فرزانه کابلی، بازیگر نقش انیس در «تانگوی تخم مرغ داغ»، بازی در این نمایش را متفاوت‌ترین تجربه کارنامه هنری‌اش می‌داند.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران، نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» این روز‌ها در تالار وحدت روی صحنه است. این نمایشنامه، دوازدهمین متن زنده یاد اکبر رادی به شمار می‌آید که هادی مرزبان در طول 30 سال گذشته کارگردانی کرده است. «تانگوی تخم مرغ داغ» داستان خانواده‌ای سنتی در جنوب تهران را بازگو می‌کند که با درگیری‌ها و تنش‌های بسیاری دست به گریبان است و در پایان از هم فرو می‌پاشد. 

علی نصیریان، فردوس کاویانی، فرزانه کابلی، امین زندگانی، قاسم زارع، لیلا برخورداری، پریسا مقتدی، مهدی عبادتی، اکرم حاج‌حسینی و سهیل دیوسالار در این نمایش به ایفای نقش می‌پردازند؛ بازی‌هایی که یکی از نقاط قوت «تانگوی تخم مرغ داغ» به شمار می‌آید. اما در میان بازیگران این نمایش، بازی فرزانه کابلی در نقش مادر خانواده (با نام انیس) با توجه به رفتار و گفتاری که دارد، بیش از دیگران به چشم تماشاگران می‌آید. در همین ارتباط با این بازیگر و طراح حرکات موزون تئا‌تر ایران گفتگو کرده‌ایم. 


نقش انیس در نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ»، به نظر می‌رسد متفاوت‌ترین تجربه بازیگری شما باشد. موافق هستید؟ 

بله قطعاً. این نقش از شخصیت واقعی خودم بسیار بسیار دور بود. تا پیش از این تماشاگران مرا بیشتر به اصطلاح در نقش‌های فاخر و آدم‌های متعلق به گروه‌های دیگر جامعه دیده بودند. وقتی هادی (مرزبان) بازی در این نقش را به من پیشنهاد کرد، گفتم که شخصیت انیس مال من نیست و ابتدا قبول نکردم. انیس گفتار و رفتاری داشت که از من و تجربه‌های بازیگری‌ام بسیار دور بود. 

با شخصیت‌پردازی انیس که مشکلی نداشتید؟ 

نه. اتفاقاً خیلی آن را دوست داشتم. انیس مادری است که مثل زنان شبیه خود در جامعه، می‌خواهد از خانواده و فرزندانش به هر قیمتی محافظت کند و در این راه از خودش می‌گذرد. او زنی سنتی است که برای دفاع از حریم خانه خود در جامعه بی‌رحم پیرامونش، رفتار و گفتاری متناسب با شرایط را پیدا کرده و به یک معنا می‌توان گفت در حال جنگیدن است. برای انیس آن قدر خانواده مهم است که ازدواج مجدد همسر پیرش با یک دختر جوان را ندیده می‌گیرد، پاره‌ای اوقات با فرزندانش خشمگینانه برخورد می‌کند و نسبت به دیگران به ویژه خانواده همسایه،‌گاه حتی بی‌رحم می‌شود. انیس آدمی است با تمام ظرایف و نقاط ضعف و قوت یک شخصیت واقعی. 

فرزانه کابلی در نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» نقش مادر یک خانواده سنتی را بازی می کند

اگر من از انیس خوشم نمی‌آمد، هیچ‌گاه بازی در این نقش را قبول نمی‌کردم. شاید برایتان جالب باشد که بگویم در سال 1363، وقتی من هنوز با هادی (مرزبان) ازدواج نکرده بودم، او بازی در نقش بمانی را در نمایش «پلکان» به من پیشنهاد کرد که در جواب گفتم از نقش خوشم نمی‌آید و خداحافظی کردم. من آن شخصیت را نمی‌فهمیدم و برای همین نمی‌توانستم به جایش بازی کنم. در این مواقع هیچ تعارفی ندارم. 

