با توجه به اینکه ناشران بسیاری به چاپ کتاب برای گروه سنی کودک و نوجوان اهتمام دارند اما اکثر کارها برای این گروه سنی به کلیشه رفته و ابتکار، نوآوری و خلاقیت در چاپ کتاب‌های آنها به فراموشی سپرده شده است.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،با توجه به اینکه چند سالی است که رهبر انقلاب بر مطالعه کتاب و ترویج فرهنگ کتاب و کتابخوانی در جامعه به خصوص در قشر کودک و نوجوان اهتمام و تأکید بسیار دارند،‌ اما باز هم شاهد بی‌مهری‌های بسیار در این حوزه هستیم.

علی‌رغم اینکه ایران از تکنولوژی لازم در حوزه نشر برخوردار است و در گذشته کتاب‌ها با دستگاه‌ها و ماشین‌آلات افست منتشر می‌شد و اکنون هم کشور به دستگاه‌ها و ماشین‌آلات چاپ دیجیتال و انواع و اقسام مواد مورد نیاز برای چاپ بهترین کتاب‌ها تجهیز شده است، اما همچنان شاهد چاپ کتاب‌هایی هستیم که اکثراً تنها با تصاویر کارتونی و یا غربی باعث جذب مخاطب می‌شود نه اینکه خلاقیت و یا نوآوری‌های لازم باعث جذب کودکان و نوجوانان شود.

به طور مثال کشورهای غربی برای اینکه بتوانند مطالعه کتاب را در میان اقشار جامعه خود به ویژه کودکان و نوجوانان نهادینه کنند، تلاش کرده تا از آخرین تکنولوژی و فناوری روز دنیا و از همه مهمتر خلاقیت و استعدادهای لازم استفاده و کتاب‌هایی بسیار زیبا و شکیل برای کودکان خلق کنند که همین امر باعث جذب مخاطبان شده است.

حال کتاب‌هایی که در ایران تولید می‌شوند چگونه خواهند توانست مخاطبان خود را جذب کنند؟ که جواب این سوال بسیار روشن است تا زمانی که ناشر تنها به فکر سودآوری خود است و به چاپ کتاب‌های ترجمه و بی‌کیفیت و بی‌محتوا و تصاویر کارتونی می‌پردازد، چگونه فرزندان ایران زمین خواهند توانست به مطالعه بیشتر سوق داده شوند!!

آخرین کتاب‌هایی که برای گروه سنی خردسال و کودک که کمی برای این گروه سنی از خلاقیت و نوآوری برخوردار بوده باشد، منتشر شده و اکنون هم به وفور می‌توان یافت، همین کتاب‌های «برجسته و یا بازشو» است که آن هم برای کتاب‌های ترجمه بیشتر به کار گرفته می‌شود نه کتاب‌های تألیف!! که این هم جای کمی تأمل دارد.

حال به برخی از کتاب‌هایی که به تازگی وارد مراکز شهر کتاب از جمله شهر کتاب خیابان بخارست شده است، نگاه کنید خواهید فهمید که غرب برای اینکه کودکان و نوجوانان خود را به فرهنگ مطالعه کتاب سوق دهند، از چه ترفندهای هنری و تجسمی بهره‌ گرفته است.

کتاب‌هایی که در مراکز فروش کتاب نظیر شهر کتاب‌ها به فروش می‌رسند، به صورت بسیار زیبا و جذاب طراحی و تولید شده‌اند به گونه‌ای که مخاطب بزرگسال هم برای اینکه این کتاب‌ها را از نزدیک لمس کند، حاضر است بهای بیش از 60 هزار تومان را که شاید برای یک کتاب نفیس گروه سنی بزرگسال هزینه می‌شود را پرداخت کند و یا از فروشنده بخواهد تا کتاب را در اختیارش قرار داده تا آن را ورق بزند و از صداهایی که برای هر صفحه از آن تعریف شده است، بهره‌مند شود.

 

 

حال برخی از این کتاب‌ها به گونه‌‌ای طراحی شده‌اند که کودک علاوه بر خواندن داستان می‌تواند، ‌طریق استفاده از موسیقی و کار با آلات موسیقی نظیر اُرگ و یا پیانو را آموزش دیده و یا نسبت به یادگیری آن استمرار بورزد.

