مقاله نویس روزنامه الحیات نوشت روند مذاکرات ایران و غرب نشان دهنده آن است که آمریکا و کشورهای غربی نفوذ ایران در منطقه را به عنوان یک واقعیت قابل قبول به رسمیت شناخته اند.

به گزارش سرويس بين‌ الملل باشگاه خبرنگاران،  روزنامه الحیات چاپ لندن در پایگاه اینترنتی خود در مقاله ای با عنوان "تفاهم آمریکا و ایران، سوابق و چشم اندازها" به قلم "اکرم البنی" نوشت اشتباه است اگرکسی با استناد به اختلافات در منافع و محاسبات میان ایران و آمریکا که موجب دشمنی شده، فکر کند آنچه درباره حصول تفاهم سیاسی میان تهران و واشنگتن گفته می شود نوعی توهم یا تخیل صرف است و واقعیت ندارد. گرچه در مقاطعی درگیریهای شدید و پرهزینه ای ولو به صورت نیابتی میان آنها رخ داده است و مهمتر از همه تعارض اصولی این تفاهم با منافع اسرائیل و روابط ویژه میان واشنگتن و کشورهای عربی متحد آمریکا است که براثر افزایش نفوذ ایران در منطقه در معرض خسارتهای گوناگون قرار گرفته است. 
 
اما اکنون عوامل متعددی تهران و واشنگتن را به پرهیز از تندی در مقابل یکدیگر و دادن امتیازاتی به منظور ایجاد فرصتی امیدبخش در زمینه تحقق علاقه مشترک به همگرایی و بهبود روابط تشویق می کند. این عوامل در خصوص ایران عبارتند از: نیاز شدید به شکستن تحریم ها، کاهش تحریم های اقتصادی.
 
اما انگیزه تحول موضع آمریکا در قبال ایران و تمایل این کشور به کاهش تنش و خصومت با تهران تنها به شخص اوباما رئیس جمهور و ماهیت مواضع وی، که مبتنی بر عقب نشینی و بی توجهی به مسائل منطقه است، مربوط نمی شود بلکه ناشی از رویکردی نیز هست که مدیریت کاخ سفید برای نجات یافتن از میراث سنگین مداخله سیاسی و نظامی در نبردهای بین المللی در پیش گرفته است. تاثیرات منفی ناشی از دو جنگ عراق و افغانستان و جنگ طولانی مدت علیه گروههای تروریستی، همچنان سایه سنگین خود را بر اقتصاد آمریکا گسترده و آن را دچار مشکلاتی کرده است که برطرف شدن این آثار مستلزم زمان و تلاشی است که جز با عقب نشینی و خودداری از درگیر شدن در نبردهای خارجی و تلاش برای گشودن پنجره هایی به سوی مخالفان به منظور حفظ منافع راهبردی آمریکا و دفاع از آن امکان پذیر نیست و همین مسئله دلایل تسریع واشنگتن در نزدیک شدن به ایران را تبیین می کند.
 
اکنون این سئوال مطرح است که آیا کاخ سفید که دیگر قدرت یا علاقه لازم به درگیر شدن در اقدامات ماجراجویانه نظامی و درگیر کردن خود در تحولات رخ داده در منطقه را ندارد آیا جز قراردادن فعالیت های هسته ای ایران تحت نظارت بین المللی مسئله دیگری در رفتارهای این کشور، که منطقه به اصلاح آن نیاز دارد، مشاهده نمی کند؟! آیا توافق آنها در عراق نمونه ای وسوسه انگیز از تفاهم و تجربه در بازی تقسیم نفوذ نیست به گونه ای که منافع اقتصادی آمریکا به ویژه شرکت های نفتی آن در سایه موافقت با افزایش نفوذ سیاسی تهران در بغداد حفظ شد؟! آیا این احتمال وجود ندارد که براساس همین روحیه، دو طرف به توافقاتی جزئی تر دست یابند که موجب پایان دادن به التهابات جاری در لبنان و سوریه شود؟!
 
این که آمریکا می کوشد به متحدان عرب خود اطمینان بدهد که گشایش در روابطش با ایران موجب تضعیف روابطش با آنها نخواهد شد. این هم بدیهی است که آمریکا اگر کاملا از متوقف کردن برنامه هسته ای تهران در محدوده ای اطمینان بخش برای تل آویو مطمئن نشود حتی یک گام برای دستیابی به این تفاهم برنخواهد داشت.
 
به نظر می رسد تهران توانسته است دل آمریکا را به دست بیاورد و کاخ سفید را به تعامل با مشکلاتش به عنوان یک مجموعه(پکیج) وادار کند. بنابراین دیگر برنامه هسته ای مهمترین موضوع مذاکره نیست این مسئله را می توان از بازتاب های منطقه ای پیشرفت در مذاکرات گروه 1+5 بر سر مسائل مرتبط با منافع و نفوذ منطقه ای ایران فهمید، به گونه ای که این نفوذ اکنون به یک واقعیت موجود و به رسمیت شناخته شده و بلکه قابل قبول از سوی کشورهای غربی به ویژه در صحنه سوریه تبدیل شده است.
 
در نهایت باید گفت اشتباه است اگر کسی تفاهم آمریکا و ایران را در صورت نهایی شدن به منزله تحولی منحصر به فرد در نظام روابط حاکم بر منطقه نداند. این تحول ممکن است خاورمیانه را به سوی مرحله ای از باز آرائی جایگاههای منطقه ای سوق دهد.


انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار