او به مثابه همان 8 سال پیش که هنوز سودای رییس جمهور شدن داشت و پشت به سیاستمداران به میان مردم می رفت و از عدالت و آوردن پول نفت بر سر سفره مردم و مبارزه با گردن کلفتان اقتصادی و ...سخن می گفت، باز هم پشت به سیاستمدارانی که حال حتی کمتر از سال 84 او را قبول دارند، باز هم به میان مردم می رود، از این حسینیه به آن حسینیه، از این هیات به آن هیات، برایشان با هیجان دست تکان می دهد، همان لبخندهای همیشگی را می زند، در آغوشش می گیرند و او هم خود را کنار نمی کشد، برایشان سخنرانی می کند حتی به همان ادبیات سابق همان ادبیاتی که برخی را به خنده می انداخت و برایش کف و سوت می زدند.
احمدی نژاد این روزها گویی به همان روزها و همان سال بازگشته است، او گرچه کمتر حرف سیاسی می زند و سکوت را پاسخ هر سوال سیاسی کرده است، اما کیست که نداند، سکوت او هم سیاسی کاری است، این به میان مردم رفتن های او هم سیاسی کاری است، از این شهر به آن شهر رفتن او برای سخنرانی هم سیاسی کاری است، این جلسات با وزرای سابق سیاسی کاری است و...
این همان چیزیست که بسیاری از سیاسیون و تحلیلگران آن را پیش بینی می کردند، اینکه احمدینژاد مرد به پستوی سیاست رفتن و سکوت کردن نیست. او باز خواهد گشت. همانطور که خورشیدی پدر داماد او نیز این امر را تایید کرده و از احتمال کاندیدا شدن احمدی نژاد رد انتخابات ریاست جمهوری سال 96 می گوید«با توجه به اخباری که بعد از عید از گوشه و کنار به گوش میرسد این احتمال وجود دارد که ایشان به عنوان کاندیدا در دوره آینده ریاست جمهوری مطرح شود.»
برادر او داوود احمدی نژاد هم کاندیداتوری او را محتمل می داند و معتقد است« احتمال کاندیداتوری برادرم در انتخابات ریاست جمهوری آینده، خیلی زیاد است و با روندی که آقایان فعلی در پیش گرفته و اوضاعی که درست کرده اند، مردم در حال گرایش به احمدی نژاد هستند.»
رجعت به میان هواداران سابق!
احمدی نژاد سال جدید را با سفر به مناطق جنگی و حضور در جمع راهیان نور
آغاز کرد، سفری که به اذعان بسیاری کلید اصلی تحرکات او برای بازگشت به جمع
هواداران پیشین را زد و نشان داد احمدی نژاد برای بازگشت به سیاست باز هم
بر طیف هواداران پیشین اش متمرکز شده است. سفر به مشهد و حضور در جمع
حامیان گفتمان سوم تیر گامی دیگر از تحرکات سیاسی او قلمداد شد، همان
گفتمانی که بعد از ریاست جمهوری او سر برآورد و حامیان احمدی نژاد که بعدها
با نامهایی چون فراکسیون انقلاب اسلامی و جبهه پایداری شناخته شدند سپر
دفاعی او در مقابل طیف اصولگرایان و اصلاح طلبان منتقد دولت سابق شدند.
حامیانی که همین روزها هم هنوز سنگ او را به سینه میزنند و اگرچه از
دلواپسی برای دولت روحانی سخن می گویند اما بیش از همه دلواپس فراموش شدن
احمدی نژاد و به محاق رفتن جریان احمدی نژاد هستند.
حضور در مراسم و اعیاد مذهبی هیئتها و حسینیهها که او را رودرو و در کنار مردم قرار می دهد اما گامی مهم و اصلی از تحرکات مرد از پاستور رفته یک سال گذشته است. حضوری که به اذعان تحلیلگران و سیاستمداران گویای استراتژی سیاسی احمدی نژاد برای بازگشت دوباره به سیاست است، چه آنکه به نظر می رسد او همچون 8 سال پیش باز هم انگشت اشارت خود را به سوی طبقه ای خاص گذاشته است تا با سخنان و رفتاری پوپولیستی احمدی نژادی که سال ها پیش دوست داشتند را به یاد آوردند و فراموش نکنند.
