امام موسی کاظم (ع)، سال ها توسط خلفای ستگر عباسی مورد اذيت و آزار و تعقيب و زجر بودند؛ مدتی طولانی از عمر شریفشان ( از 4 سال تا 14سال نوشته اند. ) را تحت نظر، در تبعيد و در زندان ها و سياهچال های بغداد، در غل و زنجير سپری کردند.

باسمه تعالی 
 
اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يَا اَبَا الْحَسَنِ يا مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ يَا بَابَ الحَوائِجِ اَيُّهَا الْكاظِمُ
يَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ يا حُجَّةَ اللّهِ عَلى خَلْقِهِ يا سَيِّدَنا وَ مَوْلينا اِنّا تَوَجَّهْنا وَ اسْتَشْفَعْنا وَ تَوَسَّلْنا بِكَ اِلَى اللّهِ وَ قَدَّمْناكَ بَيْنَ يَدَىْ حاجاتِنا يا وَجيهاً عِنْدَ اللّهِ اِشْفَعْ لَنا عِنْدَ اللّهِ

 

25 رجب؛ سالروز شهادت جانسوز، غریبانه و سراسر مظلومیت و حزن و اندوه هفتمین پیشوای امامت و هدایت؛ حضرت باب الحوائج، امام صبر و شکیبایی، امام موسی بن جعفر الکاظم ( علیه السلام ) را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (عج)، مقام معظم رهبری و تمامی شیعیان، ارادتمندان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (ع)، تسلیت و تعزیت عرض می نماییم.

 

حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم ( علیه السلام )؛ هفتمین امام شیعیان جهان، در روز يکشنبه هفتم ماه صفر سال 128 ( یا 129 ) هجری قمری در یکی از روستاهای بین مکه و مدینه به نام « اَبواء » متولد شدند.
پدر ارجمندشان؛ امام ششم شیعیان حضرت امام جعفر صادق (ع) و مادر گرامیشان هم حضرت حميده کنيزي، معروف به " حميده البربريه " و " حميده المصفاه " از اهل بربر ( مغرب ) يا از اهل اندلس ( اسپانيا ) بوده است.
یکی از دوستان امام جعفر صادق (ع) می گوید: « با امام صادق علیه السلام به سفر حج می رفتیم تا به روستایی به نام اَبواء رسیدیم. وقتی صبحانه خوردیم، به امام صادق علیه السلام خبر دادند که خداوند پسری به شما داده است. امام با خوشحالی بلند شده و به سراغ همسرشان حمیده رفتند. طولی نکشید که ایشان در حالی که لبخند بر لب داشت، برگشتند و فرمودند: " خداوند، پسری به من داده که بهترین هدیه اوست. " »
نام آن امام همام (ع) ؛ " موسی (ع) " و به جهت کثرت حلم، فرو خوردن خشم و صبر بر مشقات و آلام زمانه، به " کاظم " و به جهت کثرت زهد و عبادت، به " عبد صالح " مشهور گردیدند. آن حضرت (ع)، به تصديق همه مورخان، به زهد و عبادت بسيار معروف بوده است.
کنیه آن حضرت (ع) هم " ابوالحسن " و " ابو ابراهيم " بوده، ولي به " ابو علي " هم شهرت داشته اند.
یکی از مهمترین القاب امام موسی بن جعفر الکاظم (ع)؛ لقب " باب الحوائج " است.
امام موسی کاظم (ع) در سخاوت و بخشندگی نیز مانند نياکان بزرگوار خود، زبانزد خاص و عام بود ند. از آن حضرت (ع) روايت شده که فرمود: « پدرم ( امام جعفرصادق (ع) ) پيوسته مرا به سخاوت داشتن و کرم کردن سفارش می فرمود. »
