دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی استاد دانشگاه در برنامه "معرفت" شبکه چهار سیما گفت: ابونصرفارابی به مسئله شناخت خیلی تکیه کرده و انسان با شناخت خود را کشف می‌کند.

به گزارش خبرنگار رادیو تلویزیون باشگاه خبرنگاران، جمعه دوم خرداد ماه برنامه "معرفت" با حضور "دکتر غلامحسین ابراهیمی دینانی" استاد دانشگاه از شبکه چهارم سیما پخش شد.

دکتر اسماعیل منصوری لاریجانی استاد دانشگاه و مجری برنامه "معرفت" گفت: همانطور که استحضار دارید بحث‌مان پیرامون منظومه "معرفت شناسی" فارابی است که در خصوص معرفت حسی، معرفت عقلی و معرفت اشراقی از حضور استاد ابراهیمی دینانی بهره بردیم. در این سیر منظومه معرفت شناسی فارابی حلقه‌ای به نام خیال وجود دارد.

ابراهیمی دینانی بیان کرد: وی معرفت را از حس شروع می‌کند و به خیال بعد به وهم و بعد از آن به عقل می‌رسد و در آخر به مافوق حق تعالی می‌رسیم که محجوب از هر ادراکی است.

وی ادامه داد: عالم خلق را عالم محسوسات کنیم و در مقابل عالم امر عالم معقولان است. انسان در عالم خلق با حس تصرف می‌کند.

این استاد دانشگاه گفت: عالم خیال در تصرف صور حقایق است، فارابی یک معنی خاصی را برای صور خیال در نظر گرفته یعنی اینکه حقایق حسی در ذهن شما خیال است. تصرف در عالم حقایق شکل و صورت ندارد که آن عالم امر بوده و "عالم خیال" بین عالم امر و عالم خلق است.

ابراهیمی دینانی افزود: عالم خلق محسوسات و عالم امر معقولات و حقایق است. عالم خیال میانه و برزخ بین عالم امر و عالم خلق است.

وی ضمن اشاره به این نکته که عالم خیال، عالم مثال است تصریح کرد: بدین ترتیب فارابی معرفت شناسی را طبقه‌بندی می‌کند و فوقی برای عالم امر قائل است. عقل آنجا که محجوب از هر ادراکی که مقام ذات احدیت است ابراز عجز می‌کند و سِر و راز برای همیشه باقی می‌ماند.

وی اظهار داشت: یک راز و معمایی در هستی وجود دارد که اگر یک بار برای همیشه حل می‌شد دیگر حالت ابتذال پیدا می‌کرد. کنجکاوی انسان برای این است که می‌خواهد به راز برسد. اگر قرار بود همه چیز حل شود، پس هستی متناهی بود. در صورتیکه هستی غیرمتناهی است و همیشه رازی مافوق باقی می‌ماند.

این استاد دانشگاه ضمن بیان این مطلب که فارابی به مسئله شناخت خیلی تکیه می‌کند، بیان کرد: شناخت در انسان شکل می‌گیرد و انسان با شناخت خود را کشف می‌کند. خداوند این تقسیم بندی را کرده که عالم خلق را عالم امر قائل شده است. کسی که در عالم خلق منجمد شده، هرگز عالم امر را کشف نمی‌کند و اگر عالم امر را کشف نکند خودش به عالم امر نرسیده و خود در عالم خلق می‌ماند.

وی ادامه داد: کسی که عالم امر را کشف کرد، خودش از نسخ امر بوده و در عالم خلق می‌ماند. در یک قانون کلی، هر آنچه که انسان کشف می‌کند باید با او سنخیت داشته باشد. به عبارت دیگر هر آنچه که به ادراک شما در می‌آید و در حوزه کشف و آگاهی شما قرار می‌گیرد، با شما سنخیت دارد و چیزی که سنخیت ندارد قادر به کشف آن نستیم.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: همه عالم برای انسان قابل کشف بوده و انسان با همه عالم سنخیت دارد انسان با حق تعالی سنخیت دارد چون مظهر حق است حتی انسان با شیطان نیز سنخیت دارد چون شیطان مظهر افعال شیطانی است.

ابراهیمی دینانی بیان کرد: پس هر آنچه را که انسان می‌شناسد با آن سنخیت دارد.

معجزه معرفت در این است که همیشه بین سیالیت مطلق و انجماد مطلق قرار دارد. آبی که به ذات رونده بوده، همان آب در چندین درجه زیر صفر منجمد است،پس ادراک به ذات رونده است.

منصوری لاریجانی گفت: در تایید فرمایش شما، حضرت علامه طباطبایی مطلبی را بیان می‌کند که انسان در هر منظر از معرفت باشد باز کلمه‌ی دیگری را می‌شنود، این کلمات همان مراتب معرفت را می‌رساند.
 
ابراهیمی دینانی افزود: هیچ موجودی درعالم هستی به موجود بودن هدف خود بسنده نمی‌کند و از خود فراتر می‌رود. فارابی می‌گوید« کمیت را می‌توانیم مرکب بدانیم» کسی تا به حال حرفی را بیان نکرده است، برای اینکه طول، کمیت بوده و خطی که در جهان خارج است عرض داشته و این ترکیب است.  
 
این استاد دانشگاه اظهار داشت: انسان از حد یک مرتبه خود بالاتر می‌رود، وسعت عالم عقل لایتناهی است و برای عظمت عالم عقل نمی‌توان اندازه‌ای در نظر گرفت.  
 
