مذهب و درمان بیماری
از دیرباز مذاهب مختلف سراسر دنیا به درمان از راه دعا و عبادت اعتقادی راسخ داشته و مدعی بودند که دعا روی جسم و روح بشر تاثیر بسزایی دارد. از سوی دیگر پزشکان هنگام درمان بیمارانشان بارها شاهد معجزههای پزشکی بودند و حتی گاهی اوقات نمیتوانستند برای بهبود ناگهانی بیمارشان توضیح قانعکنندهای ارائه دهند. این مسائل دست به دست هم داد تا محققان درباره اثر دعا روی شفای بیماران به تحقیق و مطالعه بپردازند.
در واقع میتوان گفت در سراسر دنیا تاکنون چیزی بیش از پنج میلیون دلار برای این تحقیقات هزینه شده است.
اولین آزمایشها به سال 1872 به تحقیقات فرانسیس گالتون برمیگردد. او از آزمایشهایش نتیجهای نگرفت و سپس ـ البته با لحنی طنزآلود ـ گفت: اگر دعا اثربخش بود، پس عمر خانواده سلطنتی بریتانیا باید بسیار طولانی میشد، زیرا هر یکشنبه هزاران نفر از مردم برای طول عمرشان دعا میکنند!
سالها بعد وقتی دانشمندان به مطالعه ارتباط بین بدن و ذهن پرداختند، متوجه شدند که عمر افراد با ایمان، طولانیتر از دیگران است و درواقع جسمی سالمتر دارند و داشتن ضربان قلب منظم، فشار خون پایین و در نتیجه سیستم ایمنی قوی از نشانههای سلامتشان بود. بعدها محققان به این نتیجه رسیدند که افراد مذهبی نسبت به دیگران زندگی پاکتری دارند. آنها به سوی الکل، مواد مخدر و رفتارهای پرخطر جنسی نمیروند.
دعای شفابخش
مدتی بعد محققان مقوله اثر مذهب روی بهداشت و سلامت فرد را با موضوع دعای شفابخش جدا کردند. آنها گفتند که این دو مبحث کاملا متفاوت از یکدیگر است، زیرا هنگام دعا، فرد از قدرتی بالاتر برای بهبود فردی دیگر کمک میگیرد و بیشتر در مواقع بحرانی به این روش دعا کردن توجه میشود.
سودمندی این نوع دعا روی سلامت و شفای بیماران گاه چنان مشهود بوده است که توجه جامعه علمی را بشدت به خود جلب کرده است و محققان را به بررسی این نظریه که انسان میتواند با کمک ذهن خود، نیرویی برتر را فراخوانده و به درمان فردی بیمار بپردازد واداشت.
بیش از
صدسال پس از گالتون، سال 1983، پزشکی بهنام راندولف بایرد در بیمارستان
سانفرانسیسکو روی 393بیمار مبتلا به مشکلات قلبی تحقیق کرد. تحقیق او پنج
سال طول کشید و به نتایج بسیار جالبی دست یافت. او بیماران را به طور
تصادفی در دو گروه قرار داد. یک گروه فقط از درمانهای پزشکی برخوردار شدند
و گروه دیگر علاوه بر معالجات پزشکی مشمول دعا نیز شدند. هیچ یک از گروه
بیماران و حتی پزشکان معالجشان از این تحقیق خبر نداشتند. مشکلات قلبی این
بیماران شبیه به یکدیگر بود.
بایرد نام هر بیماری را که قرار بود برایش دعا
شود به چند گروه متفاوت از نیایشکنندگان داد و از آنها خواست برای درمان
بیمارشان دعا کنند. آنها برای بیماران تا زمانی که در بیمارستان بودند دعا
کردند، بدون اینکه آنها را از نزدیک ببینند. این بیماران بسرعت فرآیند
بهبودی را طی کردند و حتی یکی از آنها کاملا خوب شد. در پایان تحقیق بایرد
تفاوتی بسیار مهم در کیفیت میزان بهبودی بیمارانی که برایشان دعا شده بود،
دید.
درواقع آنها خیلی سریعتر از بیماران قلبی دیگر معالجه شدند. تقریبا 85 درصد این بیماران به درمان بیمارستان واکنش مثبت و سریع نشان دادند. در ضمن کمتر دچار حمله قلبی شدند، چندان به آنتیبیوتیک یا تنفس مصنوعی هم نیاز پیدا نکردند و کمتر دچار مشکلات جدی مانند ادم ریه (که اغلب به نارسایی قلبی منجر میشود) شده و در نتیجه مرگ کمتری شاهد بودند و در مقابل فقط 1/73 درصد بیمارانی که برایشان دعا نشده بود در شرایط خوب قرار داشتند.
