در سرآغاز رمان که بخشی از روایت کلی است آمده: «تو (مرد یهود) باید به آن جا بروی و از نزدیک با عقاید این مرد آشنا شوی، سپس اگر توانستی او را بکش و اگر کشتنش به مصلحت نبود دینش را از درون متلاشی کن [...] مقدمات سفر را مهیا کن. رسیدی، گزارش سفر را نیز فراموش نکن، هر چه دیدی و درباره او دریافتی برایم بنویس و بفرست، بدان که ما در شورای عالی یهود سخت نگران اتفاق هایی هستیم که در حجاز رخ می دهد.»
این همه داستانی است که در کتاب ابراهیم حسنبیگی که اینک دیگر نسخه فارسی آن به چاپهای متعدد رسیده و نسخه انگلیسی در انتظار چاپ دوم به سر میبرد، روایت میشود، روایتی پویا و ظریف از زندگی حضرت محمد(ص) در قالب داستان که حسنبیگی به خود توانسته از عهده آن بر آمده و مخاطب را با داستان خود همراه کند.
رمان «محمد(ص)» در دورهای که ادبیات داستانی از یک طرف با خلاءهای بسیاری در حوزه دینی نویسی روبروست و از طرفی دیگر با نیاز مخاطب به روایتهای دینی در قالب داستان و رمان روبروست، توانست توجهات بسیاری را به سوی خود جلب کند، هر چند که بنا به گفته حسنبیگی آنچنان که انتظار میکفت از این رمان در ایران توسط نهادهای دولتی و خصوصی حمایت نشد. اما با همت نویسنده این رمان توسط اینا تیلر به انگلیسی برگردان شده و انتشارات شمع و مه آن را منتشر کرد.
نسخه انگلیسی رمان حسنبیگی با نام «محمد» در بیست و ششمین نمایشگاه کتاب تهران رونمایی و پس از آن سفر خود به اروپا و آمریکا را آغاز کرد. مقصد بعدی رمان نمایشگاه کتاب فرانکفورت بود، نمایشگاهی که موجبات ترجمه رمان به زبانهای آلمانی و روسی را نیز فراهم کرد. پس از آن با توزیع رمان در فروشگاههای واتراستون آمریکا، آمازون، فروشگاههای بریتانیا، کانادا و سایر کشورهای انگلیسیزبان، مخاطبان انگلیسی زبان نیز پای روایت حسنبیگی از حضرت محمد(ص) نشستند.
اکنون که بیش از یکسال از انتشار و توزیع این رمان در اروپا و آمریکا میگذرد، میتوان گفت، تمامی نسخههای منتشر شده کتاب به فروش رفته و امروز کتاب در کشورهای اروپایی و آمریکایی نایاب شده است، اتفاقی که کمتر کتاب ایرانی آن را تجربه کرده است. شاید بتوان یکی از دلایل موفقیت کتاب در آمریکا را ویراستاری انگلیسی با لهجه آمریکایی عنوان کرد. این مهم موجب شده که علاوه بر استقبال جامعه مسلمانان آمریکا از این کتاب، غیرمسلمانان نیز نسبت به کتاب تمایل نشان دهند.
افشین شحنهتبار مدیر انتشارات شمع و مه که این روزها مشغول رایزنی برای آغاز ترجمه آلمانی کتاب است، میگوید: آمارها و بازخوردها نشان میدهد که مسلمانان آمریکایی بسیار بادقتتر از ایرانیها کتاب را مطالعه کردهاند، در نمایشگاه کتاب فرانکفورت و لندن، بسیاری از مخاطبان با مراجعه به غرفه پیشنهادهای قابل توجهی برای ویراست دوم کتاب ارائه میکردند، برای نمونه بسیاری میپرسیدند چرا بر روی کتاب واژه «ص» (صلی الله علی محمد و آل محمد» را به کار نبردهاید.
وی ادامه میدهد: اما آنچیزی که برای منت به شخصه حائز اهمیت بود این بود که بسیاری از مسلمانان آمریکا و مسیحیان خواستار اطلاعات جزئیتری از حضرت محمد(ص) برای شناخت بیشتر ایشان بودند، این مخاطبان اذعان میکردند که منابع بسیار اندکی در دسترس آنها برای شناخت حضرت محمد(ص) وجود دارد اگرچه با مطالعه رمان محمد توانستهاند بخشی از نیاز خود را تأمین کنند، اما این شناخت در حد مسائل کلی و سیره رفتاری حضرت محمد(ص) ایجاد شده است و نه اطلاعات جزئیتر.
