استاد محمدرضا لطفی معتقد بود به عنوان یک هنرمند اول باید درد و رنج این مردم را اگر می‌توانی کم کنی، دوم شور زندگی را در آنها قوی کنی و سوم کمک کنی تا مردم جامعه‌‌ات آرمانگرا شوند و حرکتی رو به جلو داشته باشیم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران،حسین سلیمی: مرحوم استاد محمدرضا لطفی از آن دسته هنرمندانی بود که همیشه راه سخت را بر می‌گزید و حتی اگر مجبور می‌شد یک دنیا سختی تحمل کند تا به یک نتیجه اصیل برسد ،این‌کار را می‌کرد تا نتیجه کارش اصیل باشد. همواره از رسیدن و دست‌یابی به راه ساده و کوتاه پرهیز داشت و تلاش می‌کرد تا در هر موردی به کنه و ذات آن برسد.نمونه این مورد هم ساخته‌های استاد در زمینه جنگ و دفاع مقدس است.شاید خیلی‌ها قطعه‌هایی مثل « شهید..»، بشنوید ای گروه جانبازان،« برادر غرق خونه» و ...را شنیده و از آن‌ها خاطره داریم.آهنگ‌هایی که در همان زمان هم به دل می‌نشست و تصویر صادقانه‌ای از جبهه‌ها ارائه می‌داد.اما این‌که این تصاویر و ساخت این نغمه‌ها چگونه حاصل می‌شد که اینچنین به دل می‌نشست از زبان استاد لطفی و به نقل از کیهان فرهنگی خالی از لطف نیست:

یک‌بار زمانی که حوادث هویزه اتفاق افتاد و آقای دکتر چمران هم کمی با آمدن من شهید شد حدودا اردیبهشت سال 1360 بود. دغدغه مردم دارم کاملا درست است و شایددلیلش نوع زندگ گذشته من باشد، من در یک زندگی فئودالی بزرگ شدم، یعنی ارباب و رعیتی بچه که بودم به سرزمین کشاورزی می‌رفتم و دوره وجین و کندن پنیه و کمباین زدن بود و کارگرده هم کار می‌کردند و آن فقر مردم در آن زمان خیلی روی من اثر گذاشت و احساس کردم بی‌عدالتی وجود دارد و به دنبال چرایی آن رفتم و دیدم این موضوع در همه جا هست، از همان زمان تا کنون هم به این فکر بودم که وظیفه من در برابر جامعه چیست، و همین درد و رنج‌های همیشه همراه من بوده و برای دریافت این حال و هوای مردم دوست دارم در میان آنها باشم، چه در جبهه یا در خیابان، تا بتوانم آن حس و حال را انتقال دهیم، یعنی تا در میان این جامعه و با مردمش زندگی نکنید و حرف‌ها و دردل‌های آنها را نشنوید نمی‌توانید بازتاب احساسات مردم را در هنر بگنجانید.

 

بنابر این به عنوان یک هنرمند اول باید درد و رنج این مردم را اگر می‌توانی کم کنی، دوم شور زندگی را در آنها قوی کنی و سوم کمک کنی تا مردم جامعه‌‌ات آرمانگرا شوند و حرکتی رو به جلو داشته باشیم.

 

دکتر کلهر: بعضی‌ها هستند که به نتایج عکس این سخنان استاد لطفی می‌ر سند و به جای این که به مردم شور و حرکت  و امید بدهند، دنبال ناله و مویه و ضجه هستند  که در نهایت یا خودشان رانابود می‌کنند و یا بعضی‌ها را نابود می‌کنند،  و چون فکر می‌کنند‌ نمی‌توانند به جایی برسند، از مردم و از انسانیت جدا می‌شوند، برای من همیشه این نکته جالب بوده که پشت این موسیقی و آهنگ‌های لطفی یک آدمی وجود دارد که فکر می‌کند همه مصیبت‌ها را بشر می‌تواند پشت سر بگذارد.

 

به بیان دیگر بایدگفت که همیشه در مضراب مضراب آثار استاد لطفی یک حرکت امیدبخش درخشان و رو به جلو دیده می‌شود. حتی دیده‌ام که خیلی از آهنگسازان خوب کشورمان لحظاتی در مقابل حوادث تلخ زانو می‌زنند که به نظر من این موضوع خیلی دلخراش  و آفت بزرگی است حال با توجه به این سخنان دوست دارم از استاد لطفی بپرسم  با این اندیشه‌ای که شما دارید و همیشه به فکر حرکت و شور و برپایی هستید آیا در زندگی هیچ وقت شده که شما درمانده بمانید؟

 

محمدرضا لطفی: هیچ‌وقت، حتی یک ثانیه هم درمانده نبوده‌ام.

برچسب ها: استاد ، لطفی ، زندگی
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.