مشایی کجاست؟
احمدینژاد اما آنقدر هوش و فراست سیاسی دارد که اگر بنا بر بازگشت به
میان مردم باشد، بداند باید بدون مشایی بازگردد. بدون بقایی بازگردد،
بازگشت احمدینژاد به میان طیف هواداران پیشیناش با هرآنکسی که نام و یاد
جریان انحرافی را برای این طیف زنده کند بی شک او را از پیش بازنده خواهد
کرد. شاید از همین روست که این روزها مشایی جای خود را به الهام داده و
اوست که یارغار رییس دولت سابق شده است. همین کنار هم نبودن محمود و
اسفندیار از یک سو و انتقال دفتر مشایی از ولنجک به دانشگاه ایرانیان بود
که برخی را به فراست انداخت بحث جدایی این دو را مطرح سازند. امری که اولین
بار از زبان برادر محمود احمدی نژاد و برخی دیگر از نزدیکان او در فضای
سیاسی کشور مطرح شد.
داوود احمدینژاد که خود زمانی به سبب خشم برادر و مشایی از پاستور رانده شده بود و در چندسال گذشته یک پای ثابت انتقادات تند و تیز به مشایی و جریان انحرافی بود، در اظهارنظری غیرمنتظره از تمام شدن رابطه مشایی و برادرش خبر داد و گفت«به برادرم گفتم تا مشایی و اطرافیانش را دور نریزی، ما نیستیم. البته همین دیروز شنیدم که اینها را ریخته دور و مشایی و بقایی را دک کرده است.»
چندی بعد احمد خورشیدی پدر داماد احمدی نژاد نیز که اخیرا و علی رغم انتقادات پیشین اش به دولت سابق، در کنار محمود احمدی نژاد دیده می شود از دوری مشایی از رییس دولت سابق خبر داد و گفت«علت کنار کشیدن تعداد قابل توجهی از اصولگراها از حمایت آقای احمدینژاد، مشایی بود، الان میبینم آقای احمدینژاد خیلی اسمی از آقای مشایی نمیبرد و دفتر کارش از او جدا شده است و حداقل ارتباط سیاسی که آن موقع بوده کمرنگتر شده است. »
اما روایت ها از دوری اسفندیار و محمود در حالی مطرح می شود که شواهد بیش از آنکه گویای یک جدایی بین آنها باشند، حکایت گر یک برنامه ریزی تاکتیکی در طیف نزدیکان احمدی نژاد است. برنامه ریزی که میگوید در همین روزهایی که احمدی نژاد استارت بازگشت به پاستور را زده است، مشایی در پستو هماهنگ سازی و برنامه نویسی برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری یازدهم را دنبال میکند.
این امر آنجا درست تر به نظر می رسد که از یک سو احمدی نژاد همچنان اشاراتش به بهار را در سخنانش فراموش نکرده و در سویی دیگر طیف نزدیکان به او چون جوانفکر نه تنها این جدایی را تکذیب می کند بلکه حضور نداشتن مشایی در کنار احمدی نژاد را دلیل کناره گیری همیشگی مشایی از سیاست تعبیر میکنند. جوانفکر که روابط احمدی نژاد و اسفندیارش را برادرانه توصیف می کند تاکید دارد« این رابطه بسیار مستحکم است و هیچگاه تحت تاثیر مسائل سیاسی قرار نداشته است.»
صحت گفتار جوانفکر آنجا مصداق عملی می یابد که احمدی نژاد زمانی که یاران و هوادارن باقیمانده اش دو نیمه شده و برخی به سوی مشایی رفته و سویی دیگر مقابل او قرار گرفته اند، حاضر نمی شود به طیف اول«نه» بگوید و در مراسمی که برایش تدارک دیده اند حضور نیابد. او به جمع همان حامیان می رود و در جمع همان ها باز هم از بهار سخن می گوید.
مراسم نیمه شعبان اولین آزمون برای صحت گفتارها درباره این جدایی افسانه ای بود، در یک سو آنهایی که به مشایی نزدیک تر بودند مراسم نیمه شعبان را در میدان 72 نارمک برپا کرده بودند و احمدی نژاد مدعو آنها بود. آنها که از رودروی مشایی بودند هم در هیات علمداران حسینیه قائمآلمحمد در خیابان ولیعصر بالاتر از مهدیه تهران گردهم آمده و منتظر آمدن احمدی نژاد بودند. برپایی دو مراسم در یک فاصله زمانی و یک روز خاص.
