در بهار سال 1357 خبر می رسد که عده ای ضد انقلاب در ارتفاعات "گهواره"در غرب تجمع کرده اند و قصد حمله به اسلام آباد را دارند. تیم آتشی مرکب از سه فروند هلیکوپتر کبری و یک فروند هلیکوپتر نجات به سمت منطقه مورد نظر حرکت می کنند.در حین عملیات ناگهان صدای شیرودی می آید که

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،در بهار سال 1357 خبر می رسد که عده ای ضد انقلاب در ارتفاعات "گهواره"در غرب تجمع کرده اند و قصد حمله به اسلام آباد را دارند. تیم آتشی مرکب از سه فروند هلیکوپتر کبری و یک فروند هلیکوپتر نجات به سمت منطقه مورد نظر حرکت می کنند. رهبری تیم آتش را شهید کشوری بر عهده داشت. در حین عملیات ناگهان صدای شیرودی می آید که "آخ سوختم, آخ" همه هراسان از اینکه شیرودی را زدند, می خواستند منطقه را ترک کنند که صدای خنده شیرودی همه را میخکوب می کند.

 

او در جواب سوالات خلبانان می گوید: "هیچی نشده, ناراحت نباشید, یک گلوله خورد بالای سرم و افتاد توی لباسم. خیلی داغه نمیتونم راحت بشینم." عملیات با انهدام انبار مهمات و کشتن اشرار به پایان رسید. در بازگشت شهید کشوری به شیرودی میگوید: "راستی حالت چطوره, اون گلوله چی شد." شیرودی میگوید: "فکر کنم دیگه گم شده باشه." کشوری می گوید: "پیداش کن, یادگاری خوبیه" که شیرودی با خنده می گوید: "اگر می خواستم گلوله هایی را که به طرفم شلیک شده برای یادگاری جمع کنم, تا الان حداقل یک وانت گلوله باید داشته باشم."

 

منبع: کتاب مجموعه خاطرات شهید علی اکبر شیرودی

برچسب ها: گلوله ، شهید ، شیرودی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.