امام(ره) در آیینه تمام نمای قرآن، درخشش حق و افول باطل را در پیروزی و غلبه اسلام بر کفار و استکبار به شهود می‌دید که می گفت: من با اطمینان می‌گویم که اسلام ابر قدرت‌ها را بر خاک مذلت می‌نشاند.

به گزارش خبرنگار احزاب باشگاه خبرنگاران، عظمت و شخصیت حضرت امام(ره) به سان کوهی بود بسیار بزرگ که قله رفیعش در ورای ابرهای طبیعت سر به آسمان معنویت و عبودیت حق ساییده و با پیوند سرچشمه لایزال هستی،‌ وجودش از زلال معرفت سیراب گردیده بود و از گستره پیرامونش،‌ چشمه سارهای حکمت، جاری شده بود و تشنه کامان آب حیات را سرمست شوق وصال می‌نمود.



عظمت شخصیت امام(ره) و عمق و گستردگی آن حتی برای نزدیک ترین افراد و برجسته ترین شاگردان ایشان قابل دسترسی و شناخت دقیق نبود و کسی را هم یارای چنین ادعایی نیست، با این همه هر کس متناسب با درک و ظرفیت خویش و از بعد ظاهری و اثباتی،‌ قطره ای از دریای حکمت و فرزانگی امام(ره) را چشیده است و با جمع آوری این قطره‌هاست که جویبارهایی از آن دریای فضیلت برای تشنه کامان تاریخ و نسل‌های آینده، جاری می‌شود.
 
"محمد حسین رحیمیان" نویسنده کتاب "یادها و یادداشت‌هایی از زندگی امام خمینی قدس سره" می‌نویسد: این بنده ناچیز بیش از نیمی از عمرم را به سان خاری،‌ در کنار گل بی خار وجودش سر کردم، ولی به دلیل قابلیت، کمتر از طراوت و زیبایی ملکوتیش بهره مند شدم و بی گمان آنچه از او نصیبم شد، قطره ای بود از دریا و در عین حال آنچه از درک احساسم با قلم شکسته در قالب الفاظ ناقص می‌آید باز هم قطره ای است از دریا!

آنچه که در این مدت خواندید هرگز نمی‌تواند معرف شخصیت والای حضرت امام(ره) باشد، بلکه فقط گوشه‌ای است از داستان آشنایی "محمد حسن رحیمیان" و خاطراتی چند از آنچه مستقیما شاهد و مرتبط با آن بوده و البته در چند موردی که نقل صدها خاطره‌ای است که از دیگران شنیده بود.

خاطرات زیر با نقل مضامین و پیش‌گویی‌های امام(ره) برگی دیگر از تاریخ را ورق زده است.


آینده غرب و آمریکا

امام(ره) با نگاه قرآنی و روح آسمانی خویش در زمانی که رژیم 2500 ساله ستم شاهی در اوج قدرت نظامی بود با قاطعیت از رفتن شاه سخن گفت و دیری نپایید که شاه و شاهنشاهی در گورستان تاریخ مدفون گردید در زمانی دیگر در حالی که نیمی از جهان زیر سلطه کمونیسم بود گفت: «امروز دیگر چیزی به نام کمونیسم در جهان نداریم..... و از این پس کمونیسم را باید در موزه‌های تاریخ سیاسی جهان جستجو کرد.» و آن چه را که پیر فرزانه ما از پشت دیوارهای گلین در پس کوچه‌های جماران دیده بود، بعد از چندین سال، جهان ناباورانه مشاهده کرد! و همین امام در همین پیام دنیای غرب را نیز به شکل دیگر و در مسائل دیگرحادثه دانست واز ابتذال و بن‌بست آن خبر داد. همین امام با الهام از آیات قرآنی، آمریکا را به عنوان نماد استکبار جهانی و مدعی ابرقدرتی در برابر عزت و قدرت بی‌منتهای حق، ذلیل و رو به زوال می‌دید.

آیا به راستی این آیه وصف حال آمریکا - به خصوص بعد از فروپاشی شوروی و یکه تازی آمریکا نیست ؟! «فاستکبروا فی الارض بغیر الحق و قالوا من اشد منا قوه اولم یروا ان الله الذی خلقهم هو اشد منهم قوه و کانوا بایاتنا یجحدون فارسلنا علیهم ریحا صرصرا فی ایام نحسات لندیقهم غذاب الخزی فی الحیوه الدنیا و لعذاب الاخره اخری و هم لا ینصرون»

ترجمه.... به ناحق در زمین تکبر ورزیدند و گفتند: چه کسی از ما نیرومندتر ابر قدرت‌تر است؟! آیا نمی‌دانستید خدایی که آنان را آفریده است از آن‌ها قوی‌تر است؟ که همواره آیات ما را انکار می‌‌کردند! سرانجام تندبادی سخت، هول انگیز و سرد در روزهایی شوم و پرغبار بر آن‌ها فرستادیم تا عذاب خفت را در زندگی این دنیا به آن‌ها بچشانیم و عذاب آخرت از آن هم خوار کننده‌تر است و- به هیچ وجه یاری نمی‌شوند.