شحنهتبار به آثار فراوان منتشر شده درباره حضرت مسیح و ابعاد گوناگون شخصیتی وی در دنیا اشاره کرده و میگوید: نویسندگان و اهالی قلم ما باید از نیازی که مخاطبان دنیا به شناخت اسلام و حضرت محمد(ص) دارند، آگاه شده و در صدد پاسخ به این پرسش برآیند، ما در این زمینه بسیار اندک کار کردهایم و تنها چند اثر انگشتشمار که قابلیت جهانی شدن را داشته باشند، داریم. در حالیکه مخاطبان جهانی نیاز به کتاب کاملتری از حضرت محمد(ص) در قالب رمان دارند.
وی به ایمیلهای فراوانی که بعد از عرضه کتاب در آمازون به دستش رسیده است، اشاره کرده و میگوید: محتوای بسیاری از این ایمیلها پرسشهای مخاطبان درباره چگونگی تولد حضرت محمد(ص)، ویژگیهای شبه جزیره عربستان در آن زمان، چگونگی گرایش مردم به اسلام و...بود. این نشان میدهد که ما تازه ابتدایی قدم را برداشتهایم و اگر محتوای خوبی در این زمینه تولید شود، موفقیتهای مادی و معنوی بسیار خواهد بود.
شحنهتبار ادامه میدهد: فروش و استقبال از کتاب در آمریکا و کانادا بیشتر از بریتانیا بوده است، و این نکته خود میتواند در بررسیهای جامعه مخاطبان نکتهای قابل توحه باشد، البته مراکز اسلاکی در واشنگتن و سایر نقاط آمریکا تلاش قابل توجهی برای معرفی کتاب انجام دادند که شاید همین نکته موجب موفقیت کتاب شد. همچنین فروش کتاب به صورت جزئی یعنی خریداری توسط مخاطب رقم قابل توجهی بود، اینگونه نبود که عمده شمارگان کتاب توسط کالجهای اسلامی و مراکز اسلامی خریداری شود چرا که مراکز اسلامی به صورت محدود نسخههایی را خریداری کردند. کالج اسلامی لندن نیز حمایت چندانی از کتاب انجام نداد که اگر این حمایت بیشتر بودف شاید استقبال از کتاب در انگلستان نیز بیشتر میشد.
مدیر انتشارات شمع و مه همچنین از بیمهریهایی که به این رمان در سطح داخلی شده گلایه کرده و میگوید: معمولاً در بازارهای جهانی کتاب، کتابی که از خاورمیانه بیاید و دینی باشد و فروش خوبی داشته باشد، اتفاق نادری است، که خوشبختانه برای رمان «محمد» این اتفاق رخ داد.
شحنهتبار از انتشار چاپ دوم کتاب در آینده نزدیک با ویراستاری جدید خبر داده و عنوان میکند: بازخوردهایی که از مخاطبان به دستمان رسید، را در ویراست دوم پیاده کردیم و بنا داریم برای معرفی بیشتر کتاب یک تور معرفیب با حضور نویسنده و مترجم راه بیاندازیم تا در بریتانیا استقبال از چاپ اول بیشتر شود.
تجربه عرضه و فروش رمان «محمد» در خارج از ایران نشان میدهد که امروز در دنیای غرب در قلب اسلامستیزی، در میان همه هجمههایی که علیه اسلام و حضرت محمد(ص) وجود دارد، باید کاری کرد، این همه نیازی که مخاطبان مسلمان و غیر مسلمان نسبت به شناخت اسلام و حضرت محمد(ص) دارند، باید به نوعی پاسخ داده شود، در این میان زبان هنر بهترین محمل برای انتقال داشتههایمان در این زمینه است، سینما و ادبیات در طول تاریخ همواره زبان جهانی داشتهاندف چه بسیار کشورهایی که از طریق ادبیات تاریخ و فرهنگ خود را جهانی کرده و حتی برای خود تاریخ و فرهنگ ساختند.
ابراهیم حسنبیگی نویسنده رمان «محمد(ص)» در این زمینه میگوید: قصد من در نگارش رمان «محمد» این بوده که با نگاهی بیطرفانه به این مقوله بپردازم و شخصیت پیامبر(ص) را آنطور که هستند، نشان دهم. سعی داشتم که شخصیت رحمانی و انسانی رسول خدا(ص) را همانطور که ما میشناسیم و از ایشان سراغ داریم، در این اثر به نمایش بگذارم. این نگاه بیطرفانه غیر قابل انکار است و اصلاً یکی از اهداف من در نگارش این اثر همین امر بوده است. این در حالی است که شناخت مخاطب جهانی با آنچه که ما از پیامبر(ص) سراغ داریم، متفاوت است و تلاش میشود تا از پیامبر(ص) چهرهای غیر واقعی به تصویر بکشند.