حضرت امام موسی کاظم (ع) که بر اساس تقدير الهي قرار بود پس از پدر بزرگوارش امامت امت را به عهده بگيرد، تحت تربيت فوق العاده پدر بزرگوارشان ؛ حضرت امام صادق (ع)، در نوجواني و جواني ، مراحل رشد و کمال را به گونه اي پشت سر گذاشت که تا آخر عمر شریفشان، جلال و جمال الهي در صورت و سيرت آن بزرگوار مشهود بود.
تعداد فرزندان امام موسی بن جعفر (ع) را 37 تن ( 19 پسر و 18 دختر ) ذکر کرده اند که ارشد آنها حضرت امام علی بن موسی الرضا (ع)، وصی و امام بعد از آن بزرگوار (ع) بوده است.
حضرت فاطمه معصومه (س)؛ مدفون در شهر مقدس قم، حضرت احمد بن موسی ( شاهچراغ ) و حضرت محمد بن موسی (ع)؛ مدفون در شهر شيراز و حضرت حمزه بن موسی (ع)؛ مدفون در شهر ری، از فرزندان آن امام همام (ع) هستند.
ساير اولاد و سادات موسوی (ع) هم هر يک مشعلدار علم و تقوا در زمان خود بوده که برخی از آن بزرگواران نیز در گوشه و کنار ايران و کشورهای اسلامی پراکنده و در همان جا مدفون گرديده اند.
پس از شهادت حضرت امام جعفر صادق (ع) در سال 148 هجری قمری، فرزند عزیزشان حضرت امام موسی کاظم (ع) که در سن حدود 21 سالگی بودند، به امر خداوند متعال و طبق وصيت پدر بزرگوارشان، به مقام بلند امامت رسيدند و دوران امامت 35 ساله ( 35 سال و اندکی ) آن امام همام (ع) آغاز شد.
دوران امامت امام هفتم (ع) که 35 سال و اندکی به طول انجامید، از مدت امامت همه ائمه طاهرین (ع) ( البته غير از حضرت ولی عصر ( ارواحنا فداه ) ) بيشتر بوده است.
آن حضرت (ع)، در اين دوران با چند تن از خلفاي عباسی ( منصور دوانيقي، محمد عباسی؛ معروف به مهدي، هادي عباسی و هارون ) معاصر بود.
آغاز دوران امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) با سال های آخر خلافت ( و اوج قدرت و تسلط ) منصور دوانيقي؛ خليفه مشهور و ستمگر عباسي مقارن بود. علاوه بر این، دوران خلافت هادی عباسی و 13 سال از دوران خلافت هارون، سخت ترين دوران عمر آن حضرت (ع) به شمار می رود.
نشر فقه جعفری و اخلاق و تفسير و کلام که از زمان امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) آغاز و عملی شده بود، در زمان امام موسی کاظم (ع) نيز به پيروی از سيره نياکان بزرگوارش، همچنان ادامه داشت تا مردم بيش از پيش به خط مستقيم امامت و حقايق مکتب جعفری آشنا گشته و اين مشعل فروزان را از ورای اعصار و قرون به آيندگان برسانند.
امام هفتم (ع) با مبارزات فرهنگي خود عليه حاکم وقت و تلاش ویژه در عرصه هاي علمي و فکري ( و تربیت 272 و به قولي 319 شاگرد ) تحولات سياسي و اجتماعي زيادي ایجاد فرمودند.
خلفای عباسی هم بنا به روش ستمگرانه و زياده روی در عيش و عشرت، هميشه درصدد نابودی بنی هاشم (ع) و کنار زدن اولاد علی (ع) ضمن داشتن علم و سيادت، از صحنه سياست و تعليم و ارشاد و کوتاه نمودن دست آنان از امورات حکومت اسلامی بودند و در تحقق این مقصود پليد، از هیچ خیانت و جنایتی فروگذار نمی کردند. از جمله مذاهب حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی، با راه و روش خاص فقهی را با تشویق کردن عده ای، در برابر مکتب و فقه مقدس جعفری، پايه ريزی و ایجاد و به حمايتشان پرداختند ....