هر چند آیه، سرگذشت قوم عاد را بازگو می‌کند، اما داستان‌های قرآن، داستان تکرار شونده زندگی بشر است. هر مستکبری در هر مکان و زمان، ادعای ابر قدرتی ؟؟؟؟؟؟؟ توجه شود به تعبیر «اشد قوه» کند و نشانه‌های خدا را انکار نمایند سرانجام روزگاران نحوست او فرا می‌رسد و طوفان عذاب او را در هم می‌شکند و چهره واقعی تکبر و استکبار را در ذلت و خواری باز می‌نماید و این مربوط به همین دنیا است تا نوبت آخرت رسید. آیا مرگ ذلت‌بار شاه در اوج خواری و دربه‌دری و فرجام نکبت‌بار صدام و سقوط و مرگ ذلیلانه او نمونه‌ای عینی و عبرت انگیز سخن حق «لنذیقهم عذاب الخزی فی الحیوه الدنیا» نیست؟

امام(ره) با نگاه از همین منظر بود که فرمود:

اسرائیل باید از صفحه روزگار محور شود.

امام(ره) در آیینه تمام نمای قرآن، درخشش حق و افول باطل را در پیروزی و غلبه اسلام بر کفار و استکبار به شهود می‌دید که می گفت: من با اطمینان می‌گویم که اسلام ابر قدرت‌ها را بر خاک مذلت می‌نشاند.

و قرن آینده را قرن اسلام می‌دانست و صلا می‌زد که پرچم «لااله الا الله، محمد رسول الله» بر بام گیتی به اهتزاز در خواهد آمد.

آنگاه که این آینده نگری‌های مهم را در کنار پیش‌بینی‌های محقق شده امام(ره) می‌گذاریم و روند امور را مورد دقت قرار می‌دهیم، اطمینان می‌یابیم که این موارد نیز در آینده به وقوع خواهد پیوست ان‌شالله.

به هر حال آن چه به ذهن و قلم حضرت امام(ره) در این مقاطع سرنوشت‌ساز جاری شده است، صرف نظر از مسموعاتی که حکایت از ارتباط برخی از آن‌ها با امام زمان(عج) دارد و از نقل آن خودداری می‌کنم، بی‌شک از امدادهای غیبی و الطاف الهیه است اما با توجه به این که این نوع قضایا در قبل از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در موارد متعددی از امام مشاهده شده است نکته‌ای از مرحوم «معلم دامغانی» که سابقه حدود 60 سال دوستی عمیق و مراوده با امام را داشت، نقل می‌کنم: در جلسه‌ای در منزل مرحوم حاج آقا خدمت ایشان رسیدیم موضوع اطلاعیه مورخ 21.11.57 امام را همراه با چند مورد مشابه برشمردم و از رمز و راز آن‌ها پرسیدم، ایشان فرمود: می‌خواهیبگویی امام علم غیب داشت؟ نه هرگز! عرض کردم پس قضیه چیست؟ فرمود: -به نقل مضمون-اینها نتیجه اخلاص امام بود، امام در تصمیمی که اتخاذ می‌کرد و مطلبی که بر زبان و قلمش جاری می‌شد، اگر علت و رمز آن در همان زمان از ایشان سوال می‌شد، پاسخی نداشت؛ ولی بعدا معلوم می‌شد که منطبق با واقع و درست بوده است.

از پاسخ آقای معلم دامغانی ذهنم به حدیث معروف «من اخلص لله اربعین یوما فجر الله ینابیع الحکمه من قلبه علی لسانه» منتقل شد و متوجه این نکته شدم که اگر چهل روز خالص بودن، سرچشمه‌های حکمت را از قلب  به زبان جاری می‌سازد، به طریق اولی امام که به یک عمر اخلاص و برای خدا بودن آراسته بود، می‌تواند از چنین امدادهای الهی و جوشش‌های فرزانگی و حکمت برخوردار باشد و ده‌ها سال مجاهده با نفس و جهاد در راه خدا، یقینا هدایت اله را در شناخت راه‌های درست برای او فراهم می‌سازد: «والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا».


انتهای پیام/

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار