اگر بخواهیم معایب و محاسن لیگ سیزدهم را در دو کفه ترازو قرار بدهیم، کدام طرف سنگینی میکند؟
برگزاری لیگ یکسری محاسن دارد و یکسری معایب. باید توقع داشته باشیم که لیگ از نظر فوتبالی پیشرفت داشته باشد که اتفاقا خواسته منطقی و معقولی هم هست، اما این اتفاق رخ نداد.
در پایان هر فصل 7 درصد بازیکنان لیگ برتری ریزش میکنند. اگر 7 درصد جای بازیکنان جدا شده را بگیرند 13 سال طول میکشد تا لیگ فوتبال ایران تغییر نسل بدهد. همین امسال بازیکنانی در لیگ برتر به میدان رفتند که در اولین دوره لیگ هم حضور داشتند. براساس تحقیقاتی که انجام دادهام 50 درصد بازیکنان لیگ برتری فرصت بازی دارند و 43 درصد دیگر سیاهی لشکر هستند. از این 43 درصد هم بازیکنی را میشناسم که هفت سال است در لیگ برتر حضور دارد و کمترین بازی را انجام داده اما در همین هفت سال پنج تیم عوض کرده است. اگر دلایل این ماجراها را ردیابی کنیم به سرنخهای مهمی میرسیم. بعضی از مسئولان دائم وجود فساد در فوتبال ایران را انکار میکنند و میگویند کسی که از فساد صحبت میکند خودش فاسد است.
رواج فساد و دلالی را مهمترین مشکل لیگ برتر میدانید؟
فوتبال ایتالیا هم زمانی با فساد گسترده دست و پنجه نرم میکرد، اما مدیران رده بالای فوتبال این کشور بزرگترین تیمهای ایتالیا را به دسته پایینتر تبعید کردند و فوتبالشان را نجات دادند. بعد از آن ماجرا، فوتبال ایتالیا نفس راحتی کشید و تیم ملی این کشور قهرمان جام جهانی 2006 شد. باید بپذیریم که فوتبال در ویترین جامعه قرار دارد و اگر فضای فوتبال بهینهسازی شود دیگر ارکان جامعه هم تحتتاثیر قرار میگیرد. اگر آشغالهای داخل خانه را دائم زیر فرش پنهان کنیم یک روز آلودگی کل خانه را در بر میگیرد و دیگر نمیتوانیم در آن محیط زندگی کنیم. ما نباید بابت افشا شدن فساد در فوتبال نگران باشیم. البته مسئولان هم حق دارند که از فوتبال دولتی دفاع کنند اما ردیابی یکسری از مسائل ما را به سرنخهای مهمی میرساند که در نهایت به پاکسازی لیگ باشگاهی فوتبال ایران در سالهای آینده منجر خواهد شد.
لیگ سیزدهم برای فوتبال ایران چه محاسنی داشت؟
به نظرم فولاد صددرصد شایسته قهرمانی بود و قهرمانی این تیم اتفاق خوبی برای فوتبال ایران است. قهرمانی فولاد ثابت کرد ستارههای گران قیمت تعیینکننده نیستند و آرامش و دوری از حاشیه مهمتر از جذب بازیکن شاخص است. فولاد و نفت بدون حاشیهسازی و غوغا سالاری موفقترین تیمهای لیگ برتر بودند و روشی که آنها برای رسیدن به موفقیت در پیش گرفتند، میتواند برای فوتبال ایران الگو و ایده خوبی باشد.
نوع برگزاری مسابقات راضی کننده بود؟
نوع برگزاری، سازماندهی و برنامهریزی خوب بود اما از نظر کیفیت فنی پیشرفتی نداشتیم که این مساله دلایل مختلفی دارد. به هرحال لیگ بازیکنان مسن و زمینهای چمن بیکیفیت دارد. همین مسائل برای افت لیگ باشگاهی هر کشور کفایت میکند. متاسفانه متوسط سن بازیکنان لیگ برتر زیاد است و کیفیت فنی بازیکنان خیلی بالا نیست. این مسائل جای بررسی و تعمق دارد.
فولاد شایسته قهرمانی در لیگ برتر بود؟
بیتردید فولاد صد در صد شایسته قهرمانی بود؛ زیرا این باشگاه مجموعهای از بهترینها را در اختیاردارد. به نظرم ظهور دو باشگاه نفت و فولاد برای فوتبال ایران یک اتفاق خوب است. قهرمانی فولاد و سوم شدن نفت در لیگ سیزدهم پیام مهمی برای فوتبال ایران محسوب میشود.