حسنبیگی میگوید: افرادی تلاش میکنند تا مسلمانان را عقبافتاده، جنگطلب و تروریست نشان دهند. بخشی از این امر نشأت گرفته و متأثر از رفتار خود مسلمانان است که با رفتارشان اسلام را سیاه نشان میدهند. از سوی دیگر، خیلی از حکومتهای منطقه که از نظر اقتصادی و اجتماعی وابسته به استکبار هستند و از طرف دیگر خود را مسلمان مینامند، با اعمالشان سعی در سیاه نشان دادن چهره رحمانی پیامبر(ص) دارند.
وی ادامه میدهد: در سالهای اخیر بخشی از اقدامات کسانی که خود را مسلمان میدانند، سبب شده است تا چهره اسلام واقعی مخدوش شود. ما هر ساله با افرادی مواجه هستیم که با بیان «بسم الله الرحمن الرحیم» و با نام الله افراد مختلفی را میکشند و ترور میکنند. در این میان تلاش این افراد برای انتساب خود به پیامبر و پیوند اقدامات خشنشان به نبی خدا(ص) اهمیت دارد که سبب شده است تا وجه مهربانی پیامبر و حسن خلق ایشان که همه ما به آن اعتقاد راسخ داریم، زیر سؤال برود.
حسنبیگی میافزاید: من در رمان «محمد» تلاش کردم تا با کنار گذاشتن این اقدامات و این نوع نگاه، به این بپردازم که رسول خدا(ص) در آن زمان در عربستان در کنار ادیان و اقشار مختلف جامعه زندگی میکردند و همه بر حسن خلق و امانتداری ایشان تأکید داشتند. در این اثر تلاش کردم بگویم که اگر تعاملی میان ادیان در آن زمان بوده است، برگرفته از خلق نیک پیامبر(ص) و آیات قرآن کریم بوده است. همین امر سبب میشود تا در آن زمان بسیاری از اندیشمندان و متفکران مسیحیت و یهود به اسلام تن دهند.
شاید این پرسش که چرا نویسندگان شاخص ادبیات داستانی که بارها هجمههای غرب به اسلام و ساحت حضرت رسول(ص) را محکوم کردهاند، با استفاده از زبان ادبیات درصدد پاسخ به این هجمهها آن هم دبه صورت جهانی بر نیامدهاند؟
حسنبیگی در این زمینه معتقد است، ما از نظر تعداد منابع با کمبودی مواجه نسیتیم. منابع متعددی در خصوص زندگی حضرت رسول(ص) نوشته شده است که مهمترین مؤلفههای این آثار جامع و مستند بودن آنها است. مطالب ارائه شده در این آثار مبهم نیستند و علاوه بر این تلاش نویسندگان در طول تاریخ در پی تدوین منابع متعدد تاریخی و پژوهشی سبب شده است تا وجوه مختلف زندگی رسول خدا(ص) به فراموشی گذاشته نشود. وجود این منابع متعدد سبب شده است تا پرداختن به زندگی حضرت کار شاقی برای نویسندگان نباشد.
مشکل از سوی خود نویسندگان ماست که کمتر به سراغ زندگی پیامبر(ص) از منظر ادبیات رفتند. نه تنها نویسندگان ما این موضوع را مغفول داشتند که در دیگر شاخههای هنری هم کمتر با این موضوع برمیخوریم. به عنوان نمونه خیلی نادر است که یک نقاش به این موضوع بپردازد. سینمای ما هم مبتلیبه این قضیه است. 30 سال پیش فیلم «محمد رسول الله» ساخته شد و بعد از آن ما شاهد یک کار جدی نبودیم تا اینکه مجید مجیدی بعد از این مدت به ساخت یک فیلم در مورد پیامبر(ص) پرداخت. البته امیدوارم این تنها فیلمی نباشد که به ایشان اختصاص دارد.
هر چند نمیتوان از وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سایر نهادهای دولتی فعال انتظار این را داشت که ادبیات داستانی را جهتدهی کند، اما حمایت از تولید آثار شاخص در این زیمنه نقشی محوری ایفا میکند، در شرایطی که ناشر رمان «محمد» اکنون پس از فروش تمامی نسخههای منتشر شده جلد نخست، میگوید: تنها یک پنجم سرمایه اقتصادیاش بازگشته است، چه انتظاری میتوان داشت که بخش خصوصی بیشتر وارد این میدان شود.
ترجمه انگلیسی رمان «محمد» برگزیده جایزه جهانی کتاب سال جمهوری اسلامی ایران شناخته شد، اما بنا به گفته ناشر حتی یک نسخه از این کتاب نیز توسط ارشاد خریداری نشد، و هیچ حمایت معنوی پس از کسب این رتبه از کتاب انجام نشد.