کارگزاران مهدی عباسی فرزند منصور دوانيقی در مدینه، همان رفتار زشت دودمان سياه بنی اميه را پيش گرفته و نسبت به آل علی (ع) و شیعیان، یاران و دوستداران مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) آنچه توانستند بدرفتاری و ظلم می کردند و ... البته جای تعجب هم این بود که اين همه ظلم و جنايات توسط خلفای عباسی، زير پوشش اسلامی و به منظور فروخواباندن فتنه انجام می شد!
حضرت امام موسی بن جعفر (ع) به روشنی مي ديدند که خلفای ستمگر در پی تباه کردن و از بين بردن اصول اسلامی و انساني اند و لذا هرگز در چنين وضعی و با ديدن و شنيدن آن همه ظلم و مناظر دردناک، آرامشی نداشتند.
امام موسی کاظم (ع)، سال ها مورد اذيت و آزار و تعقيب و زجر بود؛ مدتی طولانی از عمر شریفشان ( از 4 سال تا 14سال نوشته اند. ) را تحت نظر، در تبعيد و در زندان ها و سياهچال های بغداد، در غل و زنجير سپری کردند.
آن حضرت (ع) بي آنکه از دستگاه جبار حاکم، بيمی به دل راه دهد، با صبر و تحمل عظيم خود دوران سخت اسارت را تحمل کردند و پيوسته در راه خدمت به مردم مي کوشيدند. ایشان از درون زندان به هدايت مردم مي پرداختند، پيام هاي لازم را به ملاقات دهندگان خود مي دادند و سعي مي کردند از طريق آنها به تبيين احکام اسلام و انتقال آموزه هاي ديني به مردم بپردازند. به خاندان و بازماندگان سادات رسيدگی مي کرد و از گردآوری، حفظ و جهت دادن به بقايای آنان غفلت نداشت.
آن زمان که امام (ع) در مدينه بودند، هارون که از محبوبيت بسيار و معنويت نافذ امام (ع) و همچنین و ياران و شيعيانشان سخت بيمناک بود، کسانی را بر حضرت (ع) گماشته بود تا از آنچه در گوشه و کنار خانه آن حضرت (ع) مي گذرد، وی را آگاه کنند.
به راستی نفوذ معنوی امام کاظم (ع) در دستگاه حاکم به حدی بود که کسانی مانند علی بن يقطين؛ صدراعظم ( وزير ) حکومت عباسی، از دوستداران آن امام همام (ع) بوده و به دستورات آن حضرت (ع) عمل مي کرد. سخن چينان دستگاه از علی بن يقطين در نزد هارون سخن ها گفته و بدگوئي ها کرده بودند، ولی امام (ع) به وی دستور فرمود که با روش ماهرانه و تاکتيک خاص اغفالگرانه ( تقيه ) در دستگاه هارون بماند و به کمک شيعيان و هواخواهان آل علی (ع) و ترويج مذهب و پيشرفت کار اصحاب حق، همچنان پای فشاری کند.
سرانجام بدگوئي های اطرافيان هارون از امام کاظم (ع)، در وجود وی کارگر افتاد و در سفری که در سال 179 هجری قمری به حج رفت، بيش از پيش به عظمت معنوی امام (ع) و احترام خاصی که مردم برای آن حضرت قائل بودند، پی برد. هارون سخت از اين جهت نگران شد و وقتی به مدينه آمد و قبر منور پيامبر اکرم (ص) را زيارت کرد، تصميم بر جلب و دستگيری امام (ع) يعنی فرزند پيامبر (ص) گرفت.
هارون، صاحب قصرهای افسانه ای در سواحل دجله و دارنده امپراطوری پهناور اسلامی بود که به ابر می گفت: " ببار که هر کجا بباری، در کشور من باريده ای و به آفتاب مي گفت: بتاب که هر کجا بتابی، کشور اسلامی و قلمرو من است! " ولی آن چنان از امام کاظم (ع) هراس داشت که وقتی قرار شد آن حضرت (ع) را از مدينه به بصره بیاورند، دستور داد چند کجاوه با کجاوه امام (ع) بسته و بعضی را نابهنگام و از راههای ديگر ببرند تا مردم ندانند که امام (ع) را به کجا و با کدام کسان بردند، تا يأس بر مردمان چيره شود و به نبودن رهبر حقيقی خويش خو گيرند و سر به شورش و بلوا برندارند و از تبعيدگاه امام (ع) بی خبر بمانند. اين همه، بازگو کننده بيم و هراس دستگاه از امام (ع) و يارانی که هارون گمان مي کرد شمشيرها برافرازند و امام (ع) خود را به مدينه بازگردانند، بود. لذا با خارج کردن دو کجاوه از دو دروازه شهر، اين امکان را از طرفداران آن حضرت (ع) گرفت و کار تبعيد امام (ع) را فريبکارانه و با احتياط انجام داد.
هارون، ابتدا دستور داد که امام هفتم (ع) را با غل و زنجير به بصره ببرند و به عيسی بن جعفر بن منصور که حاکم بصره بود، نوشت که يک سال حضرت امام کاظم (ع) را زندانی کند. پس از يک سال، او را به قتل امام (ع) مأمور کرد ولی عيسی از انجام دادن اين قتل عذر خواست. هارون، امام (ع) را به بغداد منتقل و به فضل بن ربيع سپرد. آن حضرت (ع) مدتی در زندان فضل بود. در اين مدت و در اين زندان، امام (ع) پيوسته به عبادت و راز و نياز با خداوند متعال مشغول بود. هارون، فضل را مأمور قتل امام (ع) کرد، ولی فضل هم از اين کار کناره جست. باری، چندين سال، امام (ع) از اين زندان به آن زندان انتقال مي يافت. امام بزرگوار (ع) در این زندان های تاريک و سياهچال های دهشتناک، با محبوب و معشوق حقيقی خود؛ خداوند متعال، راز و نياز مي کرد و خدا را بر اين توفيق عبادت که نصيب وی شده بود، سپاسگزاری مي نمود.
عاقبت آن امام بزرگوار (ع) در سال 183هجری قمری و در سن 55 سالگی به دست مردی ستمکار به نام " سندی بن شاهک " و به دستور هارون، مسموم و به شهادت رسید.
مرقد شریف امام موسی بن جعفر الکاظم (ع) در شهر کاظمین در کشور عراق و در جوار مرقد مطهر نوه عزیزشان؛ حضرت امام جواد (ع)، ملجاء، پناه و زیارتگاه شیعیان، عاشقان، ارادتمندان و دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت (ع) است.


*******

" اللّهُمَّ ارزُقنا زیارَتَهُ وَ شَفاعَتَهُ "

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.