به گزارش
حوزه سینما باشگاه خبرنگاران به نقل از مجله بیست و چهار؛ بازی قاضیانی کاملا خوددار است؛ در سکوت و همراه با نگاهها و مکث بازی میکند. حواسش هست که "خاله" است و مهمان دارد و نمیتواند خیلی زود بداخلاقی کند و از کوره در برود.
از طرف دیگر میداند که دختر نوجوانی هم دارد؛ بنابراین هم دلشوره دارد و هم معذب است.
ابروهایش در هم رفته و دیالوگهایی که خطاب به آقای محمودی میگوید خشک و جدی است و برنده. انگار دارد انتقام میگیرد. هنگامه قاضیانی استاد اجرای این نقشهاست؛ نقش زنان تودار که حواسشان به همه چیز هست اما مخفی میکنند، خودخوری میکنند. مثل سعادت آباد یا بیداری رؤیاها که اگرچه متفاوتاند از هم، اما در همهی آنها قاضیانی بازیای کنترل شده دارد. در زندگی مشترک... این بازی پخته شده اما شاید لازم است این قالب شکسته شود، حالا بازیاش کنترل شده است و در صفت "خوب" متوقف شده. بیشتر از اینها مورد نیاز است!
انتهای پیام/ اس