به گزارش سرويس بين الملل باشگاه خبرنگاران ؛ گرت پورتر ، نویسنده و کارشناس سیاسی در تازه ترین کتاب منتشر شده خود نوشت : جرج هربرت واکر بوش ( پدر ) ، رییس جمهور سابق آمریکا در دوران ریاست جمهوری خود نتوانست از فرصت های بوجود آمده برای برقراری روابط با ایران استفاده کند . از آن زمان ایران تبدیل به یک " بحران ساختگی " توسط ایالات متحده شد .
از این بدتر اینکه پس از بوش ، بیل کلینتون نیز چاشنی حماقت را به این "تهدید ساختگی " اضافه کرد . دلیل آن چیست ؟ این سوال از سوی بسیاری از اطلاح طلبان در آمریکا پرسیده می شود . شاید بتوان با نگاهی به کاندیداتوری " هیلاری کلینتون "همسر وی در دور بعدی انتخابات ریاست جمهوری این کشور پاسخ آن را داد . هیلاری با استفاده از این اقدامات همسرش ، آنها را بعنوان ابزار تبلیغات مورد کاربرد قرار میداد .
در ادامه این مقاله آمده است : فشارهای اعمال شده از سوی دولت " بیل کلینتون " علیه ایران همچنان بر اساس مشوق های اداری تدوین شده در پایان جنگ سرد اعمال گردید . اما در ادامه و زمانی که تحریم ها با حمایت رژیم صهیونیستی نیز مواجه شد به مرور تشدید و مستمر شد . اسرائیل در این راستا ایران را تهدیدی بزرگ برای امنیت جهان نامید .
پس از آن ، مشاوران کلینتون اظهار کردند که تهدید گسترش تسلیحات هسته ای وجود دارد و می تواند برای امنیت ملی کشور تهدیدآمیز باشد . این ادعاها بهانه مناسبی بود برای اینکه ایالات متحده سیستم تسلیحاتی جدیدی را راه اندازی کرده و به نقش خود بعنوان " پلیس جهان " ادامه دهد .
پورتر افزود : بعلاوه تمرکز نظامی بر روی ایران با سیاست دولت کلینتون بر مبنای آنچه رابین ییتزاک ، نخست وزیر وقت رژیم اسرائیل اعلام کرده بود ، هماهنگ بود .
پیش از پیروزی بیل کلینتون در انتخابات و بدست آوردن مسند قدرت در کاخ سفید ، وی اعلام کرده بود که نسبت به دولت بوش پدر وفاداری و همکاری بیشتری با تل آویو خواهد داشت . وی در دوران ریاست جمهوری خود "مارتین ایندیک" را بعنوان مشاور خود در امور خاورمیانه انتخاب کرد ، فردی که مشاور " ییتزاک شامیر " ، نخست وزیر سابق رژیم صهیونیستی ، محقق در امور سازمان های لابی گر حامی اسرائیل ، از اعضای کمیته امور عمومی آمریکا و اسرائیل ،موسس اندیشکده آیپک ، فعال در موسسه واشنگتن در سیاست شرق نزدیک بوده است .
دولت کلینتون سیاستی بر اساس مهار و سرکوب علیه ایران و عراق اتخاذ کرد اما " رابرت پلتریو " سیاستمدار امور خاورمیانه در وزارت خارجه آمریکا اعلام کرد که " اینجا در واشنگتن تقریبا همگی پذیرفته اند که سیاست ها توسط اسرائیل تهیه و تدوین می گردد .
آیا اقدامات ضدایرانی دولت ابزاری برای تعدیل سازی سیاست های کاخ سفیدبود؟ دولت آمریکا ایران را متهم به همکاری با تروریسم ، توسعه و تقویت تسلیحات نظامی و تلاش برای ساخت بمب اتمی متهم کرد . اما آیا مدرکی نیز برای اثبات این اتهامات یافت شد؟
در کتاب پورتر اسناد محمکی ارائه شده است که نشان میدهد " جمهوری اسلامی ایران " هرگز سیاست یا تلاشی برای تولید سلاح اتمی نداشته است .بر اساس این اسناد این کشور برنامه غنی سازی اورانیوم را به منظور تامین سوخت و استفاده در مصارف شهری ادامه میدهد نه ساخت تسلیحات هسته ای . بعلاوه اینکه رهبر انقلاب ایران در حکمی دینی (فتوا) تولید سلاح اتمی را ممنوع اعلام کرده است .
در بخش دیگری از این کتاب آمده است : در بخش نظامی ایران ، حکومت موفق شد موشک های میان برد تولید نماید که صرفا به منظور اهداف دفاعی ساخته شده است . صدام در عراق یک تهدید جدی در همسایگی ایران محسوب میشد _ وی در تجاوز هشت ساله خود به خاک ایران هم حملات شیمیایی به شهرهای این کشور داشت و هم حملات موشکی . تهران بعنوان پایتخت ایران نیز بارها موردهدف حملات رژیم بعث عراق قرار گرفت _ و نیز رهبران رژیم صهیونیستی که بطور مستمر از حمله نظامی پیشگیرانه علیه جمهوری اسلامی سخن می گفتند . اسرائیل یک بار چنین حمله ای را به رآکتور هسته ای عراق در اوسیرک در سال 1981 انجام داده بود .
و اما موضوع تروریسم ؛ که منعکس کننده دو منبع خصومت از سوی دولت کلینتون علیه ایران بود : اول بوروکراسی امنیت ملی آمریکا و دوم تاثیرپذیری از خط مشی تل آویو در سیاست گذاری در قبال ایران . دولت کلینتون ایران را اساس و حامی تروریسم معرفی نمود .
به عبارت دیگر دولت کلینتون نیازی به ارائه مدرک و سند نداشت . "پورتر " در کتاب خود چندین مثال از مواردی را مطرح میکند که ایران به اشتباه و البته از روی عمد به تروریسم متهم شده است . طرح " مقصر سازی بدون ارائه سند " هنوز هم در دولت آمریکا ادامه دارد .
نهایتا اینکه چرا رهبران صهیونیست و حامیان آمریکا اصرار داشتند که ایران را بعنوان مرکز اصلی سیاست خارجی ایالات متحده قرار دهند ؟
انتهای پیام /