احمدی نژاد اما به هیچ کدام «نه» نگفت. ابتدا به میدان 72 رفت. همان محفلی که به جز هوادارن نزدیک به مشایی، هم محلهای های رییس جمهور نیز آنجا گردهم آمده بودند تا نشان دهند هنوز هم حامی او هستند و هنوز هم در شعارهایشان او را «امیرکبیر زمان» میخوانند. علاوه بر تصاویر محمود احمدینژاد که میان هم محلهییها توزیع می شد، برگههایی از هفتهنامه هزاره سوم هم میان مردم توزیع شد. هفتهنامه از نزدیکی مشایی و احمدینژاد نوشته و وعدههای انتخاباتی حسن روحانی را یادآوری کرده بود. او گرچه کوتاه در جمع اندک حاضران میدان 72 سخن گفت اما در نهایت«بهار» را فراموش نکرد« امیدوارم همانطور که عطر بهار در عالم پیچیده است شاهد ظهور امام زمان و رسیدن انسانها به نقطه کمال باشیم.»
او بعد از نارمک راهی حسینیه قائم آل محمد شد،جایی که یاران دیرینش اینبار بهتر از هم محلهییها برنامهریزی کرده بودند و به استقبال او رفتند. اینجا دیگر خبری از مشایی نبود چه آنکه این طیف از حامیان بی شک نام مشایی را در کنار احمدی نژاد بر نمی تابند.
شاید همین رفتار احمدی نژاد به خوبی گویای وهم بودن جدایی محمود از اسفندیار بود. چیزی که درگفته امیرمحبیان هم به آرزو تعبیر می شود و می گوید« ممکن است که اساسا اختلافی وجود ندارد و نکاتی هم که مطرح شده، صرفا آرزوهای افرادی مثل برادر آقای احمدینژاد و دیگر اطرافیان او بودند که به شکل یک خبر آن را مطرح کردند.»
وی معتقد است« ممکن است اختلافی به وجود نیامده، و بیان این اختلاف
میتواند تنها بکار گرفتن یک تاکتیک برای تست افکار عمومی باشد تا آقای
احمدینژاد از این طریق بتواند از ظرفیت آقای مشایی استفاده کند، بدون
اینکه هزینههای با او بودن را بپردازد.»
این فعال سیاسی اصولگرا تاکید دارد که باورهای احمدی نژاد همان باورهای مشایی است« صحبتهای روشن آقای مشایی بیانگر دیدگاههای آقای دکتر احمدینژاد بوده و آقای احمدینژاد هم در مقاطق مختلف این دیدگاه را مورد تأکید و تأیید قرار داده و حمایت خودش را از این دیدگاه اعلام کرده است.»
صادق زیباکلام فعال سیاسی اصلاح طلب هم جدایی این دو یارغار را یک آرزو می داند و می گوید« ما نمی توانیم به صحبت های آقای داوود احمدی نژاد درباره جدایی مشایی و احمدی نژاد استناد کنیم چراکه ایشان بیشتر امید و آرزوهایشان را مطرح کرده اند .علاوه بر آقای داوود احمدی نژاد بسیاری از اصولگرایان هم آرزوی به هم ریختن رابطه محمود احمدی نژاد با مشایی و بقایی دارند اما با این وجود هیچ علائمی دیده نمی شود که این رشته انس و الفت گسسته شده باشد.»
حسین ابراهیمی عضو جامعه روحانیت مبارز هم معتقد است« واقعیتی که وجود دارد این است که اگر آقای احمدینژاد بنای حضور در صحنه سیاسی داشته باشد، طبعا اقتضا میکند که ارتباطش را با آقای مشایی قطع کند اما اینکه این موضوع چقدر واقعی، تاکتیکی یا استراتژیک باشد، واقعا اجازه نمیدهد که بتوانیم روی این مسئله قضاوتی داشته باشیم.»
با وجود چنین شرایطی احمدینژاد بی شک برای بازگشت به عرصه سیاست راه آسانی در پیش ندارد، سیاسیون خصوصا اصولگرایانی که زمانی حامی او بودند حال به منتقدان سرسخت و مخالفان جدی بازگشت او به سیاست تبدیل شده اند، بسیاری از مردم کشور هم به دلیل هشت سال ریاستجمهوری وی با او مخالف هستند. احمدی نژاد اما هنوز هم دوست دارد مورد توجه مردم باشد و مردم برایش کف و سوت بزنند.
منبع نامه