چه پیامی؟
شاید قبل از این، تیمهایی که میخواستند موفق عمل کنند به شلوغ کاری متوسل میشدند، اما تیمهایی مثل نفت و فولاد به دور از حواشی و جنجال بالاتر از تیمهای دیگر ایستادند و این یک پیام مهم برای فوتبال ایران است. امسال این دو تیم آمدند و در آرامش کامل بازیهایشان را شروع کردند و بهدلیل ثباتی که داشتند عالی نتیجه گرفتند. به همین دلیل میگویم نفت و فولاد میتواند برای دیگر تیمهای لیگ برتری الگو باشد.
در تیم فولاد که قهرمان لیگ برتر شد، چند بازیکنتان در آکادمی این باشگاه رشد کردند؟
خیلیها بودند. بازیکنانی مثل سلیمی، امید خالدی، مهرداد جماعتی، ایوب کلانتری، عبدالله کرمی، بختیار رحمانی، آرش افشین، سروش رفیعی و ساسان انصاری را از تیم جوانان باشگاه انتخاب کردم، اما ادعا نمیکنم که قهرمانی فولاد محصول عملکرد من بوده است. باشگاه فولاد مجموعهای از بهترین و زبدهترین مربیان را در اختیار دارد که در تیمهای پایه کار میکنند و نقش پررنگی در شکوفایی این تیم دارند. وقتی سرمربی فولاد بودم به تمرینات تیمهای جوانان و امید باشگاه سر میزدم و حتی با آقای دهکردی، مدیرعامل باشگاه به روستاهای استان خوزستان میرفتیم تا استعدادها را کشف کنیم.
این سیاست اصلی باشگاه فولاد است که جوانان خوزستانی بیایند و از امکانات باشگاه برای رسیدن به سطح اول فوتبال ایران استفاده کنند. باشگاه نفت هم با سیاست مشابهی وارد فوتبال ایران شد. این تیم چهار سال قبل به لیگ برتر صعود کرد و در سال اول با چاشنی شانس و اقبال به دسته اول سقوط نکرد. همان تیم سال بعد پیشرفت کرد و امسال هم مثل فولاد شایسته قهرمانی بود.
یکی از نقاط تاریک لیگ سیزدهم، بالا رفتن میانگین سنی بازیکنان بود و این رویه به تیم ملی هم تسری پیدا کرده است. چگونه میتوانیم به سمت جوانگرایی پیش برویم؟
با توجه به فضای فعلی فوتبال ایران، مربیان لیگ و مربی تیم ملی صرفا به نتیجه فکر میکنند. استفاده از جوانها در وهله اول ریسک بالایی میطلبد، چون بازیکن جوان معمولا اشتباه میکند و مربی تاوان آن را پس میدهد. به همین دلیل فوتبال باشگاهی و ملی ما نتیجهگرا شده است. برای تغییر چنین فضای نگرانکنندهای باید نگاهها را هم تغییر دهیم. مدیران، رسانهها و هواداران باید صبور باشند و اگر یک مربی جوانگرایی کرد و در مقطعی نتیجه نگرفت او را در تنگنا قرار ندهند. به نظرم اگر جامعه فوتبال بپذیرد که جوانگرایی پروسهای زمانبر است، بستر برای میدان دادن به جوانترها مهیا میشود و در چنین شرایطی جوانان مستعد پشت خط مانده، خودی نشان خواهند داد.
آمار رد و بدل شدن گل در لیگ سیزدهم در مقایسه با ادوار گذشته افت محسوسی داشت. برای پرگل شدن و در عین حال جذاب شدن بازیها چه تدبیری باید به کار گرفت؟
سبک فوتبال تیمهای ایرانی ساده و مبتنی بر بازی درگیرانه و فیزیکی و استفاده از ضربات ایستگاهی است. طبق آمار بیش از 50 درصد گلهای لیگ سیزدهم از روی ضربات ایستگاهی به ثمر رسید، در حالی که این رقم در جامجهانی حدود 26درصد و در جام ملتهای اروپا 18 درصد است. البته نمیشود به این سبک ایراد گرفت چون یک سبک است ولی پیشرفته نیست. همین سبک باعث میشود تیمها بیشتر در بخش دفاعی خوب باشند و گلهای کمتری به ثمر برسد. متاسفانه این مشکل هم با رفتن مدیران و مربیان به سمت نتیجهگرایی بیارتباط نیست. تا وقتی که در فوتبال ایران نتیجه مهمتر از کیفیت باشد، تعداد گلهای رد و بدل شده هم کاهش مییابد و طبعا تماشاگران هم به بازیهای کم گل و بیکیفیت اقبال چندانی نشان نمیدهند.