یعنی اگر امروز هم بود، بازی در نقش بمانی را نمی‌پذیرفتید؟ 

نه. چون نظرم در باره شخصیت بمانی هنوز‌‌ همان است. البته به غیر از «پلکان» در 13 اجرا از نمایشنامه‌های اکبر رادی که هادی (مرزبان) روی صحنه برده بازی کرده‌ام. اولین کار مربوط به سال 1367 و نمایش «آهسته با گل سرخ» بود. در آن نمایش نقش پیشنهادی را دوست داشتم و بی‌درنگ قبول کردم. 

آن زمان با هادی مرزبان ازدواج کرده بودید؟ 

نه هنوز. در واقع اگر در «آهسته با گل سرخ» بازی نکرده بودم، شاید زندگی مشترک ما هیچ‌گاه شکل نمی‌گرفت. چند وقت بعد از شروع بازی در آن نمایش، وقتی به هادی گفتم که پیشنهادش در سال 1363 برای نمایش «پلکان» را رد کرده بودم، او عصبانی شد و گفت اگر این ماجرا یادش بود، هیچ‌گاه بازی در نمایش «آهسته با گل سرخ» را به من پیشنهاد نمی‌داد. اگر این جوری می‌شد و آن همکاری شکل نمی‌گرفت، شاید ما هیچ‌گاه با هم ازدواج نمی‌کردیم. 

گفتید که نقش انیس را با اینکه دوست دارید، برایتان خیلی متفاوت بوده است. آیا سخت هم بوده؟ 

بله. من بعد از اینکه تمرین‌های گروهی را تمام می‌کردم و به خانه باز می‌گشتم، از هادی (مرزبان) می‌خواستم بازهم با من کار کند.‌گاه می‌شد تا ساعت دو شب بیدار می‌ماندیم و تمرین می‌کردیم. او تمام تلاش خود را می‌کرد تا من را به این نقش نزدیک کند.

 این تمرین‌ها خسته کننده نبود؟ 

بود، اما اگر انجام نمی‌دادیم، نقش انیس در نمی‌آمد. من شب‌ها با اینکه خسته و کوفته از تمرین‌های گروهی به خانه می‌رسیدم، اما با اصرار از هادی (مرزبان) می‌خواستم با هم در باره نقش انیس بحث و جزییات شخصیت او را بررسی کنیم. با تاکید از او می‌خواستم در تمرین‌ها حتی از یک «واو» یا یک حرف اضافه نگذرد. با اینکه‌گاه تمرین‌های سخت و فشرده من را ذله و عصبی می‌کرد، اما این چیزی بود که خودم می‌خواستم و هادی (مرزبان) هم نمی‌توانست از آن بگذرد. 

پس چند ماهی را با انیس زندگی کرده‌اید. 

هنوز هم دارم زندگی می‌کنم. این قدر نقش روی من اثر گذاشته که‌گاه در زندگی معمولی و در خانه، رفتار و گفتاری از من سر می‌زند که هادی به کنایه می‌گوید پاک انیس شده‌ای. 

صحنه ای از نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ»

جدا از وجوه و ویژگی‌های بازیگری شما، فکر می‌کنید شخصیت انیس چه دارد که این قدر مخاطب با آن احساس نزدیکی می‌کند؟ 

دیالوگ‌هایش این نقش را خیلی شیرین کرده است. گفتار ویژه انیس باعث شده تا در دل تماشاگر بنشیند. خدا رحمت کند آقای اکبر رادی را که با این دقت و ظرافت، دیالوگ‌های انیس را نوشته و من که هر شب آن‌ها را چند بار تمرین و اجرا می‌کنم، هر بار بیشتر به قوت این دیالوگ‌ها پی می‌برم.

علاوه بر دیالوگ‌ها، گریم، میزانسن، لباس‌ها و... همه دست به دست هم داده‌اند تا این نقش خوب دیده و شخصیت انیس به خوبی عرضه شود. 

و خیلی هم مورد تشویق تماشاگران قرار بگیرد.

