ما همگی حسینی هستند. هر کس با امام حسین(ع) پیوند بخورد، به رنگ خود او و به وضعیت خاص خود او به اذن خدا می‌رسد. امام حسین(ع) مانند میدان یا مرکز ثقلی یا نقطه مرکزی است که همه می‌توانند بر گرد او بچرخند.
اگر امام را خوب بشناسیم، همه برای او و حفظ مسیر او و دوام راه او از هیچ کاری دریغ نمی‌کنند و این هدف همه ما می تواند باشد.

خب برخی بعضاً شأن این دستگاه را رعایت نمی‌کنند. بر مباحث اختلافی ولو جزئی به شدت متمرکز می‌شوند. مطالبی می‌خوانند یا اعمالی در هیئت‌ها یا مراسمات انجام می دهند که بعضاً باعث ضربه زدن به این دستگاه می‌شوند. بحث‌های انحرافی ایجاد می‌کنند که زمینه برای سوء استفاده دشمن فراهم می‌شود. فضایی ایجاد می‌کند که دست‌آویزی می‌شود برای حمله به شیعیان و ارائه تصویری خشن و نادرست و البته غیرواقعی از شیعیان. آن‌هایی که خود رسانه در دست دارند یا خودشان به نوعی رسانه هستند، وظیفه‌شان در برابر این مسائل چیست؟ نظر شما در این باره چیست؟

خب در این مسیر اگر کسی بود که نظرش مخالف نظر من بود ما ابتدا با توجه به مسیر اصلی به او احترام می‌گذاریم، چون ممکن است او صحیح را ببیند و من نبینم شاید هم برعکس. اگر نگاه ما به هدف باشد دیگر بر رویکرد بر فرض اشتباه خود پافشاری نمی‌کنیم و با این نگاه چه کسی است که بگوید که من درست می‌گویم و حرف همه را رد کند؟

در این حالات است که تفاوت ما با تکفیری‌ها مشخص می‌شود. ما براساس میزان معلوماتی که از کتاب‌ها یا آموزه‌های تاریخی و احادیث و بهره‌ای که از کتاب خداوند و مکتب اهل بیت‌(ع) برده‌ایم قضاوت و عمل خواهیم کرد. اینجاست که ما متواضع می شویم و صرفاً خودمان را صحیح و درست نمی‌بینم و در مقابل دیگران را چشم بسته تکفیر نمی‌کنیم. اگر مخالفی هم باشد انشاءالله او هم از  همین طریق، مسیر را می آموزد و سعی می‌کند که به آن نقطه اصلی برسد. آن نقطه اصلی کیست؟ او امام حسین(ع) است.

درباره هیئت و مسائلی که شما گفتید، شاعر و مداح مسئول است. او وظیفه دارد وقتی مطلبی برای مستمع می‌گوید در سطح و ترازی باشد که با فرهنگ بالا باشد و مستمع را به مسیر امام حسین(ع) بکشاند. او باید بیدار باشد. فهیم باشد. مثلاً وقتی شعری را می‌نویسد باید بداند که شعر را برای چه کسی می‌نویسد. در چه جایگاهی می‌نویسد؟ چطور باید بنویسد؟ در قالبی ننویسد که موجب سوءاستفاده برخی شود.

اگر مداحی مشهور، معروف، بین‌المللی و جهانی باشد که مردم همه به سخنانش گوش می‌دهند و او را دوست دارند این را باید رعایت کند. او وقتی شعری را جمع‌آوری می‌کند باید به این مسائل توجه کند. اتفاقاً باید به گونه‌ای بنویسد که همه دروز هم جمع شویم و اجتماع و وحدت درست کند.

زیرا امام حسین(ع) برای محبت آفریده شده است. با این اوصاف چه جای بحث حاشیه‌ای یا بحث انحرافی است. وقتی مقابل حرم امام حسین(ع) یا سلطان علی‌ ابن موسی الرضا(ع) می‌ایستیم می‌بینیم که شیعه افغانستانی وارد می‌شود، پاکستانی وارد می‌شود، ایرانی وارد می‌شود، عراقی وارد می‌شود،‌ عرب زبان وارد می‌شود. خب این دایره خیلی بزرگ است و خیلی‌ها در آن جا دارند و همه براساس محبتی که در دل نسبت به امام دارند در آنجا جمع می‌شوند. اهل‌بیت(ع) سلطان وفا و محبت هستند و ما باید حول آن‌ها و در کنار هم جمع شویم. اینجا دیگر جای بحث حاشیه‌ای و تفرقه‌اندازی نیست و همین رویکرد به جهانی شدن تشیع کمک می‌کند.

 

باورم این است که مسیر خطا هرگز به نتیجه‌ای نخواهد رسید. به نتیجه‌ای می‌رسد که بسته است. روبرویش دیوار  یا بن بست است. چطور بگویم این مسیر اشتباه هرگز او را به امام حسین(ع) نمی‌رساند. کسی که هدف‌های بدی دارد هرگز به امام ‌حسین(ع) نمی‌رسد. فرقی نمی‌کند که از ما مداحان باشد یا یک مستمع، یا سخنران، یا فرمانده فرهنگی را. هر کسی را .

شاعر باید به این فکر کند که هدفش از گفتن این قصیده چیست؟ اگر نیتش درست باشد به نتیجه می‌رسد. وقتی به هم نزدیک می‌شویم که با هم بحث کنیم. محبت و انسجام بین ما بیشتر می‌شود وقتی با هم رابطه داشته باشیم. نباید بگویم باسم این شعر را خواند که خواند. نگذاریم این قضات و ابهام باقی بماند شاید نیت باسم این نبوده است. با هم تماس بگیریم و ارتباط برقرا کنیم می‌فهمیم که قصدی نبوده است. اینکه عضو هر گروهی هستیم، وابسته به هر دولتی، یا هر قانونی هستیم فرقی نمی‌کند اگر با هم مرتبط شویم این ابهام موجود مثلاً در قصیده‌ها از بین می‌رود.

منبع: تسنیم
برچسب ها: منبر ، بنیادی ترین ، رسانه
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.