به گزارش
حوزه ادبیات باشگاه خبرنگاران؛ هر سال وقتی ایام برگزاری "نمایشگاه کتاب" تهران میرسد ما هم این نقد کهنه
را دوباره از صندوقچهمان بیرون میکشیم که چرا سرانهی مطالعه در کشورمان
اینقدر پایین است؟
یک عده میگویند؛ دلیل چنین وضعیتی ورود رسانههای
جدید سمعی و بصری به زندگی مردم است، اما میشود از همان عده پرسید مگر در
عصری که هیچکدام از این رسانهها نبودند اساسا میانگین سطح سواد چقدر بوده
که میانگین مطالعه بخواهد بالا باشد؟
اما فرض کنیم آنها درست
میگویند، با این فرض اگر مردم کتاب نمیخوانند لابد مثلا باید به سینما
بروند، اما چند سال است که به دلیل قهر مخاطب داخلی با سالنها صحبت از
ورشکستگی سینمای ایران میشود.
پس مردم سینما هم نمیروند و لابد فقط
تلویزیون نگاه میکنند، اما لطفا گناه را گردن تلویزیون هم نیاندازید که
اگر اینطور باشد دغدغهمندی مدیران صدا و سیما برای جلوگیری از ریزش مخاطب
را چطور میشود توجیح کرد؟
با این حساب فقط میماند اینترنت؛ اما اهالی
رسانههای اینترنتی هم مرتب از این شکایت میکنند که هنوز درصد قابل توجهی
از مردم ایران کاربر فضای مجازی نشدهاند و به همین دلیل مقدار مخاطبان
سایتهای اینترنتی در کشور ما از سطح محدود و مشخصی بالاتر نمیرود.
خب
مردم ما کتاب که نمیخوانند، سینما که نمیروند، تلویزیون هم که کمتر
نگاه میکنند و سهم اینترنت حتی از آن هم کمتر است. پس این مردم چه کار
میکنند؟
اگر بگویید سراغ تفریحات میدانی رفتهاند، این هم که با
گلایههای رییس میراث فرهنگی جور در نمیآید، رییس قبلی این سازمان که چند
وقت پیش استعفا داد از میزان پایین گردشگری داخلی شدیدا گلایه داشت و حتی
حاضر شده بود قلیان را به سفرهخانهها برگرداند تا شاید عدهای به هوای
دود و دم هم که شده اگر حتی به مسافرتهای طولانی نمیروند، لااقل در شهر
خودشان یک چرخی بزنند!
لابد باید به این نتیجه برسیم که مردم ما اساسا
اوقات فراغت ندارند و به شدت اهل کار هستند اما بحث بحران بیکاری را کجای
دلمان بگذاریم؟ اینها هم که با هم جور در نمیآیند!
مردم ژاپن به
پرکاری معروفند و حتی گاهی دیده میشود که کسی در 80سالگی هم بازنشست نشده
اما آنها بالاترین سرانهی تماشای تلویزیون درجهان را دارند. (روزی 7
ساعت) و پرتیراژترین روزنامههای دنیا ژاپنی هستند و آمار انتشار و فروش
کتاب هم در آن کشور خیلی بالاست. آنها سینمای پررونقی هم دارند و کاربران
پر و پا قرص اینترنت هم هستند.
روز در ژاپن هم مثل ایران 24 ساعت است
اما آنها اینهمه کار میکنند ولی ما تمام آمارهایمان بحرانی است.
ژاپنیها از نظر ژنتیک هم برتری خاصی بر ما ندارند و حتی (میگویم مطمئنا
از نظر بهرهی هوش جمعی پایینتر هم هستند) منتهی رمز موفقیت آنها نظم
است.
تازگیها زیاد میشنوم که دورهی کتاب گذشته و امروز عصر کامپیوتر
است یعنی مطالعه باید پشت مانیتور باشد و کتاب از این به بعد یعنی چیزی که
قابلیت سرچ نرمافزاری در آن وجود دارد.
اما بگذارید عرض کنم که این
تکنولوژیها فقط جای خودشان را باز میکنند و هیچکدام جای کتاب را نخواهند
گرفت. اگر یک نفر از کسانی که چنین حرفی را تا به حال از او شنیدهام
قبلا آدمی کتابخوان بود، میشد روی مواضع جدیدش یک حساب حداقلی باز کرد
اما هیچکدام از این صحبتها را نمیشود "مواضع جدید" به حساب آورد بلکه
همه "توجیهات جدید" آدمهایی است که به هیچوجه اهل کتاب نبودهاند.
کتابخواندن
نباید فقط از سر اجبار و اضطرار و وجوب باشد بلکه باید علاقه به آن در
وجود هر ایرانی نهادینه شود تا آنوقت ما بتوانیم انتظام بخشی به زندگی
شلوغ و به هم ریختهمان را با اختصاص دادن زمانی ثابت و روتین در شبانهروز
به مطالعهی کتاب شروع کنیم و دیگر گناه مطالعه نکردن خودمان را گردن زمین
و زمان نیندازیم.
مطالعه علاقه میخواهد، برنامهریزی میخواهد و باید
هدف داشته باشد. اگر به اینها رسیدیم بقیهی آمارها هم از حالت بحرانی
خارج میشود.
میلاد جلیل زاده