به گزارش مجله شبانه باشگاه خبرنگاران، نجات انسانها از حوادث جادهای یکی از زیباترین صحنههایی بود که در سفرهای نوروزی رقم خورد و امدادگران هلال احمر که امدادرسانی به مسافران را به بودن در کنار خانواده ترجیح داده بودند با از جان گذشتگی مأموریتهای امداد و نجات را انجام میدادند. ایثار و فداکاری آنها زمانی بیشتر نمایان میشود که پی میبریم بسیاری از آنها داوطلبانه و بدون دریافت حقوق روزها و شبها در سرما و گرما یار و غمخوار حادثه دیدگان جادههای کوهستانی و شهری هستند.
عباس حاجیزاده جوان 23 ساله اندیمشکی یکی از امدادگران داوطلبی است که در ایام نوروز به مسافران راهیان نور در اندیمشک و دوکوهه خدمترسانی کرد. بزرگترین اتفاق زندگی او 13 فروردین ماه رقم خورد. او با پیدا کردن کیف پول به ارزش 100 میلیون تومان تلاش زیادی برای پیدا کردن صاحب کیف کرد.
او که دانشجوی رشته مهندسی برق است با یادآوری روزی که کیف پول را پیدا کرد گفت: وقتی در دبیرستان تحصیل میکردم امدادگران هلال احمر سمیناری را با موضوع امداد و نجات در مدرسه ما برپا کردند و از همان زمان وقتی با فداکاریها و سختیهای کار امدادگران آشنا شدم احساس کردم گمشدهام را یافتهام. نجات دیگران و امدادرسانی به آسیب دیدگان حس خوبی را در من ایجاد کرده بود. سال 84 پس از گذراندن دورههای آموزشی به عضویت جوانان هلال احمر درآمدم.
در این مدت فداکاریها و رشادتهای زیادی از جوانان هلال احمر دیدم که بدون هیچ چشمداشتی فعالیت میکنند و همین باعث شد روز به روز به این تصمیم بیشتر ایمان بیاورم. در تعطیلات و ایام عید که مسافران زیادی به این منطقه میآیند آماده خدمترسانی به آنها میشویم. عشق و علاقه به امدادرسانی باعث شده است که هر سال ایام تعطیلات نوروز کمتر در کنار خانوادهام باشم.
امتحانی برای ایثارکاروانهای راهیان نور برای بازدید از مناطق جنگلی راهی جنوب میشدند و بهترین خاطره همه آنها در دوکوهه رقم میخورد. جایی که هنوز هم بوی شهدا میدهد. عباس حاجیزاده که سوار بر دوچرخه وظیفه گشت زدن در اطراف دوکوهه و امدادرسانی به آسیب دیدگان را برعهده داشت متوجه کیف پولی شد که در کنار جاده افتاده بود. او از لحظه پیدا کردن کیف پول این گونه میگوید: <روز 13 فروردین ماه سوار بر دوچرخه در پارکها و مکانهای اسکان مسافران و کاروان راهیان نور در اطراف پادگان دوکوهه گشتزنی میکردیم تا اگر با مواردی مواجه شدیم بلافاصله امدادرسانی کنیم.
در جادهای که به دوکوهه ختم میشد متوجه کیف پولی شدم که کنار جاده افتاده بود. کنجکاو شدم و آن را برداشتم. داخل آن دو فقره چک به مبلغ 65 و 10 میلیون تومان در وجه حامل، چند عابر بانک با رمزهای آن، کارت ملی و گواهینامه رانندگی بود. در آن لحظه به تنها چیزی که فکر میکردم این بود که بتوانم نشانی خاصی داخل کیف پیدا کنم و آن را به صاحبش برگردانم. احساس میکردم که صاحب کیف به خاطر گم کردن آن در وضعیت نامناسبی است.
کارت ویزیتی در کیف بود که مربوط به شرکتی در تهران بود، در تماس با شرکت و گفتن مشخصات صاحب کیف متوجه شدم صاحب آن در کاشان زندگی میکند و شغل او نیز خرید خوراک دام و طیور است. چند ساعت بعد صاحب کیف با من تماس گرفت و وقتی شنید که کیف را پیدا کردهام خیلی خوشحال شد. او گفت همراه با خانوادهاش از کاشان به اندیمشک آمده بود و هنگام بازگشت کیف پولش را گم کرده است. وقتی به او گفتم امدادگر هلال احمر هستم گفت تصور نمیکردم که امدادگران هلال احمر تا این اندازه باگذشت و فداکار باشند. او از من خواست تا کیف پول را برای او پست کنم.
دو روز بعد صاحب کیف تماس گرفت و از اینکه کیف پولش را به او برگردانده بودم خیلی تشکر کرد. او از من خواست تا شماره حساب بانکیام را به او بگویم تا هزینه پست را به من بدهد. روز بعد وقتی حساب بانکیام را بررسی کردم متوجه شدم او مبلغ 50 هزار تومان به حساب من واریز کرده است. بلافاصله با او تماس گرفتم و مبلغ 41 هزار تومان را به او برگرداندم. وقتی مرد سالخورده اصرار کرد تا این پول را به عنوان مژدگانی قبول کنم یاد حرفهای پدر و مادرم افتادم که همیشه به من میگفتند باید به دیگران کمک کنی و هیچ وقت نباید از آنها توقع پاداش داشته باشی. بالاخره بقیه پول را به او برگرداندم.>