در اینجا این سوال مطرح است که آیا ما در خلق و تولید کتاب‌های ارزشمند همراه با تصاویر زیبا و ماندگار با توجه به داشتن تصویرگران خوب و مطرح در کل دنیا، نمی‌توانیم تولیدکننده اثر فرهنگی ارزشمند و با محتوا همراه با جذب مخاطب باشیم؟ آیا همچنان باید خوراک مورد نیاز کودکان و نوجوانان خود را از غرب تغذیه کنیم؟ و هزاران چراهای دیگر که باید مورد توجه مسئولان فرهنگی از جمله دوستان مستقر در انجمن‌های و گروه‌های متشکل از نویسندگان ادبیات کودک و نوجوان قرار گیرد که هر ساله برنامه‌های متنوعی را در راستای ترویج فرهنگ کتاب کودک و نوجوان برپا می‌کنند اما هنوز نتوانسته‌اند معضل مطالعه کتاب در بین مخاطبان خود را شناسایی و آسیب‌شناسی کنند.

در این راستا نباید از این مهم غفلت کرد که برخی از ناشران بر صرفه بودن کتاب‌های ترجمه بر تألیف تأکید دارند، حال اگر به قیمت کتاب‌های ترجمه که در داخل کشور به فروش می‌رسند توجه کنیم خواهیم دید که اکثر قیمت‌ها از کتاب‌های تألیفی بیشتر است به گونه‌ای که اگر قیمت کتاب «شنگول و منگول» و «شنل قرمزی» و یا همین کتاب‌های داستان «سیندرلا» را که در مراکز مختلف از جمله فروشگاه‌ها و مراکز معتبر خرید و کیوسک‌های روزنامه‌فروشی مشاهده کنید، می‌بینید که قیمت‌های آنها کمتر از 2 یا 3 هزار تومان نیست در صورتی که برخی از کتاب‌‌های تألیف و عامیانه این گروه سنی با قیمت 1000 تا 1500 تومان به فروش می‌رسد که این امر نشانگر این است که ناشر تنها به دنبال بهانه برای فرار کردن از زیر بار مسئولیت است به گونه‌ای که به سود و منفعت مالی خود بیشتر از محتوایی که به خورد کودکان و نوجوانان می‌دهد، توجه دارد.

 

یکی دیگر از نکاتی که نباید از آن غفلت کرد، بحث ترویج زبان انگلیسی در کشور است، وقتی کودکی و نوجوانی وارد مراکز خرید نظیر شهر کتاب می‌شود با کتاب‌های بسیار زیبا و وسوسه انگیزی برخورد می‌کند که برای خرید آن به خانواده اصرار می‌ورزد با توجه به اینکه شاید اصلاً نتواند یک کلمه و یا حتی یک واژه از آن را بخواند، همین امر باعث می‌شود که به خاطر جذابیت کار هم که شده به آموزش زبان علاقه‌مند شده و به کلاس‌های آموزشی زبان برود. حال در اینجا این سوال مطرح است که ما تا چه اندازه کودکان و نوجوانان خود را علاقه‌مند به آموزش زبان فارسی به صورت صحیح کرده‌ایم و یا چگونه توانسته‌ایم این زبان اصیل و ریشه‌دار را به سایر کشورها صادر کنیم؟

شاید برخی از دوستان نویسنده با مطالعه این گزارش از این موضوع گله‌مند شوند که مگر نویسنده این گزارش از وضعیت نامطلوب نشر و نداشتن سرمایه کافی ناشران اطلاع ندارند در صورتی که پاسخ سوالشان در این مطلب خلاصه می‌شود که اگر کتابی خوب، با کیفیت و زیبا و دارای شاکله‌های اصلی یک کار فاخر منتشر شود حتماً مورد توجه مخاطب قرار خواهد گرفت همان طور که برخی از ناشران مطرح کودک و نوجوان بدون اینکه در سال تبلیغات آن چنانی داشته باشند نظیر انتشارات «قدیانی»، «پیدایش»، «محراب قلم» و «افق»، مخاطبان خاصی داشته و برخی از آثارشان نیز به چاپ‌های بیستم به بالا هم رسیده است.

برچسب ها: کشورها ، کودکان ، کتابخوان
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.