به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، سکوت مرگباری بر آسمان روستا حاکم شده بود. همه جا تاریک بود و تنها صدای نالههای ضعیفی که از زیر آوار بیرون میآمد، شنیده میشد. همه چیز در چند ثانیه اتفاق افتاد و روستاهای شهرستان ورزقان و هریس با زلزلهای مهیب تبدیل به تلی از خاک شد.
آنهایی که زنده مانده بودند برای نجات عزیزانشان با دست خالی خاکها را کنار میزدند. بعد از زلزله مرگبار بم این بار مردم آذربایجان شرقی قربانی این حادثه طبیعی شده بودند.
سه روز نخست طلاییترین زمان برای نجات بود. ساعتی بعد نخستین گروه از نجاتگران هلال احمر استان آذربایجان شرقی از تبریز خود را به روستاهای زلزله زده رساندند. نجاتگر هلال احمر همراه با سگ تجسس بلافاصله عملیات نجات کسانی که زیر آوار بودند را آغاز کرد و صدای پارس سگ و نقاطی را که او با دست میکند نوید زنده بودن میداد. چند دقیقه بعد با کنار زدن خاک چهره خاک آلود کودک معصومی که چشمان آبیاش از ترس میلرزید نمایان شد.
دستان اهالی روستا به نشانه شکر به سوی آسمان بلند شد و امدادگر هلال احمر در حالی که همراه با سگ تجسس برای نجات جان انسانهای دیگر به روستای همجوار حرکت میکرد دستانش را برای دخترک تکان میداد.
دکتر شاهین مجلسی یکی از امدادگرانی بود که در همان ساعتهای اولیه پس از زلزله ورزقان همراه با سگ تجسس که سالها برای تربیت او تلاش کرده بود در روستاهای این شهرستان حضور پیدا کرد و توانست جان انسانهای زیادی را نجات بدهد. با گذشت بیش از 20 ماه از زلزله مهیب استان آذربایجان شرقی هنوز هم تلاشهای نجاتگران هلال احمر و سگهای تجسس برای نجات انسانهایی که در زیر آوار گرفتار شده بودند مغفول مانده است. ۹ تیم زنده یاب با بیرون کشیدن ۷۶ انسان زنده از زیر آوارها، رکورددار عملیات سگهای امدادی جهان شدند و از همان زمان نیز عملکرد آنها مورد توجه قرار گرفت.
آراز بهترین سگ تجسس هلال احمر بود که سالها در عملیاتهای مختلف جان انسانهای زیادی را نجات داد. آراز سگ تجسسی که شهرت او فراتر از مرزهای کشور رفته بود پس از 9 سال فعالیت تجسس در کنار امدادگران هلال احمر به دلیل بیماری سرطان تسلیم مرگ شد.
نجات جان دختر جوانی که در کوههای مرزی ایران و ارمنستان گم شده بود و همچنین کوهنوردانی که در ارتفاعات سهند گرفتار شده بودند و انسانهایی که در زلزله آذربایجان زیر آوار مانده بودند تنها بخشی از کارهایی بود که آراز برای نجات جان انسانها انجام داده بود. دکتر مجلسی دامپزشکی که 9 سال در کنار آراز برای نجات هموطنانش تلاش کرده بود از آن روزها میگوید:
<از کودکی علاقه زیادی به نگهداری حیوانات خانگی داشتم و انواع پرندگان، مار، جوجه تیغی و خرگوش را در خانه نگه میداشتم. بارها سر این موضوع مادرم من را دعوا میکرد و مجبور بودم آنها را مخفی کنم. دوست داشتن حیوانات باعث شد که در کنکور رشته دامپزشکی را انتخاب کنم و در این رشته مشغول تحصیل شوم. علاقهام به دنیای پر رمز و راز سگها بیشتر از حیوانات دیگر بود. عشق به نجات همنوع باعث شد تا تربیت سگهای تجسس را انتخاب کنم و سال 83 وارد جمعیت هلال احمر آذربایجان شرقی شدم. آراز سگ سه ماههای بود که به من تحویل داده شد. نژاد او دوبرمن بلوطی رنگ بود و به من مأموریت داده شد تا او را برای تجسس تربیت کنم.
