روباتی 57 سانتی متری با ظاهری شبیه به یک بچه فک که با کمک حسگرهای لمسی
به نوازش انسان پاسخ میداد. البته پارو حرکت نمیکند، اما میتواند در
واکنش به صدای انسان سر خود را برگرداند. پارو به مانند حیوانی دستآموز
با طراحی مناسب و قیمتی 5 هزار دلاری است که هیچگاه خشمگین نمیشود و صاحب
خود را زخمی نمیکند، به آموزش نیازی ندارد، به سادگی شستوشو میشود و
البته هرگز نمیمیرد! به همین دلیل نگهداری این روبات در منازل و
بیمارستانها به مراتب آسانتر از حیوانات زنده است و همین مزیت حضور آن را
در خانههایی بسیاری در ژاپن، اروپا و آمریکا سبب شده است.
اما نکته مهم آن است که اگر سودمندی پارو در قیاس با یک حیوان خانگی ثابت
شود، آنگاه بازار گستردهای نیز برای آن به وجود خواهد آمد.
آکیفومیکیتاشیما (یکی از طراحان استراتژی روباتیک ژاپن در وزارت اقتصاد،
تجارت و صنعت این کشور) به این نکته اشاره میکند که تا سال 2025، شمار
سالمندان ژاپن 7/1 میلیون نفر بیش از تعداد آنها در 2005 خواهد بود و این
امر فرصت بسیار مناسبی را برای صنعت روباتیک فراهم میآورد.
این روند پیرشدن جمعیت در بسیاری از نقاط دیگر جهان نیز مشابه ژاپن است و
تعداد سالمندان جهان روز به روز بیشتر میشود، سالمندانی که برخی نیاز به
مراقبت جدی و حمایتی دارند. بهطور طبیعی نگهداری از سالمندان در خانه و با
کمک روباتهایی مانند پارو یا گونههای کاربردیتر آسان خواهد بود. با نظر
به چنین نیازی، یوشیوکو سانکای (یکی از مشهورترین کارآفرینان صنعت
روباتیک) شرکتی را تحت عنوان سایبرداین (Cyberdyne) تاسیس کرده و در آن به
تولید ابزارهایی قابل پوشیدن میپردازد. ابزارهایی که به افراد در راه رفتن
یا برداشتن اشیا از طریق افزایش قدرت ماهیچههای آنها کمک میکند.
البته کارآمد کردن روباتها با مشکلات بسیاری نیز مواجه است. ساختار
سختافزاری دستگاهها همچنان تا تکامل کافی راه بسیاری دارد و دستهای آنها
قادر به انجام اموری مشابه با دست انسان نیست. به علاوه لزوم وجود رابط
کاربری مناسب برای ارتباط با روباتها نیز مشکل مهم دیگری است که پیش روی
صنعت روباتیک قرار دارد. از دید توبیاس کینبرو از شرکت بات اند دالی (Bot
& Dolly)، رابطه کاربری جدید میتوانند به گسترش بازار و کاربرد
روباتها در زمینههای گوناگون کمک کند و بر سرعت توسعه صنعت بیفزاید. در
این راستا استفاده از صدا برای ارتباط با روبات میتواند انتخابی طبیعی
باشد و البته با دشواریهای خاص خود مواجه است. بهطور مثال، میتوان به
روبات صدایی بخشید که نام صاحب خود را صدا کند.
این کار باعث ایجاد نوعی احساس هوشمندی نسبت به روبات میشود. با این حال،
شاید استفاده از روباتی غیرسخنگو، اما بینیاز از مراقبت کاربر در بسیاری
موارد ارجح باشد، هرچند نیاز به نگهداری از روبات، در کاربر احساس
محبتآمیزی ایجاد میکند. بهطور مثال، افراد از نیاز پارو به نوازش رنجیده
نمیشوند، بلکه این امر از دید آنها یکی از مواردی است که پارو را
دوستداشتنی میکند. از سوی دیگر امکان یاریسانی روباتها به افرادی غیر
از صاحبان اصلی خود نیز فرصت دیگری پیش روی صنعت قرار میدهد. گلدبرگ از
دانشگاه برکلی معتقد است که شبکه ابری روباتیک تنها کامپیوترها را شامل
نمیشود، بلکه در عین حال دسترسی به تعداد زیادی از انسانها را نیز میسر
میکند. چنین شبکه وسیعی، بهطور طبیعی میتواند امکان کاربرد عمومیتر
روباتها را فراهم آورد.
از دید آیروبات (iRobot) و دیگر شرکتهای خلاق و فعال این حوزه، تعداد
زیاد روباتهای تولیدی اهمیت چندانی ندارد، بلکه باید الگویی تجاری در این
صنعت ایجاد کرد که انجام وظایف خاصی چون شستن ظروف، پیگیری مصرف به موقع
دارو یا ارائه امکان گفتوگوی تصویری را مدنظر قرار دهد. به علاوه تولید
روباتهای دوستداشتنی و مطمئنی که به خوبی فروخته شده و خواستههای
خریداران را برآورده سازند، بسیار دشوارتر از ساخت روباتهایی با مهارتهای
خاص است. البته معنای این دشواری به هیچ روی ناممکن بودن این امر نیست. به
هر حال آنچه مسلم است، صنعت روباتیک با سرعتی مشابه صنعت تلفن همراه گسترش
نخواهد یافت و در طول یک دهه آینده تحول چندانی در آن روی نمیدهد. اما
بدون شک این صنعت در یک قرن آینده زندگی بشر را به نحو بنیادین متحول خواهد
ساخت.