 من شب‌ها یک ساعت پس از پایان اجرا از پشت صحنه بیرون می‌آیم. با این وجود هر شب تماشاگرانی را می‌بینم که منتظر مانده‌اند تا با من صحبت کنند. این استقبال در آن ساعت از شب، یک انرژی مضاعف به من می‌دهد که نمی‌توان هیچ جوری توصیفش کرد.

 نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» گروهی قوی از بازیگران را گرد هم آورده است. در این باره بگویید.

 بله. برای مثال بازی مقابل علی نصیریان افتخار بزرگی است که پس از سال‌ها نصیب من شده و در همین مدت چیزهای زیادی را از ایشان یاد گرفته‌ام. نصیریان خود خود تئا‌تر است. فردوس کاویانی هم که بی‌نیاز از توصیف و تعریف است. بازی در کنار امین زندگانی، قاسم زارع، لیلا برخورداری، پریسا مقتدی، مهدی عبادتی و اکرم حاج‌حسینی هم یک تجربه خوب و شیرین را شکل داده است. 

در بازی شما، تنها یک پرسش پیش می‌آید که آن هم در باره تند صحبت کردن شماست. شخصیت انیس به ویژه در صحنه‌های پر تنش و جایی که او عصبانی شده است، آن قدر مسلسل وار کلمات و جمله‌ها را ادا می‌کند که تعدادی از آن‌ها را تماشاگر نمی‌تواند تشخیص دهد. نمی‌شد کمی از سرعت ادای کلمات و جمله‌ها کاست؟ 

خب در صحنه‌های دعوا نمی‌شد انیس شمرده و آرام صحبت کند. شخصیت او طوری است که وقتی به جوش می‌آید، انگار کلمات و جمله‌ها مسلسل وار از دهانش خارج می‌شوند. این خواسته کارگردان بود و با اینکه برای من هم بسیار سخت است، اما فکر می‌کنم به این شخصیت و صحنه‌ها می‌آید. 

شما سال هاست در تئا‌تر ایران به عنوان بازیگر و طراح حرکات موزون فعالیت داشته و از سوی تماشاگران شناخته شده‌اید. اما در بین مردم و توده‌ها هنوز با نقش تلویزیونی مادر علی کوچولو که در دهه 60 بازی کردید، شناخته می‌شوید. در سالن اجرای نمایش «تانگوی تخم مرغ داغ» هم می‌دیدم برخی از تماشاگران با این عنوان از شما یاد می‌کنند. از اینکه با یک نقش 30 سال پیش شما را خطاب می‌کنند، خوشحال می‌شوید یا ناراحت؟

 چرا ناراحت بشوم، اتفاقاً خوشحال هم می‌شوم. دو سال پیش در ایتالیا بودم که یک خانم ایرانی به همراه فرزندش مرا دید و جلو آمد و آن قدر ذوق زده شده بود که من هم تعجب کردم. یا نوروز امسال در استرالیا هم این اتفاق از طرف یک پسر و دختر جوان برایم رخ داد. در ایران هم همین جوری است و هنوز برای مردم مادر علی کوچولو هستم. چون این مجموعه چندین بار پخش شده است، بزرگ و کوچک آن را می‌شناسند. 

همین جا این پرسش هم پیش می‌آید که پس از آن تجربه موفق، چرا در این سال‌ها با تلویزیون کم کار کرده‌اید؟ 

تلویزیون آن قدر من را اذیت کرده است که امکان ندارد دیگر با آن‌ها کار کنم. چند باری پیشنهاد هم داده‌اند، اما من هیچ‌گاه قبول نمی‌کنم. حتی شده چند باری دوربین‌های تلویزیون به سالن‌های نمایش آمده‌اند تا بخشی از اجراهای ما را ضبط کنند که من خواسته‌ام از بازی من تصویر نگیرند. من سالهاست با تلویزیون کاری ندارم و در آینده هم کاری نخواهم داشت.

برچسب ها: فرزانه ، کابلی ، مادر ، علی ، کوچولو ، هنر ، سینما
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.