12 نوعنژاد سگ برای تجسس در زمینههای مختلف از جمله زنده یابی، مرده یابی، مواد مخدر، مواد منفجره و... وجود دارند اما سگ دوبرمن جزو این 12 نوع سگ نیست. همان روزهای اول متوجه شدم او سگ بسیار باهوشی است. نام رودخانه ارس را که در زبان آذری آراز گفته میشود برای او انتخاب کردم و از همان روزهای اول او را آموزش دادم. 6 ماهه بود که برای نخستین بار در عملیات تجسس آوار شرکت کرد. در حالی که سگهای تجسس بعد از 18 ماه آموزش میتوانند در عملیات شرکت داشته باشند اما آراز به خاطر هوش زیادی که داشت در 6 ماهگی آماده عملیات تجسس بود و همه موارد را به خوبی یاد گرفته بود. سال 83 هلال احمر استان آذربایجان شرقی مجهز به سگهای تجسس شد و یک مربی آلمانی به نام مارک هافمن از صلیب سرخ 11 دوره آموزشی مربیان سگهای زنده یاب در ایران برای ما برگزار کرد. سپس 6 تن از بین مربیان برای گذراندن دورههای تکمیلی در آلمان انتخاب شدند که من هم جزو آنها بودم و دوره عالی زندهیابی و تجسس را سپری کردیم.
نخستین عملیات در کارخانه سیمان صوفیان تبریز بود. سقف بتونی این کارخانه زمانی که کارگران مشغول بتونریزی بود ناگهان ریخت و کسی نمیدانست که چند تن در زیر آوار بتونی گرفتار شدهاند. نیمه شب همراه با آراز به کارخانه رفتیم. قبل از آمدن ما آتشنشانی سه کارگر را از زیر آوار بیرون کشیده بود. همه نگران بودند و تصور میشد که چند تن دیگر زیر آوار باشند. آراز روی آوارها رفت و بعد از چند لحظه بدون اینکه واکنشی نشان بدهد پایین آمد. این نشانه خوبی بود و کسی زیر آوار نبود. به این ترتیب عملیات جستوجو متوقف شد.>
سرگردان در تیروانباید عاشق باشی تا نجات جان انسانها برایت لذت بخش باشد. این عشق شب و روز نمیشناسد و در هر ساعت باید آماده عملیات نجات و تجسس باشی.
دکتر مجلسی از روزی میگوید که همراه با آراز برای پیدا کردن دختر جوانی که در منطقه تیروان و در کوهستانهای مرزی بین ایران و ارمنستان ناپدید شده بود، اعزام شد. <شهریور سال 86 به هلال احمر مأموریت داده شد تا برای پیدا کردن دختر 21 سالهای که در منطقه مرزی ناپدید شده است اعزام شویم. به سرعت خود را به تیروان رساندیم. منطقه کوهستانی بود و تنها صدایی که شنیده میشد صدای باد بود. ساعت 5 صبح بود. آراز چند متر جلوتر از من جستوجو میکرد. در یک لحظه به سرعت به درهای که عمق زیاد داشت رفت و خودش را به پشت تخته سنگی رساند. با صدای پارس او متوجه شدم چیز مهمی پیدا کرده است. خود را به آنجا رساندم. همان دختر گمشده بود که از ارتفاع سقوط کرده و پایش شکسته بود و به خاطر خونریزی زیاد بیهوش شده بود. بلافاصله موضوع را به تیم امدادی خبر دادم و او را به بیمارستان منتقل کردیم و خوشبختانه از مرگ نجات پیدا کرد. او در هر مسابقهای که برای سگهای تجسس هلال احمربرگزار میکردند اول میشد. قدرت تجسس سگهای تربیت شده هلال احمر 365 برابر انسان است.