تحقیق بایرد مشوق یکسری تحقیقهای مشابه شد و او گرچه با انتقادهای فراوانی مواجه شده بود، یک مدل تحقیقاتی دیگر درباره دعای شفابخش تهیه کرد و این مدل به وسیله تیم تحقیقاتی دیگری با سرپرستی ویلیام هریس در ایالت کانزاس انجام شد و به نتایج نسبتا مشابهی رسید.
حدود 14 سال بعد یعنی سال 1997 محققی به نام اولایر اثرات دعای روزانه دعاکنندهها را ارزیابی کرد و متوجه شد نهتنها وضع عمومی فرد دعا شونده رو به بهبود رفت، بلکه روحیه دعاکننده نیز بهتر از سابق شد. درواقع اولایر اثر دعا را روی اضطراب و افسردگی بیماران بررسی کرد.
اما بزرگترین و علمیترین تحقیق درباره اثر دعا طرح STEP بود که سال 2006 در شش مرکز پزشکی ایالات متحده انجام شد. در این تحقیق تمام بیماران قلبی به سه گروه تقسیم شدند؛
ـ افرادی که دعای دیگران را به همراه داشتند، اما از آن خبر نداشتند.
ـ کسانی که اصلا برایشان دعا نشد.
ـ افرادی که میدانستند برایشان دعا میکنند.
این مطالعه نهتنها نتایجی مشابه بایرد و هریس نداشت، بلکه نتیجهای عکس داد، یعنی افرادی که شامل دعا بودند بیش از کسانی که برایشان دعا نشده بود، دچار مشکلات قلبی بعد از جراحی شدند (52 به 51 درصد) و عجیبتر اینکه افرادی که میدانستند برایشان دعا میخوانند بدتر از بقیه بودند (59 درصد).
این محققان فرضیه شفابخشی دعا را به کلی رد کردند و معتقد بودند که دعا نمیتواند نقشی در بهبود بیماری داشته باشد.
گروه تحقیقاتی دانشگاه ایالتی وین میشیگان آمریکا بتازگی بررسیهایی انجام دادند که نتایج جالبی به دست داد. این گروه تحقیقاتی دریافت از میان افرادی که دچار صدمات مغزی شده بودند، آن دسته که به خدا احساس نزدیکی بیشتری داشتند، سریعتر از بقیه درمان شدند.
بنا به گفته مدیر بخش تحقیقاتی، فکر اتصال به نیرویی برتر نهتنها روی احساسات، بلکه روی عملکرد بدن فرد اثری بسیار مثبت دارد.
دعا و سلامت بادوام
بنا به اعتقاد محققان موافق، دعا نهتنها میتواند در زمانهای بحرانی بهعنوان ابزاری شفابخش اثرات مثبتی داشته باشد، بلکه قادر است سلامت عمومی فرد را حفظ کند.
در تحقیقی که محققان دانشگاه ویرجینیا در ریچموند روی 1092 گروه از دوقلوها انجام دادند، مشخص شد دوقلوهایی که زندگی معنوی قویتری دارند نسبت به بقیه کمتر دچار افسردگی و بیماریهای مربوط به آن میشوند. هرچه کیفیت این دعاها بالاتر و خالصانهتر باشد فواید بیشتری نصیب فرد میشود.
نکته
محققانی که به دعای شفابخش معتقدند: میگویند اثبات قدرت درمان نیروی برتر و خدا در شفابخشی، مقولهای نیست که بتوان با کمک تحقیقات علمی به آن دست یافت.
ریموند محققی از مرکز پزشکی دانشگاه کلمبیا میگوید: احمقانه است که فکر کنید، میتوانید با تحقیقات علمی پی به قدرت دعا در شفابخشی انسان ببرید.
یکی دیگر از متخصصانی که به اثربخشی دعا معتقد است: آلن همیلتون، جراح مغز و فارغالتحصیل هاروارد است که بیش از 30 سال طبابت میکند.
او معتقد است: نیروهای ماورا الطبیعه در درمان برخی بیماران بسیار موثر بوده است و حتی میتوان دست قدرتمند خدا را در اتاق عمل مشاهده کرد. او میگوید که متخصصان بیشماری را دیده است که تجربههای اینچنینی داشتهاند، اما هرگز جرات واضح صحبت کردن در اینباره را نمییابند؛ زیرا هنگام تربیت پزشکان هرگز واحدی درسی با نام معجزههای پزشکی تدریس نمیشود. در مدرسه پزشکی هرگز از تاثیر نیروهای مذهبی روی شفای بیماران سخنی ارائه نمیشود و آنها نمیگویند شما زمانی چیزهایی خواهید دید که هیچ توضیحی برایشان ندارید.