وی عنوان کرد: هیچ موجودی در خود بسنده نیست، معنی این یک حرکت ملاصدرا است، چون حرکت جوهدی ملاصدرا در عالم جسم و ماده بوده اما فارابی می‌گوید که "هستی در تعالی" است.  
این استاد دانشگاه بیان کرد: آگاهی در سراسر هستی فراگیر بوده چون آگاهی انفتاح وگشودگی است. آیه" الم نشرح لک صدرک، و وضعنا عنک وزرک"  خطاب به حضرت ختمی مرتبت و به یک معنی به همه انسان‌ها دارد. سینه گشاده یعنی انفتاح و در خود بسته نبودن و خاصیت انفتاح این است که نقض‌ها را می‌ریزد.  
 
وی اظهار داشت: انسان بی‌نهایت منفتح است و منفتح بودن یعنی اینکه هیچ آنی متوقف نیست. منصوری لاریجانی گفت: فارابی تعبیر جالبی از عالم خیال دارد و از منظر عقل به آن نگاه می‌کند، وقتی که کار خیال صورتگری است، امور محسوسه و صور حقایق را صورتگری می‌کند اما بعضی عالم خیال را به متصل و منفصل تقسیم کردند.  
 
ابراهیمی دینانی افزود: فارابی نکته ظریف و درستی را بیان کرده، وقتی که می‌گوید خیال صور حقایق را تشکیل می‌دهد و از حس بالا می‌رود، این تفسیر برزخ بودن خیال است. عالم خیال برزخ بین عالم امر و عالم خیال برزخ بین عالم امر و عالم خلق است.  
 
وی ادامه داد: عالم خیال قدرتی دارد که محسوسات را از عالم خلق می‌گیرد و در ذهن ما باقی بوده و آن را تسجم می‌کنیم.  
 
این استاد دانشگاه ضمن بیان این مطلب که خیال 2 کار انجام می‌دهد، اظهار داشت: در مرحله‌ی اول ماده‌اش را اواز عالم خلق و در مرحله‌ی بعد که منتزع از عالم ماده و خلق است کار تخیل توسط عقل و در ذهن خیالپرداز انسان انجام می‌شود و به این شکل آنچه که بی‌صورت بوده به، صورت در می‌آید.  
 
در عالم عقل معقولات {کلیات} شکل ندارد خیال آن حقیقت را که در عالم عقل بی‌شکل است به خیال تحویل داده یعنی عقل نزول می‌کند و به آن شکل می‌دهد.  


منصوری لاریجانی گفت: شما در کتاب خود فرمودید که خیال نور است که در عدم هم نفوذ می‌کند.

ابراهیمی دینانی افزود: نقیض یعنی نیستی که در مقابل هستی است. تنها چیزی که در عالم نیستی نفوذ می‌کند، قوه خیال است.  


وی افزود: کلمات فارابی موجز و بسیار عمیق است. ما قبل از فارابی فیلسوفی به عظمت او نداریم. ابونصر فارابی اولین فیلسوف جهان اسلام و بنیانگذار عقلانیت محض است و بعد ابن سینا بوده که از فارابی بالاتر رفته است.  


این استاد دانشگاه اظهار داشت: همیشه ما عقل را به نظری و عملی تقسیم می‌کنیم. 

عقل نظری مقام نظر، نگاه و تأمل است و عقل عمل در عمل به کار می‌آید مثلا ظلم بد است به شرطی که به آن عمل نکنیم.  


ابراهیمی دینانی تصریح کرد: فارابی جمله بسیار عمیقی دارد، عقل نظری کارش رسیدن به حقیقت بوده اما عقل عملی کارش رسیدن به خیر است. حق کار نظر و خیر کار عمل است.  


وی ادامه داد: عقل عملی غایتش خیر و خوبی و عقل نظری غایتش حق است، پس انسان هم عقل نظری و عقل عملی دارد. غایت عقل نظری حق و غایت و پایان عقل عملی خیر است و اگر انسان به پایان خودش برسد، خیر و حق یکی می‌شوند. در وحدت حق و خیر، نیکویی و حقیقت پایان کار است.  


این استاد دانشگاه بیان کرد:  


خیال حوصله بحر می‌پزد میهات  
              چه هاست در سر این قطره محال اندیش  


دو نکته ظریف در شعر حافظ وجود دارد. 

یک نکته این است که یک قطره می‌خواهد دریا شود و نکته ظریف و حکیمانه‌ دیگر محال، به معنای ناشدنی است.  


فیلسوف به چیزی محال می‌گوید که ناشدنی مطلق است. خیال تنها چیزی است که ناشدنی را متوجه می‌شود. این ابزار شاعرانه و هم حقیقت فلسفی است. در واقع تنها خیال بوده که می‌تواند محال را بفهمد.  


منصوری لاریجانی اظهار داشت: فارابی نظرش این است چرا خیال را که تا این حد گسترده است منفصل و متصل می‌دانیم.  


ابراهیمی دینانی گفت: این بحث مهمی بوده و به عظمت انسان برمی‌گردد، شیخ اشراق معتقد است که عالم خیال منفصل است یعنی بین عالم عقل و عالم حس جهانی است.  


وی ادامه داد: انسان نظامش، نظام عالم است. ما در این عالم هستیم و کل عالم در ذهن ما بوده، پس من در عالمی هستم که آن عالم در من است یعنی من در خودم هستم.  


این استاد دانشگاه خاطر نشان کرد: ما به غیب راه نداریم اما چرا باید آن را انکار کنیم. شیخ ابوعلی سینا جمله‌ای را بیان کرده که باید تا ابد سرمشق شود؛ "وقتی که چیز عجیب و غریبی را شنیدی که ذهنت نمی‌تواند آن را بفهمد، آن را انکار نکنید."


انتهای پیام/ اس
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.