برای سگهای تجسس زمان استانداردی که باید افراد مدفون شده زیر آوار را پیدا کنند 9 دقیقه است اما آراز در کمتر از 10 ثانیه محلی را که فردی زیر آوار بود پیدا میکرد. سگهای تجسس هر کدام در کار خاصی مهارت دارند. بعضی از آنها فقط افراد زنده زیر آوار را پیدا میکنند و برخی دیگر اجساد و بعضی هم مواد منفجره و یا لوازمی که زیر آوار مانده است و شماری نیز در برف این تبحر را دارند ولی آراز همه این مهارتها را داشت و در هر شرایطی میتوانست کسانی را که زیر آوار گرفتار شدهاند، پیدا کند. یک بار وقتی برای تجسس در کوهستان به دنبال پیدا کردن کوهنورد گمشدهای بودیم در طول مسیر بارها قطرات خون دیدم و تصورم این بود که کوهنورد گمشده مجروح شده است. بعد از دو ساعت وقتی برای استراحت توقف کردیم متوجه شدم خار بزرگی داخل پنجه آراز فرو رفته است و خونهایی که در جاده دیده بودم مربوط به آراز بود ولی او عملیات تجسس را متوقف نکرد و با وجود خون زیادی که از او رفته بود به کارش ادامه داد.>
لبخند زندگی زیر آوارعقربههای ساعت 5 عصر 21 مرداد سال 91 از حرکت باز ایستاد. زلزله مهیبی شهرها و روستاهای استان آذربایجان شرقی را به لرزه درآورد و بیش از 5 هزار واحد مسکونی تخریب و بیش از 300 تن از هموطنان جان خود را از دست دادند. اهالی روستا با دستان خالی برای نجات جان عزیزانشان که زیر آوار گرفتار شده بودند تلاش میکردند. دکتر مجلسی از نخستین امدادگرانی بود که به منطقه زلزله زده اعزام شد.
او از عملیات تجسس برای پیدا کردن کسانی که زیر آوار بودند گفت. دو روز قبل از زلزله برای پیدا کردن خلبانان هواپیمای آموزشی که در جنگلهای مازندران سقوط کرده بودند به این منطقه رفته بودیم. وقتی مشغول جستوجو بودیم از پرتگاه سقوط کردم و پای چپم بشدت آسیب دید. 8 ساعت با آن وضع در جنگل همراه با آراز راه رفتم تا در منطقهای که تلفن همراه آنتن میداد توانستم با مرکز تماس بگیرم و وضعام را گزارش کنم. با کمک آنها به بیمارستان منتقل شدم و پزشکان به من استراحت مطلق دادند اما دو روز بعد وقتی به خانه میآمدم زلزله آمد و بلافاصله با ماشین خود همراه با سگ تجسس به ورزقان و روستاهای آن رفتیم.
همه جا پر از گرد و خاک بود و صدای فریاد و ناله از هر گوشه روستا شنیده میشد. در آن لحظه فقط به نجات انسانهایی که در زیر آوار مدفون شده بودند فکر میکردم. برخورد اهالی روستا برایم جالب بود. بعضی از آنها سالها قبل با دیدن سگ هلال احمر به طرف او سنگ پرتاب میکردند اما امروز آنها میدانستند تنها کسی که میتواند عزیزان آنها را از زیر آوار پیدا کند سگ تجسس هلال احمر است. آنها بلافاصله محوطه را خلوت میکردند و آراز با رفتن روی آوارها در برخی نقاط واکنش نشان میداد و من بلافاصله آنجا را علامت میزدم و از اهالی میخواستم تا این نقطه را آواربرداری کنند. از آنجا که وسعت زلزله زیاد بود با آراز 110 روستای آسیب دیده از زلزله را تجسس کردیم. و در کمترین زمان کسانی را که زیر آوار بودند پیدا کردیم.>
خداحافظی غریبانهآراز مسنترین و باتجربهترین سگ تجسس هلال احمر بود و زمانی که برای تجسس به منطقهای اعزام میشد امدادگران میدانستند عملیات با موفقیت پیش خواهد رفت. او جان بسیاری از کوهنوردانی را که در کوههای سهند ناپدید شده بودند، نجات داد. دکتر شاهین مجلسی از آخرین روزهایی گفت که سگ تجسس امداد با مرگ دست و پنجه نرم میکرد:>
معمولاً سگهای تجسس 12 تا 13 سال عمر میکنند. آراز در 9 سالی که در امداد و نجات هلال احمر بود جان انسانهای زیادی را از مرگ نجات داد. در این سالها با او زندگی کردم در ماههای آخر متوجه شدم به بیماری سرطان مبتلا شده است. مدتی تحت درمان بود اما نتیجهای نداشت. مرگ آراز شوک بزرگی برای نیروهای امداد و نجات هلال احمر بود. همه ما هنوز عملیاتهایی که آراز جان انسانهای زیادی را از مرگ نجات داد به یاد داریم. یاد روزی افتادم که برای عملیات تجسس به کوه سهند رفتیم. قرار بود کوهنوردی را که گمشده بود پیدا کنیم اما خود ما همراه با یک کوهنورد دیگر در بوران گرفتار شدیم و در هوای منفی 35 درجه راه را گم کرده بودیم. آراز ناجی ما بود و در آن شرایط توانست مسیر را پیدا کند و ما را به روستایی هدایت کرد.>